عجیب ترین واکنش  مهران رجبی به متلک‌های توهین آمیز به خودش ! + بیوگرافی آقای بازیگر

مهران رجبی متولد 12 دی 1340 در کرج است. مهران رجبی بعنوان معلم در مدارس کرج تدریس می کرد تا اینکه سال 1375 توسط دوست خود رضا میرکریمی برای بازیگری کشف شد. مهران رجبی در سال 1376 با سریال بچه های مدرسه همت جلوی دوربین رفت. یکی از بهترین کارهای مهران رجبی حضور در سریال روزگار قریب بود که نقش میرزا علی اصغر پدر دکتر قریب را ایفا می کرد. حاشیه های زیادی اخیرا به سمت مهران رجبی روانه شده است.

همشهری آنلاین نوشت: مهران رجبی، شخصیت طنازی است. یکی از پرکارترین چهره های سینمایی ۱۵ سال اخیر است. شخصیت منعطفی دارد و به قول خودش جنس خودش را خوب می شناسد و حتی حاضر است به سعید آقاخانی دلداری دهد. او می گوید: «من پوست کلفت تر از این حرف ها هستم. اما این را بدانید که خط توهین باطل است و مادامی که داعش با شما کاری نداشته باشد، شما حتی حق توهین به آنها را هم ندارید.» او که معتقد است عزت دست خداست می گوید: «فالوئر ملاک نیست. اگر شهید مطهری الآن زنده بود فوقش ۳۰۰ هزار فالوئر داشت.»

گفت و گوی ما را با مهران رجبی، بازیگر سینما و مجری تلویزیون بخوانید:

شما پیش تر در مصاحبه ای عنوان کردید که اگر با شوخی هایی که با شما می کنند خنده ای به لب مردم بیاید، باز هم راضی هستید. آیا این به خودی خود و مجرد از هر نکته دیگری نشان از سعه صدر شما به عنوان یک بازیگر پرکار و هنرمند تراز اول ندارد؟

هر کسی که مردم و کشور را دوست دارد، خنده های مردم را هم بیشتر دوست دارد. آنچه باعث شود که بر لب مردم خنده بنشیند، اجر، ارزش و ثواب دارد. من گفته ام و می گویم: «هر شوخی ای که با من می کنند و مردم می خندند، راضی ام. این را از صمیم قلب می گویم. لذت می برم که مردم بخندند. به همین دلیل وقتی جایی مرا می بینند، پیش از اینکه ناراحت شوند، خنده بر لب هایشان می نشیند. پیش از اینکه از مواضع من ناراحت شوند مثلاً می گویند «ما دوستت داریم.» این ارزشمند است. حال من به عنوان یک بازیگر طنز چرا باید از این موضوع ناراحت شوم و چیزی به دل بگیرم؟

من انبوهی از کاریکاتورهای خودم را آرشیو کرده ام. چند وقت پیش هم همکاران در خانه سوره از من دعوت کردند تا تشکر و قدردانی کنند. بهترین هدیه ای که آنها هم به من دادند، تصویر قاب شده کاریکاتوری از خودم بود که به نظرم خیلی هم زیبا بود.

در جهان باقی از مواهب خنداندن مردم بهره مند می شوم

واکنش غیرمنتظره مهران رجبی به متلک‌های اخیر

چه اشکالی دارد کاری کنید که وقتی مردم شما می بینند، بخندند؟ ما وقتی از ملانصرالدین صحبت می کنیم، کلی می خندیم. اگر سر خاک کسی بگویید ملانصرالدین، سریع واکنش نشان می دهند که هیس؛ این جا جایش نیست. این به گمانم نشان از بزرگی شخصیت طناز ملانصرالدین دارد. این یعنی شما می خواهید چیزی از ملانصرالدین بگویید که دیگران بخندند و دمی از فضا دور باشند. در نقطه مقابل عده ای هم هستند که به محض اینکه نامشان به میان می آید شما به عنوان مخاطب مغموم و ناراحت می شوید. ضد این موضوع می شود خندان و خوشحال بودن. خیلی خوب است که مردم می خندند. بارها گفته ام که واقعاً لذت می برم که با کاریکاتور، نوشته و کاریکلماتوری راجع به من کسی بخندد. من به همین اندک راضی ام و قطعاً فکر می کنم در جهان باقی از مواهب این خنده ها بهره مند خواهم شود.

«کاریکلماتور» واژه ابداعی است که زنده یاد احمد شاملو به کار می برد. به کار بردن این واژه به خودی خود نشان از مطالعه ادبیات از سوی شما دارد. بگذریم... شنیده ام که همکاران شما به کنایه می گویند اگر ما نیستیم او(مهران رجبی) هست. شما یکی از پرکارترین بازیگران و هنرمندان یک دهه گذشته بوده اید که در فیلم های سینمایی متعدد به ایفای نقش پرداختید. ریشه این حسد و واکنش آنها چیست؟

به گمانم در زندگی ام چندان برای حسد جبهه نگرفته ام و نمی گیرم. حسد به نظرم بیماری سخت و لاعلاجی است. ان شاالله که این گفته ها و شنیده ها بر پایه حسد نباشد. من همان طور که گفتید در ۱۵ سال اخیر پرکارترین بازیگر بودم و همیشه وقت سرخاراندن نداشتم. اتفاقاً در حال حاضر چندان پرکار نیستم. تنها یک برنامه دارم، آن هم برنامه «خودمونی» که بناست در ۱۰۰ قسمت ضبط شود.

گاه ضبط می شود و هم اکنون که با شما صحبت می کنم، به مدت ۱۰ روز ضبط تعطیل است و من خیلی کیف می کنم و برای خودم می چرخم تا خستگی در کنم و دمی بیاسایم. از سوی تبلیغات و کنایه ها چنان به نظر می رسد که همچنان هم پرکارم، در حالی که دست کم امروز چنین نیست. اما اگر پرکار هم باشم حتما طالبی وجود دارد که بازیگری مانند من را می خواهند. بازیگری در یک کلام یعنی باید تماشاچی و عده ای از شما و کاراکترتان خوششان بیاید تا از شما دعوت به کار شود. تهیه کننده معمولاً نمی خواهد هزینه کند و بازی یک آدم ناوارد را در متن فیلمش به نمایش بگذارد. طبعاً هزینه چنین کاری هم از بین می رود.

عده ای با حرف هایشان می خواهند لال از دنیا نروند/ عده ای هم جوگیر می شوند

اگر حرف های این عده را بر پایه حسد ندانیم، آنها دوست دارند، مطلبی عنوان کنند که لال از دنیا نروند. یک موضوع این است. به نظرم بهتر است ۱۰ درصد از این سخنان را بر پایه حسد برداشت کرد. عام و بیشتر این واکنش ها را باید بر پایه ندانستن و جوگیر شدن گذاشت و برای کسب فالوئر است که دست به چنین کارهای کودکانه ای می زنند.

به نظرتان با سخره گرفتن شما فالوئرهایشان هم زیاد می شود و اصلاً کسی به آنها توجهی می کند؟

به یکی از کسانی که مطلبی نوشته بود، ساده و بدون مساله گفتن آن مطلب را نوشتی اما به جایش هر چه فالوئر گیرت آمد، بی معرفت نباش و نصف نصف! گفتم هر چه گیرت آمده بگذار وسط تا با هم قسمت کنیم. به نظر شما شاعر آیینی آقای حمیدرضا برقعی چند هزار فالوئر دارد؟ فلان فرد که هیچ گاه اسمش را نمی برم و در جهت منفی او حرکت می کند، چقدرر فالوئر دارد. حال، کلام او کجا و نوشتن این کجا. حظ و معرف و لذتی که جامعه از سروده های او می برد با دیگری نمی توان مقایسه کرد. در عین حال می بینید، آن شخص ناشناس و کم شناس میلیون ها فالوئر دارد. اما برقعی فوقش ۱۰۰ هزار فالوئر داشته باشد. پرسشی از شما دارد: به نظر شما اگر شهید مرتضی مطهری زنده بودند چند هزار فالوئر داشتند؟ فوقش، ۳۰۰ یا ۴۰۰ هزار! پس ملاک فالوئر نیست. العزت لله. کلامی از این نورانی تر و سنجیده تر و امیدبخش و واسته تر نداریم: «لِلهِ العِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلمُؤِمنین.» عزت از ناحیه خداست و از سوی رسول و مومنان است. یعنی نه از سوی من و تو و نه از بالا بردن فالوئر و نه آن یکی و این و دیگری و دیگران... این ها به اصطلاح آنتی عزت اند. عزت دست خداست. عزت را هم خدا می دهد. اگر دنبال عزت هستید که باید به این آیه توجه کرد. اگر در نقطه مقابل کسی به دنبال شبه عزت و لذت های دنیوی و زودگذر است، آن هم بر پایه اینکه چه کسی از گفته ما خوشش آمده، باید همان راه را بروند. فراموش نکنیم، دستی که امروز ما با صابون شسته ایم شاید فردا شب اول قبرش باشد. پس نباید نسنجیده صحبت کرد و نظر داد  و خدا را باید در نظر گرفت و لله به معنای واقعی صحبت کرد. اگر این را قبول کردیم که کردیم، در غیر این صورت باید گفت شام را بیاور بخوریم، بیخیال.

اینترنشنال به اندازه کافی نجس و کثیف است

کسان دیگری از همکاران شما بودند که مورد تهدید و توهین قرار گرفتند. از الهام چرخنده و داریوش ارجمند گرفته تا سعید آقاخانی که نسبت به شبکه اینترنشنال واکنش نشان داد. این گونه تهدید و توهین ها نسبت به همکارانتان را چگونه ارزیابی می کنید؟

خوشبختانه به قدری اینترنشنال نجس و کثیف است، آن قدر پست و وقیح است، به قدری بدبخت و کریه است که واقعاً کسی از این شبکه دل خوشی ندارد. اینکه به آقای آقاخانی حمله می کنند، بدانید که قطع یقین لشگر مجازی دارند که فحاش است. حدود ۳۰ درصدش روبات است و باقی اش هم کسانی هستند که برای آن شبکه و مقاصدش به دریوزگی افتاده اند. سوای این ها ما می دانیم که روز حسابی هم هست. اتفاقا چند وقت پیش می خواستم تماسی با سعید آقاخانی بگیرم و حالش را بپرسم که گوشی است در دسترس نبود. می خواستم قدری به او روحیه بدهم. از آنجا که خودم را می شناسم باید بگویم که پوست کلفت تر از آن حرف ها هستم که به نظر می رسد. من جنس خودم را خوب می شناسم اما شاید سعید چنین نباشد.

فقط اجازه می خواهم یک جمله بگویم و آن اینکه خط توهین باطل است. شما اگر می خواهید بدانید خوبید یا بد، زمانی که توهین می شنوید بدانید که خوبید و توهین کننده باطل است. حکمت الهی را هم اگر با توهین بگویید، باز هم باطل است. حتی ما حق توهین به داعش را هم نداریم. چرا؟ برای اینکه فرض کنیم، داعش جهانبینی ای بود در اسکاندیناوی یا کانادا و عقیده خودش را داشت و کاری با دیگران نداشت.

کشاورزی اش را می کرد و کشورش اداره می شد. منتهای مراتب عقیده اش چنین و چنان است. این که اشکالی ندارد. بگذار عقیده اش آن باشد و شما اجازه و حق توهین به او را ندارید. اگر با شما درگیر شد و بلوایی شد موضوع فرق دارد. اما در عین حال در جنگ هم نباید توهین کرد. اگر کسانی نمی دانند از امروز به بعد بدانند که خط توهین باطل است. چون توهین می شویم پس به این نتیجه منطقی و معقول می رسیم که راه درست است. مهم است که چه کسی یا کسانی به شما توهین می کنند و چه عده ای دعاگویتان هستند. می بینید که خانواده شهدا، مردم و آنهایی که نگاهی به آسمان دارند و اهل نفس و دعا هستند، دعا خیرشان پست سر شماست. پس باید با قدرت بیشتری به کارت ادامه دهی. هر کاری هم که انجام می دهی، به حساب معنوی واریز می شود و از مواهب توهین هم برخودار می شویم و برکنار از آن نیستیم.

این را تاریخ به ما ثابت کرده است. شما چند تن از همکاران ما را نام بردی اما واقعیت این است که بسیاری از همکاران ما دوست دارند مواضع انقلابی، خداپسندانه و وطن دوستانه بگیرند اما از ترس فواحش و جماعت هوچی، اعلام نظر نمی کنند. اما وقتی ما با آنها وارد صحبت می شویم، به امثال دوستانی که پیش قراول این حرکت اند درود می فرستند.