بی‌مزه‌ ترین سریال‌های تلویزیون که از دیدنش خجالت می‌کشید +لیست و اسامی

برترین‌ها: طی دو سال اخیر فقط سه سریال کمدی توانسته‌اند رضایت حداکثری مخاطبان را به دست آورند و مابقی آثاری ضعیف و غیرقابل دفاع هستند. 

اینکه تلویزیون از پایتخت و لیسانسه‌ها به مواردی چون چشم بندی رسیده به خوبی بیانگر افت کیفی سریال‌های کمدی است. این سریال که پخش آن به تازگی در باکس غیراصلی شبکه سه شروع شده، نشانه‌ای از یک کمدی متفاوت و همراهی‌برانگیز ندارد. چشم‌بندی تنها سریال ناکام دو سال اخیر تلویزیون نیست. آن‌هایی که سال پیش و امسال روی آنتن رفتند برچسب شکست خورده بر خود دارند. در این میان فصل سوم نون خ یک استثناست که نامش کنار آثار محبوبی مثل پایتخت و لیسانسه‌ها قرار می‌گیرد. سری جدید این سریال در حال ساخت است و گفته می‌شود نوروز از شبکه یک پخش خواهد شد. نمی‌دانیم شرایط کنونی جامعه روی سریال سعید آقاخانی تاثیر می‌گذارد یا خیر و اصلا مخاطب حوصله کمدی دارد یا عجالتا برای او در اولویت نیست... . علاوه بر نون خ 3 شبکه یک فصل دوم و سوم زیرخاکی را سال گذشته و امسال پخش کرد که مورد توجه قرار گرفتند. به جز این چند مورد، تلاش‌های دیگر تلویزیون در کمدی‌سازی به بار ننشسته است. داریم از زمانی حرف می‌زنیم که شرایط ساخت سریال کمدی فراهم بود و حالا وضعیت سخت‌تر از قبل شده. نسخه سیما برای حل این بحران چیست؟ این را هم بارها گفتیم که سریال‌های غیرکمدی تلویزیون نیز چنگی به دل نمی‌زنند و بدتر اینکه شبکه‌ها به اندازه کافی سریال جدید در اختیار ندارند و بارها مجبور به بازپخش آثار قدیمی شده‌اند. پرونده هفت صبح در این باره را بخوانید

دودکش ۲

بی‌مزه‌ترین سریال‌های تلویزیون که از دیدنش خجالت می‌کِشید

ماجرای فصل جدید دودکش از جایی شروع شد که فیروز مشتاق و خانواده‌اش برای کمک به سیل‌زدگان ترکمن به سفری می‌روند. در میانه راه بهروز با دختری به نام گندم آشنا و عاشق او می‌شود. هومــن برق‌نــورد در ســری اول دودکش با نقش فیروز مشتاق توانست توجهات را جلب کند. شخصیت و نیز تکیه‌کلام‌هایش مورد توجه قرار گرفت و یکی از عوامل موفقیت ســریال بود. این شخصیت اما در سری جدید فاقد ویژگی تازه‌ای بود و همین پاشنه آشیل شــد. کما اینکــه چنین ضعفــی به شــخصیت نصرت سوزنچیان (بهنام تشــکر) و بهروز مشــتاق (امیرحسین رســتمی) لطمه وارد کرد. الهــام اخــوان بازیگر جدید دودکش بود و سیما تیرانداز و نگار عابدی یک بار دیگر نقش‌های اصلی را برعهده داشتند. دودکش ناموفق بود چون سازندگان سریال، موقع طراحی داستان و شــخصیت‌ها به این مسئله توجه نکرده بودند که مخاطب از همین کاراکترهای آشنا، رفتار متفاوت می‌خواهد. طبعا قمپز و آمپاس گفتن‌ها دیگر لطف قبل را ندارد. از آن‌ سو تغییری که در شخصیت بهروز داده شد آنقدر اغراق شده بود که مخاطب نتوانست با او ارتباط بگیرد. در کنار این‌ها خط داستانی فصل جدید دودکش، فاقد گره‌های محکم بود و ایــن ایراد درکنار موقعیت‌های کمرنگ کمدی لطمه مضاعف به آن زد.

بوتیمار

بی‌مزه‌ترین سریال‌های تلویزیون که از دیدنش خجالت می‌کِشید

بوتیمار داستان مردی به نام آقای گلابی با بازی حمید لولایی است که به امید زندگی بهتر دست به ریسک می‌زند. او چهار خودرو از شرکت لیزینگ خریداری کرده بود تا آن‌ها را بفروشــد و خانه بزرگی برای مادر خانواده بخرد امــا پی بــه کلاه‌برداری شــرکت می‌بــرد. گلابی و خانواده‌اش برای چاره‌اندیشی به شمال می‌روند. ترکیب بازیگران در بوتیمار یکبار دیگر حمید لولایی و مرجانه گلچین هم‌بازی شدند. احتمالا طنازی‌های این دو برای برخی مخاطبان جذاب اســت. هدایت هاشمی، اشکان اشتیاق، مهران رجبی، سپند امیرســلیمانی، علی صبوری، رامین ناصرنصیر، شــهاب عباسی و ساناز ســماواتی از دیگر بازیگران سریال هستند. آن‌ها پای ثابت آثار کمدی هستند و عملکردشان در بوتیمار مثل همیشه بود! بوتیمار نه تنها فاقد قصه‌ای تازه بود که داستان کلیشــه‌ای خود را به شــکلی معمولی روایت می‌کرد. حتی بیننده تلویزیون از همان ابتدا می‌توانست پیش‌بینی کند که در نهایــت ورق برمی‌گردد و آقای گلابی بر مشــکلات فائق می‌آید. سریال بوتیمار با موضوعات روز مثل کرونا، تدریس آنالین، گرانی لحظه به لحظه اجناس و... هم شوخی می‌کرد. این بخش به دلیل نو بودن امتیاز سریال بود؛ هرچند استفاده مطلوب از ایــن متریال نشــد. امید و سرخوشــی‌هایی که ســازندگان خارج از قواعــد درام به خــورد مخاطب دادند، اصلی‌ترین پاشنه آشیل بوتیمار است.

پلاک ۱۳ 

بی‌مزه‌ترین سریال‌های تلویزیون که از دیدنش خجالت می‌کِشید

ســریال پلاک 13 روایت داستان زندگی چند شخصیت اســت که در یک خانه بزرگ کنار هم زندگی می‌کنند. برخی نسبت فامیلی دارند و برخی نه. برخی پای ثابت داستان هستند و برخی نه. مشابه این سریال با چنین ساختار و حال و هوایی سیتکام پیشتر در تلویزیون تجربه شده بود. ترکیب بازیگران در سریال پلاک 13 محمود جعفری، علی صادقی، نگار عابدی، سامان دارابی، حسین رفیعی، شهره سلطانی، امیرحسین صدیق، اردالن شجاع‌کاوه و اشکان اشتیاق ازجمله بازیگران ثابت بودند. آن‌ها بازیگران باتجربه در کمدی هستند اما پلاک 13 تبدیل به اتفاقی ویژه در کارنامه‌شان نشد.پلاک 13 از معدود سریال‌های سال 1400 است که غالب رسانه‌ها نقدهایی تند علیه آن نوشتند و برای ایجاد خنده، گاه متوسل به شوخی با رئیس‌جمهور اسبق می‌شد و گاه به اصغر فرهادی متلک می‌انداخت. چنین تلاش‌هایی اما نه تنها جواب نداد که پاشنه آشیل سریال هم شد. شوخی‌های موسوم به منشوری هم در سریال وجود داشــت که با واکنش برخی رسانه‌ها مواجه شد. مثال کانال تلگرامی هفت راه نوشت: اساسا محتوای طنز این سریال سخیف، توهین‌آمیز و در برخی موارد با تیکه‌های جنسی فراوان پخش می‌شود. نویسنده سریال هم توپ را در زمین کارگردان انداخت و آرش معیریان را متهم به عدول از فیلمنامه کرد!

نوروزرنگی

بی‌مزه‌ترین سریال‌های تلویزیون که از دیدنش خجالت می‌کِشید

ســریال داســتان یــک خانــواده فقیرنشین مشهدی در نوروز سال ۱۳۶۷ را روایت می‌کند. پدر خانواده که صاحب ۵ پسر و دو دختر است، از یک نفر طلب دارد و کسی که می‌خواهد به او پول بدهد، به جای آن یک تلویزیون رنگی می‌دهد تا وقتی که پول جور شود و اگر نشد، تلویزیون را بفروشند. ترکیب بازیگران رابعه اسکویی، جواد خواجوی، هادی عامل هاشمی، یوسف تیموری، شــهرام قائدی، سیاوش مفیدی و علیرضا مسعودی از جمله بازیگران نوروز رنگی هستند. قرابت چهره و رفتار بازیگران با آدم‌های دهه 60 امتیاز آن‌هاست. علی مسعودی در اســتندآپ کمدی‌هایی که برای خندوانه اجرا می‌کرد، از خاطرات کودکی‌اش وام می‌گرفت. او همین ایده را تبدیل به یک سریال کرد. ضربه اصلی به نوروز رنگی از ناحیه داســتان خورده شد. این سریال فریب فضای دهه 60 و نوستالژی‌ بازی را خورد و از داستان خود غافل شد. یک اتفاق واحد، محور روایت قرار می‌گرفت و در یکی دو قسمت ادامه می‌یافت. آنچه در این مســیر همراهی‌برانگیز بود ربطی به قصه نداشــت. تک شوخی‌ها و اتفاق‌ها بودند که نوروز رنگی را برای طیفی از مخاطب واجد جذابیت می‌کرد. طبعا بعد از گذشت چند قسمت همین جذابیت هم از بین می‌رود و وقتی داستان همراهی‌برانگیز نباشد، رغبت تماشا باقی نمی‌ماند. 

روزهای آبی 

بی‌مزه‌ترین سریال‌های تلویزیون که از دیدنش خجالت می‌کِشید

دختــری بعــد از اینکــه خانواده متمولش دچار مشکل مالی می‌شود، به شمال کشور می‌رود و در یکی از روســتاها زندگی تازه‌ای شروع می‌کند. شروع قصه جدی است اما در قسمت‌های بعد وارد فضای کمدی می‌شود. ترکیب بازیگران ویدا جوان نقش دختری را بازی می‌کند که از پایتخت به روستایی در شمال می‌رود. این سریال برای او آورده‌ای به همراه نداشــت. اکبر عبدی در نقش رئیس شورای روستا بازی کرد اما ملاحت او به کمک سریال نیامد. کاراکتر عبدی به عنوان یک پیرمرد قدرت‌طلب در روستا، تکراری بود و چهــره، صدا و رفتار او از همان کلیشــه‌های همیشــگی تبعیت می‌کرد. فریبا متخصص، ایرج نوذری، علیرضا جلالی‌تبــار، امیر غفارمنش، نادر ســلیمانی، علی ســلیمانی، مهــران رجبی، رامیــن ناصرنصیر و افشــین سنگ‌چاپ دیگر بازیگران معمولی سریال بودند. از زمانی که داســتان وارد روســتا می‌شــود، روزهای آبی حال و هوایی کمدی به خود می‌گیرد با این حال موقعیت‌های سریال نو نیستند. از ایده‌هایی چون دعوا وسط مراســم خاکسپاری، کشــمکش بر ســر قدرت و... نمی‌توان توقــع خنده داشــت. برخی اتفاقات ســریال با پایتخت مقایســه شد که خب قیاســی نادرست است. روزهای آبی حتی در بخشی که قصد داشت حرف‌هایی مهم در باب نوع‌دوســتی، زندگی خارج از پایتخت و... بیان کند، ناکام بود.

خوشنام 

بی‌مزه‌ترین سریال‌های تلویزیون که از دیدنش خجالت می‌کِشید

در سال‌های نه چندان دور، تلویزیون برای شــب‌های رمضان ســریال‌های کمــدی روانه آنتن می‌کرد. با این حال سهم کمدی‌ها در این مناسبت کم شده و خوشنام تنها کمدی رمضان امسال بود. این سریال که درباره جوانی است که می‌خواهد از گذشته نه چندان خوب خود دست بکشد و به همین خاطر در موقعیت‌های مختلف همه تلاش او خویشتن‌داری است. ترکیب بازیگران نقش اصلی ســریال بر عهــده هومن حاجی‌عبداللهی بود که همچنان مخاطبان خاطره خوش پایتخــت را از او در ذهن دارند. تلاش ایــن بازیگر در خوشنام مشهود بود اما وقتی سریالی ضعیف است چه انتظــاری از بازیگر می‌رود؟ عباس جمشــیدی‌فر، حمید لولایی، شهره لرستانی، فریده سپاه‌منصور، سحر ولدبیگی، مهران رجبی و... دیگر بازیگران سریال هستند که کارگردان استفاده‌ای درست از استعداد کمدی آن‌ها نبرد. در تلویزیون ســریال‌هایی با موضوع پشیمانی یک نفر و تصمیم برای اصلاح خود را دیده‌ایم. حال‌وهوای سریال یعنی روایت قصه در خانواده متوسط پایین شهری نیز بارها دســتمایه روایت داستان شــده. گاه استفاده از کلیشــه‌ها الزاما ایراد نیست؛ به شــرط آنکه استفاده‌ای متفاوت از آن‌ها بشود. خوشــنام اما چنین نکرد و حتی برای ایجاد موقعیت‌های کمدی، دست به دامان شوخی‌های توالتی شد. داد و فریاد شخصیت‌ها بر سر یکدیگر حتی در موارد غیرضروری، دیگر پاشنه آشیل سریال است.

خداداد

بی‌مزه‌ترین سریال‌های تلویزیون که از دیدنش خجالت می‌کِشید

نوروز امسال شبکه دو خداداد را روانه آنتن کرد؛ سریالی که جزو تولیدات مدیریت کنونی صداوسیماست. سریال داستان مردی به نام خداداد (رضا ناجی) را روایــت می‌کند که زندگی فقیرانــه‌ای دارد. در آســتانه ازدواج دخترش، مشــکلات ریز و درشت هجوم می‌آورند امــا در نهایت و یک عروســی آبرومنــد برگزار می‌شود. ترکیب بازیگران رضا ناجی را بارها در شمایل یک پدر نگران که گفتار و رفتارش رگه‌هایی از طنز دارد، دیده‌ایم. پیام دهکردی تصمیم داشت شخصیتی متفاوت عرضه کند اما نه لهجه به کمکش آمد و نه رفتارهای اغراق‌آمیز. علی صبوری که ذاتا کمدین بامزه‌ای است در این سریال روی کلیشــه‌های همیشگی حرکت کرد. سوســن پرور، زهره حمیدی، شیرین بینا، امیرحسین غفاری و... دیگر بازیگران خداداد بودند. خــداداد ترکیبی بود از داســتان تکراری، آموزه‌هــای گل درشــت شــعاری، بازی‌هــای ضعیف، دیالوگ‌های تصنعی و... از همان قســمت نخست می‌شد حدس زد سمت و ســوی قصه کجاســت و در نهایت هم شخصیت‌ها عاقبت بخیر شدند. این سریال نه تنها قصه‌ای کلیشه‌ای داشت که در ایجاد موقعیت‌های کمدی هم ناکام بود. عجله در تولیــد را نمی‌توان در این شکســت نادیده گرفت و شــاید تجربه‌ای دیگر برای تلویزیون باشد که در دقیقه نود سفارش ساخت سریال ندهد.