راز دلخوری فرامرز قریبیان از بهروز وثوقی ! / کیمیایی عهد شکست !

فرامرز قریبیان رفاقتی قدیمی با مسعود کیمیایی داشت و پیش از آن فرامرز قریبیان در فیلم خاک نیز با ستاره بزرگ سینما همبازی شده بود اما هنوز بعد از گذشت نیم قرن فرامرز قریبیان خاطرات تلخش از بهروز وثوقی را فراموش نکرده است .فرامرز قریبیان در مصاحبه معروف با مجله فیلم از رفتار وثوقی در جشنواره جهانی تهران گلایه کرد و در خلوت همه می دانند که دلخوشی از بهروز ندارد اما کمتر کسی است که بداند ریشه این اختلاف در چیست مشکلی که حتی مسعود کیمیایی هم در اوج رفاقت با فرامرز قریبیان و بهروز وثوقی نتوانست آن را حل کند ...

 بچه های مدرسه بدر

آنها پنج نفر بودند ؛ همگی متولد ۱۳۲۰ در کوچه آبشار زیر بازارچه نواب در خیابان ری تهران بزرگ شدند . فرامرز قریبیان ، مسعود کیمیایی ، احمدرضا احمدی ، اکبر معززی و اسفندیار منفردزاده از همان کودکی باهم بودند .با هم در کوچه بازی می کردند و با هم به مدرسه بدر می رفتند. در نوجوانی همه با هم عاشق هنر شدند و عاشق سینما . احمدرضا احمدی دنبال شعر و ادبیات رفت ، اسفندیار هم موسیقی خواند و آهنگسازی بزرگ شد اما باز جملگی عاشق سینما ماندند . پنج نوجوانی که پول هایشان را روی هم می‌گذاشتند تا بتوانند به سینما بروند و چه شیطنت‌ها در روزهایی که پولشان به اندازه کافی نبود ...!

رفاقت مسعود با بهروز

مسعود کیمیایی به عنوان دستیار ساموئل خاچیکیان در فیلم خداحافظ تهران وارد سینما شد. آنها از ابتدای دهه ۴۰ برای ورود به سینما دست به هر کاری زدند. رفقایی که بعد از ظهر ها در خانه پدری فرامرز جمع می‌شدند و عقل شان را روی هم می ریختند تا قصه ای سر هم کنند! آنها دنبال راهی برای ورود بودند که ساموئل خاچیکیان برایشان باز کرد . سر همین فیلم مسعود با بهروز وثوقی رفیق شد.

 بهروز واسطه ملاقات با اخوان ها

مسعود کیمیایی به هر دری زد نتوانست تهیه‌کننده ا‌ی را راضی به سرمایه‌گذاری پای جوان ۲۶ ساله و بی تجربه کند . پس دست به دامان بهروز وثوقی شد. بهروز قرار ملاقاتی با برادران اخوان برایش فیکس کرد. مصطفی و مرتضی اخوان پسران میرزا کاظم امین التجار بودند ، تاجر مشهور اهل قاجار که فرزندانش با تکیه بر ثروت پدری وارد تجارت های جدید شده بودند. آنها سینما و کاباره مولن روژ را در خیابان شریعتی فعلی داشتند و در دهه ۵۰ با مولن موکت این تجارت را گسترده تر کردند .

برادران اخوان به عنوان تهیه کننده قراردادی با بهروز وثوقی به عنوان بازیگر برای چند فیلم داشتند ، پس در آن قرار ملاقات مسعود قصه اش را تند تند تعریف کرد ...

شرط پسران امین التجار

اخوان ها برای مسعود جوان شرط گذاشتند که با ساختن فیلمی دو دقیقه ای ، توانایی اش در فیلمسازی را ثابت کند . مسعود کیمیایی به کمک دوستان شبانه قصه ای کوتاه نوشت ، اسفندیار فیلمبردار شد ، احمدرضا و اکبر تدارکات و دستیارانش و فرامرز هم بازیگر !

آن فیلم دو دقیقه‌ای در دهه هفتاد به عنوان تیتراژ فیلم تجارت مورد استفاده کیمیایی قرار گرفت و کمتر کسی متوجه شد که آن جوان کشتی گیر در فیلم فرامرز قریبیان مشهور است !

راز دلخوری از بهروز

برادران اخوان بادیدن دکوپاژ و میزانسن های کیمیایی بتوان او ایمان آوردند اما نبض بازار هم برایشان مهم بود.  کیمیایی می‌خواست نقش برادر کوچکتر در قصه بیگانه بیا را دوست کودکی اش فرامرز بازی کند، آنها با یکدیگر عهد و پیمان بسته بودند که همه با هم وارد سینما شوند و به هم کمک کنند. اما تهیه کنندگان استدلال می کردند که وقتی کارگردان جوان و گمنام است ، باید فیلمبرداری با تجربه کنارش باشد و وقتی قصه حال و هوای وسترن و دور از فرهنگ ما دارد باید بازیگرانش شناخته شده باشند تا تماشاگر به خاطر اسم انها به سالن بیاید.

 پس بهروز وثوقی و فرخ ساجدی را کاندیدای بازی در این دو نقش کردند .

بهروز می توانست و نخواست ؟

مسعود کیمیایی بر سر دوراهی قرار گرفت . او هنوز در شرایطی نبود که بتواند خواسته اش را به تهیه کننده دیکته کند ، پس باید بین ایستادن پای عهد و پیمان کودکی با رفیق دیرینه یا ورود به سینما و رسیدن به آرزوها یکی را انتخاب می کرد !

فرامرز هم یکی از کسانی بود که مسعود را به انتخاب راه دوم تشویق کرد اما از بهروز که آن روزگار ستاره سینما بود دلخور شد که چرا مثل مسعود ، او را هم حمایت نکرده و اگر او می خواست ، می توانست تهیه‌کننده را راضی کند. البته بهروز آن زمان فرامرز و توانش را نمی شناخت ...