چگونه محله بدنام شهر نو تخلیه شد / چند زن جوان محله شهرنو را به کارمندان خودمان شوهر دادیم

رکنا - خبرآنلاین در ادامه آورده است ، حسین انصاریان افزود :  درآستانه‌ی پیروزی انقلاب یکی از نقاطی که مورد غضب انقلابیون تندرو قرار گرفت و حتی دو هفته پیش از پیروزی قطعی توسط آنان به آتش کشیده شد، شهرنو یا همان محله‌ی بدنام تهران بود. نخستین بار عصر دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۵۷ شماری از جوانان تندرو به آنجاهجوم برده و آن‌جا را به آتش کشیدند، اما ماجرا با ورود ده نفر روحانی در آن مقطع ختم به خیر شد؛ آن‌ها فورا به آتش‌نشانی مراجعه کرده و از ماموران خواستند برای خاموش کردن آتش اقدام کنند. با این حال استخوان محله‌ی بدنام همچنان لای زخم انقلاب باقی ماند تا نزدیک به دو هفته پس از پیروزی انقلاب.

زنان شهر نو

شهرنو

مرحله‌ی بعدی مواجهه‌ی انقلابیون با محله بدنام ، این بار اما نه سرخود، بلکه به دستور دادستانی وقت صورت گرفت آن هم نزدیک به دو هفته پس از پیروزی انقلاب.

روز یک‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۵۸ خیابان‌های اطراف محدوده‌ی شهرنو زیر پوشش حفاظتی پاسداران انقلاب قرار گرفت و در ساعت ۲۲ پاسداران کمیته‌ی منطقه‌ی ۱۲ و چند نفر از اعضای شورای دایره‌ی مبارزه با منکرات، با در دست داشتن حکم دادستانی با بولدوزرهای شهرداری دیوارهای آنجا را تخریب کردند.. فردای آن روز کیهان در پی اعلام این خبر نوشت: «قرار است جای خانه‌ها، مغازه‌ها و اماکن قلعه شهرنو( محله بدنام ) که کار تخریب آن ظرف چند روز آینده پایان می‌گیرد، به‌زودی در آن مکان بازار اسلامی،‌ مسجد، مدرسه و پارک ایجاد شود.»

واعظ مشهور ایران افزود : یکی از مسئولان شورای دایره‌ی مبارزه با منکرات نیز در رابطه با این موضوع به خبرنگار شهری کیهان گفت: «دایره‌ی مبارزه با منکرات کار خود را از چهار ماه پیش با حکم دادستان انقلاب اسلامی آغاز کرد و خط اصلی عمل‌کرد این شورا مبارزه‌ی پی‌گیر در جهت ریشه‌کن کردن فساد و فحشا در سراسر کشور می‌باشد.»

دادستان  انقلاب برای حل این مسئله نماینده ای تعیین کرد که خودم (شیخ حسین انصاریان ) بودم .

انصاریان درآن روزها گفت‌وگویی با بخش تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی در پاییز ۷۸ انجام داده که ماجرا تخلیه محله بدنام را اینگونه توضیح داد: «یک اعلامیه دادیم خانم‌ها را دعوت کردیم، متوسط‌ها را من خیلی باهاشون صحبت کردم، با ماشین‌های خودمان به شهرهای‌شان برگرداندیم. جوان‌های‌شان را یک محضرداری به نام آقای تقوایی که روحانی بود الان هم هست به او گفتیم ما شاید دو هزارتایی ازدواج داشته باشیم... چندتای‌شان که خیلی جوان بودند به کارمندان خودمان در دایره شوهر دادیم یعنی آن‌ها گفتند ما برای خدا حاضریم با این‌ها ازدواج کنیم که الان هم زن و شوهر هستند و بچه دارند و خانم‌های بسیار متدینه و خوبی هستند پای منبر ما هم می‌آیند.

وی افزود :همچنین به تعدادی‌ از آنها اعلام کردیم موسسات ازدواجی وجود دارد،که در آن مراکز جوانهایی تمایل به ازدواج دارند . البته آن موسسات مرد های جوان‌ را نزد ما می‌فرستادند ما هم شرایط و داستان خانم ها را  بهشان می‌گفتیم .و خیلی‌های‌شان هم به این صورت ازدواج کردند. پیرزن‌ها را هم بهشان گفتیم که به شما کمک می‌کنیم؛ ماهیانه‌ای برای‌شان مقرر کردیم هر ماه می‌آمدند و پول به آن‌ها می‌دادیم. سرانجام آن‌جا تخلیه شد.»