عجیب ترین لقب به ماران فرجاد ! + عکسی که باعث این لقب شد !

مارال فرجاد / بیوگرافی مارال فرجاد / مارال فرجاد بازیگر / عکس مارال فرجاد / اینستاگرام مارال فرجاد

اخیرا عکسی از مارال فرجاد در فضای مجازی منتشر شد که برای گیم یکی از تائر های مارال فرجاد است و مخاطبان در فضای مجازی به این خانم بازیگر لقب ملکه گلادیاتور ای ایران را دادند.

مارال فرجاد

مارال فرجاد بصورت حرفه ای فعالیت سینمایی خود را از سال 1384 زمانی که 23 ساله بود با فیلم شام عروسی و در کنار بازیگرانی چون نیکی کریمی و امین حیایی آغاز کرد. یکسال بعد در سال 1385 هم با سریال تاصبح (مستانه) وارد قاب تلویزیون شد

بیوگرافی مارال فرجاد

 

مارال فرجاد متولد ۱۶ مرداد ۱۳۶۱ بازیگر سینما و تلویزیون است.مارال فرجادپدرش جلیل فرجاد و خواهرش مونا فرجاد نیز بازیگر می‌باشند.مارال فرجاد فارغ‌التحصیل رشته عکاسی است،  مارال فرجاد فعالیت سینمایی خود را در مقام بازیگری از سال ۱۳۸۴ با فیلم شام عروسی آغاز کرد.مارال فرجاد در فیلم‌هایی چون «شام عروسی، «پسران آجری و «دوشیزه باران» و مجموعه‌هایی نظیر «کت جادویی» «عملیات ۱۲۵») «خاتون»  و «ساعت صفر»  به نقش‌آفرینی پرداخته‌است،  مارال فرجاد جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن از جشنواره عشق در کشور آمریکا برای فیلم جاودانگی به کارگردانی مهدی فردقادری دریافت کرده است.

سرطان مارال فرجاد

مارال فرجاد در اینستاگرامش از بیماری سرطان نوشت :  مارال فرجاد و سرطان مدتهاست که باهم دست و پنجه نرم می کنند و این بازیگر زن ایرانی، با تمام قدرت سعی در شکست بیماری اش دارد که قطعا اراده قوی او، عاملی برای موفقیتش خواهد بود.

دختر جلیل فرجاد و خواهر مونا فرجاد بازیگر، که پس از درگذشت مادرش شفاف تر از بیماری اش با مخاطبان فضای مجازی گفت، پس از طی یک دوره مبارزه با بیماری در شرایطِ بهتری قرار گرفت. یکی از پست و استوری های منتشر شده در اینستاگرام مارال فرجاد، با موضوع بیماری سرطان؛ جزئیات مصاحبه ای بود که در این بخش از نمناک خواهید خواند.

این بازیگر چندی قبل با خبرنگارِ مجله‌ی گِلَمورمصاحبه کرده بود، این بار سوژه گفتگوی مجله NOKLAPJA قرار گرفت.

مارال فرجاد هنرمند محبوب در این مصاحبه از بیماری و امید او به بهبود سخن گفته تا امید وانگیزه را در بیماران مبتلا به سرطان افزایش دهد. او در صفحه اینستاگرام خود با انتشار عکسی نوشت:

بخشی از مصاحبه ی من با خبرنگار این مجله (Koronczay Lili)از زبان خودشان:

    عکس های که ازش دیده بودم مو نداشت، از زیبایی نفسم بند می یاد منتظر یک زن خیلی مریض بودم که بیاد. ولی به جای اون یک دختر بیگناه از در وارد می شود صورت معصوم و موهای کوتاه و حالت دار اون روی صورتش هست. حرکتش ارام است. رنگ چشمش به رنگ قهوه ای گردویی.

    با احتیاط به دور و بر نگاه میکند. و آهسته روی صندلی مینشیند. یادم می یاد عکس های که ازش دیده بودم مو نداشت، بدون مژه ونگاه خسته، و در واقع مثل یک موجود بی پناه بنظر می رسید واز همه اینا امروز هیچ نشانی نیست. در صورتیکه اون عکس فقط ممکنِ حدودا برای8 ماه پیش باشه.

    انگار جایی دیگری ایستاده،در واقع بین مرز باریک زندگی و مرگ وانگار که از میان یک دیوارشیشه ای به ما پیام میده که امید هست. ولی دردی که در چشمانش دیده میشه نشون میده، درستکه بدنش درحال بهبودی هست.ولی هنوز در روحش رنج ها و زخم ها ی هست که هنوز بهبودی پیدا نکردن.

    خودش میگه:اوایل که شیمی درمانی رو انجام میدادم همش میگفتم چرا من؟؟؟؟

    ولی وقتی که شرایط رو پذیرفتم شروع کردم در مورد این بیماری تحقیق کردن.خیلی از هنرمندها رو پیداکردم که از این بیماری مردن،ولی اون موقع به فکرم نمی رسید که مابیشتر درمورد ادم های که ازاین دنیا می روند اخبار می شنوین ولی اون هایی که زنده می مونن و سالم میشن اخباری نمی شنوین.

    در حالیکه درصدی که سالم میشن بیشتر از ادم های که می میرن. میشه گفت 80 درصد خوب میشن و زنده می مونن….و همین موضوع باعث شد وقتی در روند بهبودی قرار گرفتم. گفتم وقتش که ادم ها بگم، به‌خصوص اونهایی که مثل من مریض شدن که واقعا امید هست و میشه خوب شد. چون اون موقع وقتی می دیدم کسی خوب شده، امید وانگیزه خوب شدن در من صدبرابر می شد.