این مطلب از گروه وب گردی است و تنها جنبه سرگرمی دارد
افشاگری جنجالی شوهر سابق لادن طباطبایی / سعید تهرانی از خانم بازیگر چه می دانست ؟!
همسر این بازیگر معروف حرف هایی بسیار تلخ و سوزناک درباره دخترش و همسر سابقش میگوید .
لادن طباطبایی متولد 9 اردیبهشت 1349 در تهران است. لادن طباطبایی بازیگر ایرانی است . لادن طباطبایی فارغ التحصیل لیسانس رشته تئاتر از دانشگاه تهران است، لادن طباطبایی دو فرزند دارد که بخاطر بیماری یکی از بچه هایش مجبور به مهاجرت به ایالات متحده آمریکا شده است و لادن طباطبایی دو بار ازدواج کرده و جدا شده است .
سعید تهرانی همسر سابق لادن طباطبایی است. او چندین سال از همسر سابقش لادن طباطبایی جدا شد و در این مدت مصاحبه های مختلفی از سوی همسرش در رسانه ها و فضای مجازی درباره مشکلات جدایی و زندگی با او منتشر شد.
جریان واقعی زندگی شما با لادن طباطبایی چه بود؟
تهرانی:در اوایل تربیت فرزندم متوجه شدم که فرزندمان با اختلالی روبه رو است که ده سال قبل با واژه اوتیسم برای نخستین بار آشنا شدم. با توجه به اینکه 70 واحد روانشناسی در دانشگاه پاس کرده بودم به تحقیق درباره این بیماری پرداختم و تا حدودی اطلاعاتی کسب کردم. بیماران مبتلا به اوتیسم ظاهر خوب و سالم و سرزنده دارند اما اختلال در یادگیری دارند و تا دو سالگی تشخیص آن سخت است.
بارها به لادن طباطبایی درباره رفتار با فرزندمان تذکر و سفارش کردم اما او به گمان اینکه دخترمان لجبازی میکند با شعار فرزند عزیز است و تربیت آن عزیزتر دخترمان را تنبیه بدنی میکرد تا بیشتر یاد بگیرد. بیمار مبتلا به اوتیسم مطلقا نباید تنبیه بدنی شود چون مانند گنجشکی میماند که وقتی میترسد جمع شده و کوچک میشود و پرواز یادش میرود.
حتماً تجربه داشته اید که در خیابان گنجشکی در حال پریدن است و نمیتواند پرواز کند وقتی وی را در دست میگیرید و گرما و محبت دست شما را لمس میکند ناگهان بعد از بازکردن دستتان پرواز میکند. گنجشک چون پروازش به شکل غریزی است بر میگردد اما وقتی در حال آموزش به فرزند هستی و غذا خوردن رابه سختی به او یاد میدهید، وقتی وی را کتک بزنید از ترس دیگر آن یادگیری برنمی گردد.
من هرچقدر دراین باره تذکر دادم طباطبایی کار خودرا انجام داد و گوش نکرد با اینکه پرستار 24 ساعته هم برای نگه داری دخترمان داشتیم و پنجشنبه ها شب پرستار به خانه می رفت و جمعه بر می گشت اما او برای همین چند ساعت نبود پرستار هم اعصاب نگهداری فرزندمان را نداشت و فرزندمان را کتک می زد.
بعضی اوقات متوجه میشدم که فرزندمان حال دیگری دارد اما نمیدانستم چنین کاری میکند اما روزی که من این موضوع رابا چشم خود دیدم تصمیم گرفتم که فرزندم را نجات دهم بنابر این از او خواهش کردم که نگه داری فرزند رابه من بسپارد. سپس وی به امریکا رفت و با شرکت در سیمنارهای مربوط به بیماری اوتیسم متوجه شد که من درست گفته ام و از اینکه از این بیماری اطلاع داشتم تعجب کرده بود.
تهرانی:در اوایل تربیت فرزندم متوجه شدم که فرزندمان با اختلالی روبه رو است که ده سال قبل با واژه اوتیسم برای نخستین بار آشنا شدم. با توجه به اینکه 70 واحد روانشناسی در دانشگاه پاس کرده بودم به تحقیق درباره این بیماری پرداختم و تا حدودی اطلاعاتی کسب کردم. بیماران مبتلا به اوتیسم ظاهر خوب و سالم و سرزنده دارند اما اختلال در یادگیری دارند و تا دو سالگی تشخیص آن سخت است.
بارها به لادن طباطبایی درباره رفتار با فرزندمان تذکر و سفارش کردم اما او به گمان اینکه دخترمان لجبازی میکند با شعار فرزند عزیز است و تربیت آن عزیزتر دخترمان را تنبیه بدنی میکرد تا بیشتر یاد بگیرد. بیمار مبتلا به اوتیسم مطلقا نباید تنبیه بدنی شود چون مانند گنجشکی میماند که وقتی میترسد جمع شده و کوچک میشود و پرواز یادش میرود.
من هرچقدر دراین باره تذکر دادم طباطبایی کار خودرا انجام داد و گوش نکرد با اینکه پرستار 24 ساعته هم برای نگه داری دخترمان داشتیم و پنجشنبه ها شب پرستار به خانه می رفت و جمعه بر می گشت اما او برای همین چند ساعت نبود پرستار هم اعصاب نگهداری فرزندمان را نداشت و فرزندمان را کتک می زد.
بعضی اوقات متوجه میشدم که فرزندمان حال دیگری دارد اما نمیدانستم چنین کاری میکند اما روزی که من این موضوع رابا چشم خود دیدم تصمیم گرفتم که فرزندم را نجات دهم بنابر این از او خواهش کردم که نگه داری فرزند رابه من بسپارد. سپس وی به امریکا رفت و با شرکت در سیمنارهای مربوط به بیماری اوتیسم متوجه شد که من درست گفته ام و از اینکه از این بیماری اطلاع داشتم تعجب کرده بود.
زندگی تان بعد از رفتن لادن طباطبایی در مرحله اول سفر به کشور آمریکا چگونه بود؟
تهرانی:برای نگه داشتن زندگی با لادن طباطبایی بسیار تلاش کردم. برخلاف انچه لادن طباطبایی در رسانه ها اعلام کرده بود فرزندم را درسال 91 رها کرد و به ایالات امریکا رفت. من به تنهایی از دخترم نگهداری کردم و فعالیت خودم و موسسه فیلمسازی ام متوقف شد. این در حالی بود که مادرم هم برای نگه داری از دخترم به کمکم آمد
و با توجه به اینکه نگه داری از بیماران مبتلا به اوتیسم دقت، سختی و صبوری زیادی نیاز دارد فشار زیادی به مادرم وارد شد و با توجه به اینکه 4 مدال طلای ورزشی داشت در سلامت کامل در حالیکه به حرف زدن باهم مشغول بودیم ناگهان درگذشت که شوک شدیدی بر من وارد شد.
در نهایت لادن طباطبایی یکسال و نیم پیش وقتی از کشور آمریکا برگشت گفت که ویزای کشور آمریکا گرفته و میخواهد دخترم را ببرد اما متاسفانه اینکار را نیز انجام نداده بودو ویزایی نداشت بلکه وی ماه های زیادی را در ترکیه اقامت گزید تا ویزا دریافت کند و مجددا به ایالات امریکا رفت. او در حال حاضر در کشور آمریکا از دخترم سرپرستی میکند البته او قبلا هم با فرزندی که از شوهر اولش داشت هم برخورد درستی نمیکرد.
البته من از زندگی با لادن طباطبایی راضی بودم. او همسر خوب و نجیبی بود اما برای یک زندگی فقط زن بودن مهم نیست بلکه مادر بودن نیز مهم است. مسئله ای که شاید امروزه کمرنگ شده است.
دل تان برای دختران تنگ نمیشود؟
تهرانی:دل شوره ها، نگرانی ها و دلتنگی پدر نسبت به دخترش امری طبیعی است و این حس فرزند و دختری با توجه به بیماری اوتیسم فرزندم و همچنین زندگی در تنهایی هایمان باهم به مدت طولانی باعث شد وقتی دخترم از ایران و از خانه ام رفت تنهاتر شدم.
حتماً تجربه داشته اید که در خیابان گنجشکی در حال پریدن است و نمیتواند پرواز کند وقتی وی را در دست میگیرید و گرما و محبت دست شما را لمس میکند ناگهان بعد از بازکردن دستتان پرواز میکند. گنجشک چون پروازش به شکل غریزی است بر میگردد اما وقتی در حال آموزش به فرزند هستی و غذا خوردن رابه سختی به او یاد میدهید، وقتی وی را کتک بزنید از ترس دیگر آن یادگیری برنمی گردد.
بیماری اوتیسم و شرایط حاکم بر این بیماری در کشور چگونه است؟
تهرانی:از ایران گرفته تا کالیفرنیا هیچ جا مرکز آموزش اوتیسم درستی نداریم و این مراکزی که در کشور وجوددارد دروغین است چراکه بچه ها را اذیت میکنند و مفید نیستند. من در حال تحصیل در دکترای رشته روانشاسی بالینی هستم. فوق لیسانس تکنولوژی آموزشی دارم. به دنبال تاسیس موسسه ای مخصوص بیماران مبتلا به اوتیسم هستم یعنی مانند همان مرکز اوتیسم که دخترم در کالیفرنیا تحت آموزش و تحصیل است،
به دنبال ساخت یک مجتمع بزرگ هستم که بتوانم برای بیماران اوتیسم کاری کنم. تقاضا کرده ام که خودم آنرا بسازم و اگر در زمان حیاتم ساخت آن میسر نشد در ورودی این موسسه پیکرم را دفن کنند تا کسانی که رجوع میکنند از روی قبرم بگذرند که اینکار افتخاری برای من است.
منبع: دلگرم
ارسال نظر