این خانم  دکتر زیبا  بازیگر جذاب ایرانی شد ! / ماریا شلکونووا کی بود چی شد !

ماریا شلکونووا که در ۲۵ ژانویه سال ۱۹۹۶ در شهر ساحلی ولادی‌واستوک در جنوب شرقی روسیه به دنیا آمده است، کودکی خود را در جنگل‌هایی بی‌نظیر و در همسایگی با ببرها، خرس‌ها، گوزن‌های خالدار گذرانده است.

دختر روس در توصیف دوران کودکی‌اش در روسیه می‌گوید، با اینکه ولادی‌واستوک به عنوان شهری با زیرساخت‌های مدرن شناخته می‌شود. اما از طبیعت فوق‌العاده‌ای هم برخوردار است.

دریای ژاپن از سه طرف شهر را محاصره کرده و تماشای کوسه‌ها، نهنگ‌ها و دلفین‌ها موقع شنا در حالی که مرغ‌های دریایی. لک‌لک‌ها و عقاب‌ها بالای سرتان پرواز می‌کنند، منظره عجیبی نیست.

تحصیل در فیلیپین، زندگی در ایران

من تمام دوران کودکی‌ام را در ولادی‌واستوک نبودم و در شهرهای مختلف روسیه و چین زندگی کردم. وقتی به سن نوجوانی رسیدم، تصمیم گرفتم برای ادامه تحصیل به فیلیپین بروم. در آنجا هم کار کردم و هم تحصیلات پزشکی‌ام را انجام دادم.

بعد از پایان تحصیل به صورت خودجوش برای آمدن به ایران تصمیم گرفتیم و البته قصدی هم برای ماندن در فیلیپین نداشتیم.

شیوع همه‌گیری کرونا و بسته شدن مرزها هم تصمیم‌گیری را برای من و همسرم. که در آن زمان باید دوران خدمت سربازی را در کشور می‌گذراند، راحت‌تر کرد.

حالا ما تصمیم گرفته‌ایم که در ایران بمانیم، هر چند به زودی از تهران به شیراز می‌رویم. شهری که به نظر من زیباترین شهر ایران است و مردمانی بسیار شاد و مهربان دارد.

ماریا شلکونووا

لهجه‌های متفاوت مردم در شهرهای ایران برایم بسیار جذاب است

وقتی به ایران آمدم، درباره زیبایی آن هیچ تردیدی نداشتم. کشوری با فرهنگ غنی و معماری متفاوت از نگاه من که مردمی با لهجه‌ها و رسوم گوناگون دارد. خیلی دوست دارم بیشتر به شهرهای مختلف ایران سفر کنم و همه‌چیز را یاد بگیرم. لهجه‌های مختلف برایم از جذاب‌ترین خصوصیات شهرهای ایران هستند.

از وقتی به اینجا آمدم، خیلی روی خودم کار کردم تا با فرهنگ محلی آشنا شوم. مردم همیشه با من بسیار مهربان بودند و سعی می‌کردم هر طور شده با آن‌ها صحبت کنم.

زبان فارسی را یاد گرفتم و حالا می‌توانم به راحتی حرف بزنم. حتی در اینستاگرام هم خیلی از ایرانی‌ها کلمات فارسی را به من یاد می‌دادند. موقع صحبت درباره ایران، نمی‌توانم از غذاهای خوشمزه آن چیزی نگویم. من در جنوب ایران برای اولین بار شیرین‌پلو را امتحان کردم.

غذایی که برنج آن طعم شیرین و بی‌نظیر گلاب دارد اما دسر هم نیست! این مزه تکرارناشدنی فراتر از تمام تصورات من بود و بسیار موردعلاقه‌ام قرار گرفت.

من در ایران هیچ‌وقت احساس تنهایی نمی‌کنم. در اینجا دوستان خوبی پیدا کرده‌ام و بسیاری از هم‌دوره‌ای‌هایم از فیلیپین هم در ایران زندگی می‌کنند.

باید بگویم من به یک سبک زندگی متفاوت در ایران عادت نکردم، با تمام وجودم فرهنگ آن را درک کردم.

ماریا شلکونووا

همیشه می‌توان چیزی برای اتحاد ایران و روسیه پیدا کرد

من فکر می‌کنم سبک زندگی روس‌ها و ایرانی‌ها کاملاً با هم متفاوت است و فرهنگ آن‌ها شباهتی به هم ندارد. هر چند اینکه هر دو ملت عاشق سالاد الویه هستند، برای من خیلی جالب است!

با این حال معتقدم این دو کشور با وجود تاریخ منحصربه‌فردی که دارند، همیشه می‌توانند چیزی پیدا کنند که همه ما را با هم متحد کند.

کمک به مردم، شغل اصلی من است

با توجه به تحصیلاتم من یک دندان‌پزشک هستم و کارم را بسیار دوست دارم. وقتی مردم می‌خندند، به من حس خوبی دست می‌دهد. وظیفه من این است که آدم‌ها علاوه بر دندان‌های سالم، لبخندهایی زیبا هم داشته باشند. اما فکر می‌کنم حرفه اصلی من کمک به مردم باشد.

اگر این روزها در بین ایرانی‌ها به عنوان بازیگر سریال خاتون شناخته می‌شوم، به لطف اعتماد و انتخاب خانم تینا پاکروان است.

من خیلی خوش‌شانس بودم که توانستم در کنار سوپراستارهای ایرانی مثل آقای مهران مدیری. خانم رویا نونهالی، آقای بیژن امکانیان، خانم نگار جواهریان و آقای اشکان خطیبی بازی کنم.

از تمام همکارانم در سریال بسیار آموختم. هنوز خیلی چیزها مانده که باید یاد بگیرم تا بتوانم خودم را بازیگر بدانم. من بسیار نگران بودم و سخت تلاش کردم تا بتوانم نقش خودم را خوب بازی کنم و تجربیات کاراکتر «هلنا» را به مخاطب منتقل کنم. دوست دارم در اینجا از همسرم هم به خاطر حمایت همیشگی‌اش تشکر کنم. بازی در خاتون تجربه بی‌اندازه گرانبهایی در زندگی‌ام بود.

ماریا شلکونووا

خانواده من در زمان جنگ جهانی دوم بسیار سختی کشیدند

من به شکل غیرمنتظره‌ا برای نقش «هلنا» انتخاب شدم. با همسرم تماس گرفتند، ما به دفتر خانم پاکروان رفتیم و ایشان شخصاً از من تست گرفتند. تا آن موقع من چیزی درباره تاریخ ایران نمی‌دانستم، به همین دلیل همه‌چیز را به زبان انگلیسی برای من توضیح دادند.

هنوز خیلی از آمدنم به ایران نمی‌گذشت و با فارسی آشنا نبودم. موضوع سریال برای من جذاب بود، چون اجداد من همگی مهاجرانی از کشورهای مختلف اروپایی هستند و پدربزرگم لهستانی بود.

خیلی دوست داشتم بیشتر در مورد تاریخ و سرگذشت لهستانی‌ها در ایران بدانم. باید لهستانی یاد می‌گرفتم. عوامل سریال برایم معلم گرفتند و من هم خیلی زود شروع به یادگیری کردم.

موضوع آوارگان و زندگی «هلنا» واقعاً مرا تحت‌تاثیر قرار داد، چرا که خانواده خودم در طول جنگ جهانی دوم بسیار سختی کشیدند. با بازی در این سریال می‌خواستم سهم خودم را در قبال تاریخ ایفا کنم.

دوست دارم بازیگری را ادامه بدهم

سریال خاتون اولین تجربه بازیگری من است اما دوست دارم در آینده این کار را ادامه بدهم البته به شرط اینکه نقش مناسبی پیشنهاد شود. که بتوانم با آن ارتباط برقرار کنم. پروژه و نقش جدید برای من محرک خوبی است تا بتوانم مهارت‌های خودم را بهبود ببخشم.

این همان چیزی است که به خاطرش حاضرم بازیگری را ادامه بدهم. پیش از خاتون هرگز به فکر بازیگری نبودم، با اینکه از کودکی حس می‌کردم به کارهای هنری علاقه دارم.

این تجربه باعث شد متوجه شوم حضور در فضای بازیگری، جان دادن به یک کاراکتر. روایت تاریخ و سهیم کردن دیگران در احساساتم به من کمک می‌کند تا استعدادهای خودم را کشف کنم.

حالا بازیگری دیگر برایم فقط یک شغل نیست، چیزی است که با تمام قلبم دوستش دارم.

ماریا شلکونووا

فکر می‌کنم مخاطب روس با «خاتون» ارتباط خوبی برقرار کند

سریال‌های ایرانی به خاطر نمایش رسومی که به کل با فرهنگ روسیه متفاوت هستند، برای روس‌ها جذابیت دارند. می‌دانم که سریال شهرزاد در سال ۲۰۱۵ از تلویزیون روسیه پخش شد.

فکر می‌کنم خاتون هم اگر فرصت پخش در روسیه را پیدا کند. با فضای احساسی، فیلم‌برداری درخشان و ترکیب بسیار خوب بازیگران حرفه‌ای‌اش می‌تواند برای مخاطب روس جذابیت داشته باشد.

هیچ‌کس نمی‌تواند وقایع زمان جنگ جهانی دوم را فراموش کند. مردم در روسیه باید با این دید خاتون را تماشا کنند که در این سریال تاریخ سرزمین دیگری در زمان جنگ روایت می‌شود. و مردم ایران در آن زمان با سختی‌ها و ناملایمات زیادی مواجه بودند.