بیوگرافی حمیدرضا پگاه بازیگر آوای باران و همسرش ! + عکس هایی از جذاب ترین بازیگر 52 ساله !

 در ادامه با بیوگرافی کامل حمیدرضا پگاه  بازیگر سریال آوای باران آشنا می شوید !

حمیدرضا پگاه

زندگینامه حمیدرضا پگاه و همسرش(Hamidreza Pegah)

    نام اصلی : حمیدرضا پگاه

    متولد : 10 دی 1350 تهران

    زمینه فعالیت : سینما ، تئاتر و تلویزیون

    پیشه : بازیگر

    مدرک تحصیلی : لیسانس بازیگری

    سالهای فعالیت : 1372 تاکنون

    قد حمیدرضا پگاه : 184 سانتیمتر

    همسر : نغمه نادری

    فرزندان : حنا پگاه

بیوگرافی کامل حمیدرضا پگاه

حمیدرضا پگاه

حمیدرضا پگاه متولد 10 دی 1350 در تهران بازیگر سینما ، تئاتر و تلویزیون ایران است.

فارغ التحصیل لیسانس رشته بازیگری از دانشگاه آزاد می باشد و در تلویزیون با سریالهای تفنگ سرپر (در نقش غیبیش) ، آخرین گناه و خانه امن(در نقش کمال شریف) و در سینما با بازی در فیلم این زن حرف نمی زند ، مورد توجه قرار گرفت.

خانواده و اصالت

حمیدرضا پگاه متولد تهران فرزند دوم خانواده است و سه خواهر و یک برادر دارد.

حمیدرضا پگاه

شروع فعالیت

سال 1372 وقتی 22 ساله و بعنوان دستیار تهیه کننده در یکی از برنامه های شبکه دو کار می کرد توسط مسعود فروتن (کارگردان) برای بازیگری دعوت شد.

به این ترتیب تجربه کوتاهی در سریال ضلع ششم بدست آورد سپس دوره فن بیان را نزد فهیمه راستکار و یک دوره خصوصی را زیر نظر گلاب آدینه گذراند.

حمیدرضا پگاه

شهرت در تلویزیون

در سال 1374 دوباره با مجموعه به سوی زندگی در قاب تلویزیون حاضر شد تا اینکه سال 1377 با تفنگ سرپر نقش اصلی را برعهده داشت.

اگر به شروع شهرت ایشان اشاره کنیم سریال آخرین گناه به کارگردانی حسین سهیلی زاده در سال 1385 در کنار لیلا اوتادی شروع دیده شدن وی بود.

حمیدرضا پگاه

اولین فیلم

بازیگری در سینما را سال 1381 وقتی 31 ساله بود با فیلم این زن حرف نمی زند شروع کرد ، پگاه در سال 1390 در فیلم جنجالی قلاده های طلا هم حضور داشت.

وضعیت ازدواج و همسر حمیدرضا پگاه

حمیدرضا پگاه سال هاست با نغمه نادری کارگردان تئاتر ازدواج کرده است که این زوج هنرمند صاحب یک دختر بنام حنا پگاه می باشد.

حمیدرضا پگاه

تفریحات

سوارکاری را خوب بلدم و در چند کار تاریخی خوب توانستم از این توانایی ام استفاده کنم مواقعی که سر کار نباشم ، برای شنا به استخر می روم.

فوتبالیست حرفه ای

به فوتبال سالنی علاقه خاصی دارم و در دوران کودکی بعنوان دروازه بان عضو تیم فوتبال نونهالان راه آهن سپس نوجوانان پاس و جوانان پرسپولیس بودم.

اما بعدا رباط و مینیسک زانویم آسیب دید و مجبور شدم ورزش حرفه ای را کنار بگذارم.

حمیدرضا پگاه

لباس

همیشه در این زمینه با طراح لباس تعامل دارم و با توجه به نوع کار ، بخشی از لباس ها را خودم سر صحنه می آورم و بخش دیگرش خریداری می شود.

حمیدرضا پگاه

غذای مورد علاقه

از بین سنتی ها غذاهای استان گیلان به خصوص میرزاقاسمی و کته کبابی را خیلی می پسندم از بین فست فودها هم غذاهای ایتالیایی مثل پاستا را دوست دارم.

انتخاب نقش

همیشه سعی ام بر این بوده که نقش هایم را تا جایی که می توانم خودم براساس معیارهایم انتخاب کنم و متن ها و شخصیت هایی را که موردپسندم نیست نپذیرم.

اتفاقا همین مساله هم باعث شده بازیگر خیلی پرکاری نباشم و گزیده جلوی دوربین بروم.

از زندگی لذت می برم

من زندگی را جدی نمی گیرم ، این روزها باید بیاید و بگذرد و نهایت سعی ما در زندگی باید این باشد که از آن لذت ببریم و اگر غیراز این باشد فکر می کنم کلاه بر سرمان رفته است و زندگی را از دست داده ایم.

حمیدرضا پگاه

تفنگ سرپر

با یکی از آثار تلویزیونی ام ارتباط خاصی دارم که آن اثر تفنگ سرپر است چون نقطه عطفی برای من بود و در آن نقش اصلی تاریخی را بازی می کردم.

 

کارگردانی

من کارگردانی را هم دوست دارم و تجربه ساخت دو فیلم کوتاه هم دارم ، اگر موقعیتی پیش بیاید خوشحال خواهم شد فیلم بسازم.

 

فیلمشناسی

فیلم سینمایی

    این زن حرف نمی زند (احمد امینی ، 1381)

    عاشق مترسک (مهدی نوربخش ، 1382)

    چند تار مو (ایرج کریمی ، 1382)

    مواجهه (سعید ابراهیمی فر ، 1383)

    شبانه (امید بنکدار و کیوان علیمحمدی ، 1383)

    صحنه جرم ، ورود ممنوع! (ابراهیم شیبانی ، 1384)

    پرونده هاوانا (علیرضا رئیسیان ، 1384)

    جای او دیگر خالی نیست (مهرداد خوشبخت ، 1384)

    شبانه روز (امید بنکدار و کیوان علیمحمدی ، 1387)

    برخورد خیلی نزدیک (اسماعیل میهن دوست ، 1387)

    من و شیطان (علیرضا طالب زاده ، 1387)

    قلاده های طلا (ابوالقاسم طالبی ، 1390)

    یکی می خواد باهات حرف بزنه(منوچهر هادی ، 1390)

    فرزند خوانده (وحید نیکخواه آزاد ، 1390)

    گیلدا (کیوان علیمحمدی و امید بنکدار ، 1395)

    رقص پا (مزدک میرعابدینی ، 1395)

    دیدن این فیلم جرم است! (رضا زهتابچیان ، 1397)

    روزگاری ایران (اردلان عاشوری ، 1397)

وبگردی