دلشکسته فیلمی به کارگردانی و نویسندگی علی روئینتن و تهیهکنندگی مجید اسماعیلی محصول سال 1386 است.
- نام : بیتا
- نام خانوادگی:بادران
- متولد:1354
- محل تولد:تهران
- پیشه:بازیگر
بیوگرافی کامل و عکس های بیتا بادران
گذراندن دوره سه ماهه بازیگر در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی اراک در سال ١٣٧١.گذراندن یک دوره آزاد بازیگری در دانشگاه آزاد اسلامی اراک در سال ١٣٧٢.شرکت در کارگاه آزاد بازیگری زیر نظر امین تارخ در سال ١٣٧٩.شروع فعالیت سینمایی با بازی در فیلم “آژانس شیشه ای” (ابراهیم حاتمی کیا) در سال ١٣٧6. تحصیلات اش را تا مقطع دیپلم بیشتر ادامه نداده ولی تمام دوره های بازیگری رو گذرانده است، در فیلمی مجبور شد 650 نخ سیگار بکشد، مدتی است کم کار شده اما بهترین هنرجوی امین تارخ است.
انتخاب برای فیلم آژانس شیشه ایی
من از خانواده ای بودم که حجابشون چادر بود و با این حجاب بیگانه نبودم.و گاهی خودم هم چادر به سر می کردم.و چادر پوشیدن هم از ویژگی های نقش من بود. اون روز هم که آقای حاتمی کیا رو دیدم ، چادر سرم بود . ایشون به من گفتن الان که چادر سرته از این گوش برو به اون گوش. یعنی توی اتاقی بودیم و فقط گفتن از جلوی دوربین با چادرت رَد شو. همین.
من از جلوی دوربین رد شدم و گفتن خیله خُب. البته من خیلی دلم روشن بود و انگار می دونستم که حتمن در این کار هستم. نمی دونم دلم قرص بود، نمی دونم اعتماد به نفسم بالا بود. (باخنده) البته بعدها به گوش من رسید و دیگران بهم گفتند که آقای آتیلا پسیانی پای بازی من در اون نقش ایستاده بودن. چون از قرار آقای حاتمی کیا گفته بودن که این دختر اولین بارشه جلوی دوربین بقرار می گیره و نمی تونه. اما بین خودشون گویا از این صحبت های مردونه داشتن که اگر ایشون بازی نکنه من هم نیستم و واقعن سفت و سخت پای من ایستاده بودن. بعد من قرارداد نوشتم. قراردادم هم خیلی پایین بود. اما در نهایت تهیه کننده مبلغ بیشتری بابت دستمزد به من دادند و گفتند چون خوب و منضبط بودی و ما ازتو راضی بودیم، این تصمیم رو گرفتیم.
شروع بازیگری
در 17 سالگی علاقه اش به بازی و نمایش او را به دوره بایگری در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی اراک در سال 1371 کشاند، سپس یک سال بعد در دوره های آزاد بازیگری در دانشگاه آزاد بود. مدتی هم از هنرجوهای های آموزشگاه بازیگری امین تارخ بود.
اولین کار + سیمرغ
در سال 1376 از طریق همین کلاس های بازیگری به ابراهیم حاتمی کیا برای بازی در فیلم آژانس شیشه ای معرفی شد و موفق به کسب سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای این فیلم شد.
مشورت های اشتباه
خودش می گوید بعد از بازی در آزانس شیشه ای پیشنهادهای زیادی بهش شده ولی به پیشنهاد دوستان اکثر کارهای خوب را رد کرده از آن آدم ها می گوید :فکر می کردم درک و شناختشون از من بیشتره و اعتماد کردم اعتماد نابجای من منجر شد تا خیلی از این موقعیت ها رو از دست بدم.
زندگی شخصی بیتا بادران
شرایط خاصی داشتم
یادمه موقع نگارش "روبان قرمز" آقای حاتمی کیا زنگ زدن خونه ی ما و گفتن که من دارم برات این نقش رو می نویسم. ولی خُب به دلایلی نشد برم. و اون نقش رو خانوم آزیتا حاجیان کار کردن. البته این رو هم اضافه کنم که بعد ازمن قرار بود خانم "یاسَمین مَلِک نصر" این نقش روکار کنن. و بعد هم دعوت شدم برای "ارتفاع پست"، "موج مرده"، که باز هم نشد در حالی که خیلی هم مایل بودم تا دوباره در یک کار ماندگار حضور داشته باشم.خیلی مایل نیستم راجع به این مسائل صحبت کنم.حتی یادآوریش برام خوشایند نیست.شرایط خاصی داشتم.
سه تا تئاتر توقیفی دارم
دلشکسته هم که چهار سال توقیف بود و زمهریر هم که هنوز توقیفه.همین توقیف ها خیلی روی من تاثیر منفی داشته. مثل این میمونه که داری با سرعت میدوی که یه دفعه ترمزت رو می کشند
جنجال بیتا بادران و عکس همسرش
در فضای مجازی این عکس به عنوان همسر بیتا بادران منتشر شده است که صحت ندارد، در این عکس خانم بیتا بادران به همراه برادرش است.
سیگار کشیدن
او با انتشار عکسی گفت که برای بازی در فیلمی مجبور شده 650 نخ سیگار بکشد، سیگار طعم بدی داشته است.
شغل دوم
او همچنین در کار طراحی لباس نیز فعال بوده است.
با آرتیست ها مقایسم نکنید
من رو با آرتیست ها یکی ندونید من کمی فرق دارم باهاشون …بعضی آرتیست ها دور می افتن از مردم، یعنی برای خودشون یک ساحت قدسی قائل میشن و متفاوت میشن. متفاوتی که دورشون می کنه از جامعه و این خوب نیست، من اینطور آرتیست بودن رو دوست ندارم ما از خود مردمیم، ما که از مردم جدا نیستیم که بگیم از کره مریخ اومدیم.
نظر او در مورد این بازیگران
آتیلا پسیانی
آتیلا پسیانی کسی است که من بسیار بهشون مدیونم. ایشون استاد من در کارگاه بازیگری بودند و انتخاب بازیگرهای آژانس شیشه ای رو هم به عهده داشتند و من رو به ابراهیم حاتمی کیا معرفی کردن و برای انتخاب من خیلی پافشاری داشتن و معتقد بودن که من از عهده ی این نقش برمی آیم.البته آقای امین تارخ هم خیلی به من محبت کردن. من یک شهرستانی اهل اراک بودم که البته در اونجا تئاتر کار می کردم و جوایزی هم داشتم اما بازیگری رو از آموزشگاه امین تارخ شروع کردم.
ابراهیم حاتمی کیا
در مورد یکی از شگردهای کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا باید بگم ایشون یک بار منو مجبور کردند تا لباسی که برای من در فیلم طراحی شده بود را بپوشم و از خیابان فاطمی تا خیابان خردمند و هفت تیر پیاده بروم در حالی که گریم نرگس را هم داشتم. در راه سوار تاکسی هم شدم و تظاهر کردم که پولی در کیفم نیست، حاتمی کیا خواسته بود که خود نرگس بشم. من به راننده تاکسی گفتم که پولی ندارم، از شهرستان و برای معالجه همسرم آمدم حتی پول دارو هم ندارم، راننده تاکسی باور کرد که من یک زن روستایی مشهدی ام که برای معالجه همسرم به تهران آمده ام و بسیار متأثر شد حتی به من گفت:خواهرم اصلا قابلی نداره، هر کمکی از دست من برمی آید انجام می دهم، اینجا بود که فهمیدم نقشم را خوب بازی کردم و نرگسِ فیلم آژانس شیشه ای حاتمی کیا شدم. یاد می آید که او یک دوربین داشت که خودش فیلم می گرفت و هر بازی که قرار بود جلوی دوربین اصلی داشته باشم را می دید و به من می گفت که چه کار بکنم. مثلا در آن سکانس معروف که خطاب به حاج کاظم می گویم «این وسط گوشت قربونی عباس» بود و می نشینم و با عباس صحبت می کنم، به من گفت:خیلی خوبه، فقط یه کمی آرام تر بشین تا دوربین بتواند با تو بنشیند و بعد هم اضافه کرد خیالم راحت شد، کاراکتر نرگس حلّه.
رضا کیانیان
رضا کیانیان که بازیگردان آژانس بودند علاوه بر بازیگردانی تمام دیالوگ های ما را با گویش روستاهای مشهد که سخت تر از لهجه ی مشهدی بود ضبط کرده بودند و ما شبانه روز آن را گوش می دادیم تا ملکه ذهن مان شود، حتی موقع خواب هم هدفون میگذاشتیم تا این صدا در گوشمان باشد و من گاه با همین صدا به خواب می رفتم.
پرویز پرستوئی
پرویز پرستوی خیلی به من انرژی می داد، این نهایت شانس من بود که اولین حضورم جلوی دوربین آژانس شیشه ای باشد با ابراهیم حاتمی کیا، بازیگردان رضا کیانیان و همراهی پرویز پرستویی . یادم میاد آقای پرستویی به من می گفت:« من مطمئنم که تو برای این نقش سیمرغ بلورین خواهی گرفت فقط یادت باشه از سکه هایی که می گیری یکی، دو تاش رو هم به من بده». باور می کنید که من باور کرده بودم و وقتی که این جایزه را گرفتم مردد بودم که آیا باید دو تا از سکه ها را به ایشان بدهم یا نه؟! (با خنده یادم میاد می گفتم؛ آقای پرستویی! دعا کنید من سیمرغ بلورین بگیرم، همه سکه ها مال شما. بعد از آن در افتتاحیه جشنواره نزدیک هم نشسته بودیم و وقتی که اسم من را خواندند به او نگاه کردم و دیدم که با خوشحالی دستش را تکان داد و گفت سکه های من فراموش نشود.
در دومین یادمان جشنواره دفاع مقدس، پرویز پرستویی بهترین بازیگر مرد و من بهترین بازیگر زن شدم. این جشنواره هر دو سال یک بار برگزار می شد، در آن زمان آقای پرستویی مشغول بازی در مرد عوضی محمدرضاهنرمند بودند و به همین دلیل زمینه ی شوخ طبعی شان بیشتر بود و به محض این که من جایزه ام رو گرفتم گفت:«چیه بازم نمی خوای سکه های منو بدی؟!» باید برایتان اجرا کنم که چه جوری با حرکاتشان این حرف را می زدند و به من انرژی مثبت می دادند. من محبت این بازیگر بزرگ هرگز فراموش نمی کنم و خدا را برای حضور در این فیلم شاکرم.
خسرو شکیبائی
مرحوم خسرو شکیبایی اصولا یک انسان عجیب وغریبی بودن . یعنی به نظر من به یک صفایی رسیده بود ن که روحشون خیلی جلا پیدا کره بود. جزو افتخارات زندگیمه که با ایشون بازی کردم و خیلی ازشون یاد گرفتم. خیلی، خیلی آموختم. شخصیتی که هرگز تکرار نمیشن.
شهاب حسینی
شهاب حسینی هم که واقعا خیلی با وقار، متین، موقر و با شخصیت بودن .یک پارتنر و نقش مقابل خوب می تونه خیلی به بازی آدم کمک کنه و شهاب حسینی به قدری باور پذیر در نقشش فرو میره که روی بازی طرف مقابل هم تاثیر میگذاره . در مورد من که اینطور بود.
جوایز
• سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم زن جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم آژانس شیشه ای
• بهترین بازیگر زن در جشنواره جام جم
بسم اله این چه شکلیه