فیلم دوبلور های جذاب کارتون گالیور / از فلرتیشیا تا گلام بدبین ! / به احترامشان تعظیم می کنیم !

برای همه ما کارتون «سفرهای گالیور» پر از حس نوستالژی است؛ چون آدم کوچولوهای این کارتون برای همه بسیار جذاب بودند بویژه این‌که آنها به کمک گالیور که فردی با قد و قواره معمولی بود ولی در قیاس با آنها شبیه یک غول به نظر می‌رسید، سعی در حفظ جزیره‌شان داشتند.

کاراکترهایی که در این اثر حضور داشتند بویژه گلام، همان کارآکتری که می‌گفت من می‌دونم و مدام با همه چیز مخالفت می‌کرد همراه گالیور و فیلرتشیا برای همه ما بسیار جذاب و خاطره‌انگیز بود.

این مجموعه کارتونی سال ۱۹۶۸ توسط یک شرکت آمریکایی تولید و براساس رمانی به نام سفرهای گالیور نوشته جاناتان سوئیفت، نویسنده ایرلندی تهیه شد.

داستان این مجموعه از این قرار است که گالیور همراه سگ خود تگ به‌دنبال پدرش می‌گردد. در این میان آنان به شهر لی‌لی‌پوت می‌رسند. ساکنان این شهر تنها چند سانتی‌متر قد دارند. گالیور و سگش ابتدا به‌وسیله ساکنان این شهر دستگیر می‌شوند، اما بعد دوستان خوبی شده و گالیور با کمک آنها به جستجوی پدرش و گنجی که نقشه‌اش را به او داده ادامه می‌دهد. در این راه کاپیتان لیچ به‌عنوان نقش منفی داستان همواره سعی در دزدیدن نقشه دارد.

برای مرور دوبله خاطره‌انگیز سریال گالیور سراغ اکبر منانی مدیر دوبلاژ این مجموعه رفتیم تا او ما را در خاطراتش سهیم کند.

سفرهای گالیور مثل یک کتاب است

اکبر منانی ابتدا درباره چگونگی روند دوبله مجموعه گالیور گفت: متاسفانه طی سال‌های اخیر انیمیشن از روزهای اوجش فاصله گرفته است و دیگر ما شاهد پخش کارتون‌های جذاب در تلویزیون نیستیم. آثاری که ضمن جذابیت از قدرت ماندگاری برخوردار باشند و مخاطب به تماشای آن ترغیب شود. اما به‌طور خاص در مورد کارتون گالیور باید بگویم حرف زدن در مورد روند شکل‌گیری دوبله گالیور به‌قدری طولانی است که می‌توان از دل آن یک کتاب منتشر کرد. در دوبله این کار به عنوان مدیر دوبلاژ تمام تلاشم را به کار بستم تا اثری ارائه کنم که فارغ از مسائل حرفه‌ای گویندگی، روح خلاقیت در آن موج بزند، به همین علت برای خلق صدا در این اثر به ذهنیات و درونیات خودم مراجعه کردم و خب خوشبختانه توانستم بهترین استفاده را از آن ببرم.

صدای گلام را از صدای یک گدا گرفتم

فراموش نکنید به‌منظور دوبله موفق یک کارتون شما باید به دنبال مصداق عینی برای کاراکترهای آن باشید. به‌طور مثال برای طراحی صدای کاراکتر گلام که مدام در سریال از عبارت من می‌دونم بهره می‌برد به دوران کودکیم مراجعه کردم. هیچ‌وقت یادم نمی‌رود در آن دوران گدایی با یک شنل بلند و گردن کوتاه، بسیاری وقت‌ها به در خانه ما می‌آمد و می‌گفت بده در راه خدا و آن لحنی که این جمله را ادا می‌کرد بشدت برای من جالب بود و در ذهن من نقش بست، هر چند من از ظاهر و حتی گویش این مرد در عالم کودکی می‌ترسیدم، اما حک شدن لحن او در ذهنم باعث شد بعدها بخواهم از آن در کارهایم بهره ببرم. وقتی برای اولین بار کاراکتر گلام را دیدم فوری آن لحن صدا و شخصیت در ذهن من شکل گرفت.

گلام آن‌قدرها هم تلخ نبود

همان‌طور که قبلا هم اشاره کردم، وقتی برای اولین‌بار کاراکتر گلام را دیدم ناخودآگاه تصویر آن گدا در ذهنم زنده شد به همین دلیل تصمیم گرفتم از آن صدا بهره ببرم؛ ولی با این تفاوت که در طراحی شخصیت گلام، تم ناامیدی را به او اضافه کردم. چون در نمونه اصلی آن شخصیت گلام تا این حد ناامید نیست و تنها گاهی اوقات از ادبیات منفی بهره می‌برد و در نهایت این دیالوگ‌های منفی که با نوعی جمله معترضه همراه می‌شد برای بسیاری از مخاطبان جذاب شد و با بازگشت سال‌ها هنوز در ذهن مخاطبان نقش بسته است.

به همین علت، هر وقت می‌خواهم به عنوان مدیر دوبلاژ کاری را شروع کنم سعی می‌کنم در طراحی صدا برای کاراکترهایم نظر اطرافیانم را بپرسم و اگر آنها آن صداسازی را پسندیدند حتما از آن بهره می‌برم، چرا که سلیقه آنها را برگرفته از عموم مخاطبان می‌دانم. در گالیور هم از همین رویه بهره بردم و خوشبختانه پاسخ اعتمادم را گرفتم و در نتیجه صدا سازیم با اقبال مخاطبان مواجه شد. در آن مقطع از انیمیشن سفرهای گالیور بویژه کاراکتر گلام استقبال کم‌نظیری به‌عمل آمد، به گونه‌ای که مدام از سوی برنامه‌های مختلف دعوت می‌شدم تا از تیپ گویش گلام استفاده کنم و سپس بعد از رایزنی‌های متفاوت بر آن شدم از این تیپ در برنامه «صبح جمعه» بهره بگیرم که خوشبختانه آنجا هم توانست به نسبت موفق عمل کند. به اعتقاد بسیاری، این کاراکتر سمبل انسان‌های ناامید بود، اما از آن نظر مورد توجه قرار می‌گرفت که حرف‌هایش کاملا بر عکس می‌شد و اتفاقات خوب برای ساکنان سرزمین لی لی پوت می‌افتاد.

سفرهای گالیور ماحصل کار تیمی بود

برای انتخاب گویندگان گالیور سعی کردم به سراغ افرادی بروم که تجربه همکاری با آنها در چند کار را داشتم، چرا که در آن مقطع احساس می‌کردم کار تیمی بیشتر جواب می‌دهد. از طرفی افرادی که با آنها همکاری می‌کردم از توانایی زیادی برخوردار بودند و بخوبی از پس گویندگی نقش‌های مختلف بر می‌آمدند.

انتخاب شهاب عسگری برای صداپیشگی گالیور

برای گویندگی نقش گالیور به‌دنبال یک صدای جوان و متفاوت می‌گشتم تا بتواند بخوبی از پس نقشی که به آن واگذار می‌کنم، بر آید. با آن که دوستان به من اصرار می‌کردند خودم گویندگی این کاراکتر را به عهده بگیرم، اما نپذیرفتم چون بر این باور بودم مدیر دوبلاژ باید تمرکزش روی کار باشد و اگر حواسش به رل‌ گویی نقش اول باشد دیگر مجالی برای مدیریت سایر گوینده‌ها ندارد به همین علت برخلاف مرسوم که اکثر مدیر دوبلاژ‌های بعد از انقلاب نقش‌های خوب را برای خودشان برمی‌دارند آن را به شهاب عسگری سپردم. در آن مقطع شهاب صدای جوانی داشت و بسیار با تسلط در گویندگی عمل کرد و خوشبختانه ایشان هم بخوبی از پس نقش بر آمدند و من را سرفراز کردند.

گویندگی فیلرتشیا به عهده مینو غزنوی بود

مینو غزنوی، گوینده توانا و کار بلدی بود. به همین علت در آن مقطع بی‌درنگ گویندگی فیلرتشیا را به ایشان سپردم و ایشان هم بخوبی توانستند از پس ظرافت‌های این کاراکتر بر آیند و نوعی که صحبت کردند با این کاراکتر کاملا همخوانی داشت.

سمبل کاپیتان لیچ با گویندگی ملک آرایی

کاپیتان لیچ یکی از کاراکتر‌های اصلی مجموعه سفرهای گالیور به شمار می‌رفت، به همین دلیل سعی کردم دوبله آن را به فردی بسپارم که بتواند لحن متفاوتی برای بدمن گویی در پیش بگیرد. پس سراغ شهروز ملک‌آرایی رفتم و بعد از مدتی صحبت کردن با ایشان از او خواستم ادبیات خاصی در گویش این شخصیت به عهده بگیرد و نکته جالب اینجاست لحنی که ایشان در پیش گرفتند تا مدت‌ها به تیپ بدمن تبدیل شده بود و بسیاری از افراد برای صداسازی، سراغ آن کاراکتر می‌رفتند.

گوینده کوتو‌له‌ها

مهدی آژیر به جای بانکو، ظفر گرایی به جای ایگل و پرویز نارنجی‌ها به جای حاکم لی‌لی‌پوت صحبت کرد‌ند. البته بعد از مدتی پرویز نارنجی‌ها از ما جدا شد و علاوه بر گلام به جای حاکم هم صحبت می‌کردم. البته دوستان دیگری هم مانند بهرام زند هم در این اثر ما را یاری می‌کردند.

چرا گالیور محبوب شد؟

به نظر من یکی از علل محبوبیت این انیمیشن و محبوبیت کاراکتر گالیور به دلیل حس قهرمان پروری بود که در این سریال وجود داشت، چرا که در آن فردی به کمک کوتوله‌ها می‌رود و سعی می‌کند از آنها در قبال اتفاقات بد جلوگیری و در حفظ سرزمین‌شان به آنها کمک کند. کوچک بودن ساکنان لی‌لی‌پوت حس بی‌گناهی را در آنها ایجاد می‌کرد، به‌گونه‌ای که مخاطب دوست داشت تحت هر شرایطی به آنها کمک کند.

دوبله مجدد گالیور

حدود سه سال قبل از ما خواستند به‌دلیل بی‌کیفیت شدن دوبله اول گالیور بر اثر مرور زمان بار دیگر این اثر را دوبله کنیم. متاسفانه در ایران شرایط نگهداری مناسب از آثار وجود ندارد و به همین علت بعد از گذشت چند سال دوبله کارها مخدوش می‌شود. من هم برای این‌که بار دیگر برای نسل جدید خاطره‌انگیز باشد این کار را دوبله کردم. در دوبله سری جدید پسرم به جای گالیور صحبت کرد، چون صدای شهاب عسگری پیر شده و مناسب این نقش نیست. او این بار به جای پدر فیلرتشیا صحبت کرد و من هم به جای گلام حرف زدم. شهرزاد صابری هم به جای فیلرتشیا حرف زد و آقای آژیر الماسی و... هم دیگر رل‌ها را گفتند.

پشت هر صداسازی باید فکری باشد

به عقیده من یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت در دوبله این است که پشت هر صداسازی فکر باشد، نه این‌که ما صرفا کاری انجام دهیم بدون اندیشه. فراموش نکنید اکثر کارهایی موفق شدند که تیم دوبله برای آن فارغ از هرگونه دغدغه‌ای وقت گذاشت.