این مطلب از گروه وب گردی است و تنها جنبه سرگرمی دارد.
صفر تا صد مانکنهای بیحیای ایرانی ! / عریان ، هرز و تاسفبار !
با انتشار آهنگ مبتذل ساسی و ماجرا های به بن بست رسیدن راه ابتذال تتلو حاشیه های بسیاری در فضای مجازی ایجاد شده است.
ایسنا نوشت: ساسان حیدری یا همان ساسی مانکن یکبار دیگر ظاهر شد و لباس شرم و حیا را از واژههای سطحی خود برداشت تا مثل گذشته تصویری عریان و بیریشه از موسیقی مدنظرش را به نمایش بگذارد. از طرف دیگر و به طور همزمان، امیر تتلو که سالهای سال در همین مسیر تاخته و از واژگانی سطحی و بدون شرم و حیا استفاده کرده است، در ترکیه به بنبست رسید تا بتوان او را «مانکنِ به بنبست رسیده» خطاب کرد.
آنچه میخوانید گفتوگوی روزنامه «شهروند» با امانالله قراییمقدم، جامعهشناس و استاد دانشگاه، درباره تاثیرات منفی خوانندگانی همچون ساسی مانکن و تتلو بر نسل جدید است:
پس از انتشار تازهترین آهنگ ساسی مانکن، انتقادها از او بالا گرفت، اما همسرش در اظهاراتی عجیبوغریب مدعی شد که چنین آهنگهایی در آمریکا و دنیای غرب، تاثیر منفی بر کودکان و نوجوانان ندارد! خبرنگار «شهروند» درباره ابعاد این ماجرا سراغ امانالله قراییمقدم، جامعهشناس و استاد دانشگاه، رفته و با او به گفتوگو نشسته است. این استاد دانشگاه به صراحت اعلام میکند که غربیها به اسارتِ محتوای مبتذل درآمدهاند، اما چون این اسارت بهتدریج، نامحسوس و گامبهگام اتفاق افتاده است، خودشان هرگز متوجه نشدهاند.
جناب آقای دکتر قراییمقدم! این روزها فضای بحث و بررسی انتقادی درباره محتوای ارائهشده توسط افرادی همچون تتلو و ساسی مانکن برای نوجوانان و جوانان ما داغتر از گذشته است و کارشناسان و متخصصان درباره تاثیرات منفی این آهنگها هشدار میدهند. نظر شما درباره این نوع محتوا و فعالیت افرادی که از آنها نام بردیم، چیست؟
اکثریت جامعه ایرانی در برابر محتوای مبتذل و غیراخلاقی مقاوم هستند و برای مقابله با آن برنامه دارند، اما باید اذعان کنیم که آهنگهای افرادی همچون مایکل جکسون در گذشته و ساسی مانکن و تتلو در زمان حاضر، سالهای سال است که بر ذهن شماری از کودکان و نوجوانان ما تاثیرات منفی گذاشته و همچنان تاثیر میگذارد. این موارد و امثال آن در همه کشورها آموزش نامناسبِ غیرمستقیم است و نوعی مدرسه و کلاس درس با محتوای منفی و مخرب محسوب میشود که بخشی از جامعه بهخصوص نسل جدید را با کمک فضای گسترده و نامحدود مجازی تحت تاثیر قرار میدهد.
بر اساس تئوری دیوید رایزمن، جامعهشناس آمریکایی، امروز جوانان در سراسر جهان هم خودمختار و هم دنبالهرو هستند، یعنی جوانان هم از عقل، درک و منطق خودشان پیروی میکنند و هم اینکه به تقلید و دنبالهروی از همسنوسالان و دوستانشان میپردازند. افرادی که در اصطلاح به آنها سلبریتی گفته میشود با رفتار، گفتار و کردار خود بر اذهان مردم بهویژه جوانان تاثیر میگذارند؛ این مسئله فقط مختص ایران یا یک کشور خاص نیست، بلکه همه کشورها را شامل میشود.
آیا میتوانیم بگوییم که شدت تاثیرپذیری از سلبریتیها در ایران بیشتر از دیگر کشورهاست؟
بله، بر اساس آنچه با عنوان تکنوکراسی یا همان حکومتِ فناوری شناخته میشود، باید گفت تکنولوژی و فناوری با خود سبک زندگی خاصی را به همراه میآورد و همچنین رفتار، فکر، ذهنیت و گرایش انسانها را جهت میدهد و با تغییراتی مواجه میسازد. تاثیرپذیری مردم از سلبریتیها در همه کشورها وجود دارد، اما این موضوع در ایران شدت بیشتری یافته است.
این یک مسئله و سوال مهم است که چرا تاثیرپذیری برخی مردم از سلبریتیها و افراد مشهور در ایران در مقایسه با دیگر کشورها بیشتر است. در جواب باید گفت این دسته از نوجوانان و جوانان کشورمان پختگی و آگاهی کمتری دارند و با شرایط و ملاحظات ورود به فضای جدید فناورانه آشنا نیستند.
در حقیقت از آنجا که جامعه ما دیرتر و البته با سرعتِ کنترلنشده وارد فضای جدید شده است، بخشی از نوجوانان و جوانان نتوانستهاند به درک درستی از شرایط جدید دست یابند و به خاطر اطلاعات اندک و نرسیدن به پختگی کافی، تاثیرپذیری منفی بیشتری در مقایسه با دیگر کشورها دارند. همین است که شاهد گرایش این افراد به امثال ساسی مانکن و تتلو هستیم.
چه اتفاقی باید در فضای تولید محتوای کشورمان رخ دهد تا میزان این پختگی افزایش یابد؟ به عبارتی شما چه نقشی برای نهادهای آموزشی و فرهنگی کشور در این زمینه قائل هستید؟
بدون شک نهادهایی همچون آموزشوپرورش، آموزش عالی و رسانه ملی میتوانند در پختهشدن اقشار مختلف مردم و ارتقای سواد رسانهای آنها نقش مثبت و سازندهای ایفا کنند. البته نکته مهم این است که این نهادها بتوانند با برنامهریزی اصولی و کارشناسیشده، به مرور زمان، این جامعه هدف را به خود جذب کرده و بر ذهن، رفتار و نگرش آنها تاثیر مفید و مثبت بگذارند.
در اینجا لازم میدانم به این نکته اشاره کنم که مردم و جوانان در کشورهایی همچون فرانسه، انگلیس و آمریکا به مرور زمان و با سرعت و شیب ملایم در فضای فرهنگی جدید غرق شدهاند. یعنی تسلط فرهنگی بر آنها آرامآرام و گامبهگام بوده و محتوای منفی به صورت لقمهلقمه و نامحسوس به خورد آنها داده شده است، اما در ایران با یک هجوم فرهنگی مواجه شدیم که قصد آن تسخیر یکباره ذهن مردم و جوانان بود و در همین شرایط، بخشی از نسل جدید که اکنون درباره آنها صحبت میکنیم، به خاطر آگاهی و پختگی کمتر، در این دام فرهنگی گرفتار شدهاند.
هرچند بخش قابل توجهی از مردم ما دارای قدرتِ تشخیص هستند و نیز توان مواجهه با هجمههای مخرب فرهنگی را دارند، اما بخشی از مردم در جامعه ما به گونهای هستند که تا دیروز یک نگرش خاص داشتند و از همین امروز ناگهان طور دیگری فکر میکنند و دچار سردرگمی فرهنگی شدهاند. به همین دلیل است که این افراد، خامتر هستند و بیشتر از دیگر مردم جامعه و با شدت بیشتری در مقایسه با دیگر کشورها دچار تغییر و تاثیر منفی میشوند. چنین افرادی ناگهان با هجوم محتوایی تتلو یا ساسی مانکن مواجه میشوند و نمیتوانند در برابر آن مقاومت کنند. متاسفانه باید بگوییم که این افراد، فرهنگِ مواجهه با شرایط جدید را ندارند.
در ماجرای آهنگ اخیر ساسی مانکن، شاهد بودیم که شخصیت معروف به «عمو پورنگ» از چنین آهنگ مبتذلی انتقاد کرد و بسیاری از فعالان فرهنگی کشور از ساسی مانکن و همسر او سوال پرسیدند که آیا حاضر هستند که فرزند خودشان چنین آهنگی را گوش دهد؟ اما همسرِ ساسی مانکن در جواب اظهار داشت که بله! ما مشکلی با این آهنگها نداریم، چون فرزندانمان به عنوان سرگرمی به این آهنگها گوش میدهند. نظر شما به عنوان جامعهشناس درباره این اظهارنظرها و سوال و جوابهای مطرحشده چیست؟
اولین نکتهای که میخواهم به آن اشاره کنم، پاسخ اشتباه این خانم است. او اشتباه میگوید، چون قطعا فرزندان آنها تاثیر میپذیرند، اما شدت و میزان تاثیرپذیری آنها کمتر از بچههایی در ایران است که در خانوادههای خام و بیاطلاع حضور دارند، یعنی بخشی از جامعه ایران که درباره آنها صحبت میکنیم همانند بچههای غربی و آمریکایی از محتوای نادرست و منفی تاثیر میپذیرند، اما شدت این تاثیرپذیری بیشتر است.
بنابراین نمیتوانیم بگوییم که غربیها و آمریکاییها فقط نگاه سرگرمی به آهنگها و محتواهای مبتذل دارند، اما میتوانیم اینطور بگوییم که آنها به طور نامحسوس و گامبهگام به اسارت محتوای مبتذل درآمدهاند و اکنون تصور میکنند که آزاد هستند و تاثیر نمیپذیرند! آنها آرامآرام و بیآنکه متوجه شوند، در اقیانوس محتوای نامناسب غرق شدهاند. با این حال، تردیدی در این موضوع نیست که سرعتِ تاثیرپذیری در بخشی از نوجوانان و جوانان ایرانی که درباره آنها صحبت میکنیم، بیشتر است، چراکه همانطور که پیشتر اشاره کردم این افراد میخواهند ناگهان به گونه دیگری فکر کنند و به یکباره خودشان را غرق در محتوای جدید کنند. البته باید به این نکته هم اشاره داشته باشم که این دسته از نوجوانان و جوانان به خاطر مواجهشدن با برخی شماتتها، محرومیتها و محدودیتها گرفتار چنین شرایطی شدهاند، یعنی ما نتوانستهایم علت برخی محدودیتها را برای آنها بهدرستی تبیین کنیم و مسیر را به اشتباه رفتهاند.
شما به عنوان متخصص چه راهکاری برای این معضل دارید؟ چه محتوایی باید در جامعه برای این افراد تولید شود که تمایلی به محتوای نامناسب تولیدشده توسط امثال ساسی مانکن و تتلو نداشته باشند؟
قطعا صاحبنظران و متخصصان زمینههای مختلف از جمله روانشناسی، اجتماعی و جامعهشناسی میتوانند تاثیرگذار باشند، همچنین برنامههای مناسب فرهنگی باید آرامآرام و گامبهگام در ذهن و اندیشه مردم بهخصوص نسل جوان وارد شود. البته باید اذعان کنم که تحقق این موضوع و تغییر شرایط، بسیار مشکل است و بنا به تعبیری، آبوهوای مساعدی برای این تغییر وجود ندارد. اگر ما واقعا بنا داریم که این بخش از جامعه (که مورد بحث است) را از شر ساسی مانکن و تتلو و امثال آنها نجات دهیم، باید شاهد تغییرات اصولی در امور آموزشی و فرهنگی باشیم که از جمله آنها میتوان به اصلاح محتوای کتب درسی، ساخت فیلمها و آثار دیداری و شنیداری مناسب و
بهبود جریان برنامهریزی و برنامهسازی در رسانههای رسمی کشور اشاره داشت.
امروز شاهد هستیم که صدها شبکه و رسانه در سراسر جهان برای مردم ایران محتوا تولید میکنند که بخش قابل توجهی از آن در زمینه موسیقی است. بخشی از مردم ما تصور میکنند که نباید هیچ محدودیتی در دسترسی به این محتواها داشته باشند. آیا کشورهای دیگر هم با این معضل مواجه هستند که از سراسر جهان و بدون قاعده و ضابطه برای آنها محتوا تولید شود؟تا جایی که من میدانم، در بسیاری از کشورها برای هر محتوا باید یک پیوست و پشتوانه مطالعاتی از منظر جامعهشناسی و روانشناسی ارائه شود تا محتوایی که مغایر و مخالف با فرهنگ و حتی سیاستهای این کشورهاست، به مردمشان ارائه نشود.
احسنت؛ همینطور است. من در سال ١٣٨٠ مطلبی نوشتم و تاکید کردم که بیگانگی با فرهنگ ملی از کودکستان آغاز میشود و باید سعی کنیم که همه مردم بهخصوص نسل جدید از هر منظر و در هر زمینه، دارای هویت ملی باشند. در این زمینه میخواهم به آمریکاییها اشاره کنم. یک آمریکایی سعی میکند فقط آمریکایی فکر کند و فرزندش را آمریکایی بزرگ کند و در هر موضوع و مسئلهای فقط و فقط به آمریکاییبودن خودش تاکید داشته باشد؛ حالا چه در زمینه مجسمه، موسیقی، فیلم یا هر برنامه غیرمستقیم.
ما اگر میخواهیم همه جوانان و نوجوانان کشورمان بر ایرانیبودن خودشان تکیه و تاکید کنند، باید برنامهریزی بهتر و دقیقتری داشته باشیم. ما باید کاری کنیم که نسل جدید به ایرانیبودن خود افتخار کند و تاثیرپذیری از غرب و آمریکا نداشته باشد. بسیاری از مسائل تاریخی و اجتماعی کشورمان باید برای نسل جدید بهدرستی تبیین و بازگو شود، اما آیا میشود؟ مثلا ژاپنیها تاکید دارند که مردمشان باید ژاپنی باقی بمانند، اما از غرب عقب نمانند. آنها با هر فیلم و آهنگ و محتوایی میخواهند هویت ملی خودشان را تقویت و حتی این هویت را به کشورهای دیگر معرفی کنند. البته داخل پرانتز باید اشاره کنم که بهرغم این همه تاکید و حساسیت، ژاپنیها و کرهایها هم دچار تغییرات منفی شدهاند و بخشی از اصالت خود را از دست دادهاند، اما شدت و میزان این تاثیرات در آنها اندک بوده است. حالا نگاهی به آثار بیریشه ساسی مانکن و تتلو بیندازید. این آثار هیچ نشانهای از اصالت و فرهنگ غنی ما ندارند. بنابراین تاکید من بر تقویت هویت ملی در کودکان، نوجوانان و جوانان ایرانی است.
ما باید هویت ملی را در نسل جدید ایجاد و تقویت کنیم تا راه خودش را به درستی پیدا کند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدارهایی با جمعی از فرهنگیان و معلمان کشور بارها بر همین موضوع تاکید فرمودهاند که باید کاری کنیم که دانشآموزان ما دارای هویت ملی بشوند. مثالی که ایشان مطرح میفرمایند این است که در مدارس نظرخواهی کنید ببینید چند درصد کاظمی آشتیانی را میشناسند، چند درصد رونالدو را.
آفرین؛ به نکته خوبی اشاره داشتید. اکنون سوال اساسی ما تکرار همین نکته دقیق است که چرا نسل جدید ما مفاخر ملی خود را به خوبی نمیشناسد. قطعا در اینباره لازم است که برنامهریزان و برنامهسازان تامل بیشتری داشته باشند و کارهای اساسی و بنیادین انجام دهند تا تحولات بنیادین و اساسی در نگرش و تفکر نسل جدید ایجاد شود و آنها هر محتوای فاقد ارزش همچون آثار تتلو و ساسی مانکن را انتخاب نکنند. ببخشید که این اصطلاح را استفاده میکنم، اما متاسفانه برخی بچههای ما بدون ریشه و بدون اصل و نسب بزرگ میشوند و نشانههایی از تعلق و وابستگی آنها به مفاخر کشور و آثار غنی و فاخر فرهنگی مشاهده نمیشود. خب همین است که برخی از بچههای ما خام هستند و فکرشان با محتوای مناسب پُر نشده است، بنابراین به دنبال الگوهای مبتذل غربی همچون مایکل جکسون، ساسی مانکن، تتلو و امثال آنها میروند یا اینکه به جای شناختن مفاخر و چهرههای ایرانی، رونالدو را بیشتر میشناسند.
من نزدیک به سه دهه است که درباره چنین معضلات فرهنگی هشدار دادهام و مقالات متعدد نوشتهام، ولی متاسفانه توجه چندانی به هشدارهای کارشناسی ما نشده است. نتیجه این بیتوجهی همین است که برخی از نوجوانان و جوانان ما بیریشه و بیهویت بزرگ شدهاند و تحت تاثیر القائات و محتوای مبتذل افرادی همچون ساسی مانکن و تتلو قرار میگیرند.
و کلام آخر؟
این واقعیت برای اکثریت خانوادههای ایرانی آشکار است که امثال ساسی مانکن و تتلو، محتوای هرز، مستهجن، غیراخلاقی و غیرانسانی تولید میکنند و قصد این خوانندهها این است که آثار بیریشه خود را به خورد نسل جدید ما بدهند. با این حال، برخی خانوادهها در این زمینه دچار ضعف و کماطلاعی هستند و پختگی کافی را ندارند. بنابراین همه خانوادهها باید مراقب باشند که فرزندانشان مانند علف هرز نباشند که با هر وزش باد، جابهجا شوند و حرکت کنند، یعنی تربیت در خانوادهها باید محکم، اصیل، هدفمند و مبتنی بر آموزهها و اصول فرهنگی خودمان باشد. اگر این حساسیت در همه خانوادهها وجود داشته باشد و از آنطرف، برنامهریزان و برنامهسازان نیز به وظایف خود بهدرستی عمل کنند و به نظرات متخصصان و صاحبنظران توجه داشته باشند، شاهد شرایط بهتری خواهیم بود.
ارسال نظر