نگاهی به یک عاشقانه پیمان معادی
رکنا: فیلم سینمایی «بمب، یک عاشقانه» تصاویری تلخ و شیرین و متاثرکننده از دهه شصت برای تماشاگر میسازد.
«بمب، یک عاشقانه» از همان سکانس اول که شوقبرانگیز و جذاب طراحی و اجرا شده، تماشاگر را مجاب میکند که پیمان معادی در دومین فیلمش به سراغ قصه و فضایی متفاوت با «برف روی کاجها» رفته است. فیلم دو قصه را به شکلی موازی روایت میکند، در هر دو قصه تم مشترک عشق است و موضوع درباره دشواریهایی گفت و گو از عشق و رسیدن به فهمی مشترک. قصه آرام و کند پیش میرود و اطلاعاتی اندک درباره شخصیتها به تماشاگر داده میشود، اما نقطه جذاب فضاسازی و نمایش جزئیات زندگی در دورانی سپری شده است. بخش اعظم جذابیت فیلم به شخصیت ساکت، تلخ و آرام ایرج (پیمان معادی) مربوط میشود. ناظمی قانونمدار که بحرانی شخصی را در زندگی مشترکش پشت سر میگذارد، کامل و مثبت نیست و لغزشهای انسانی او را به شخصیتی دوستداشتنی و قابل باور تبدیل کرده است. بازی معادی، پیچیدگیهای این شخصیت را به خوبی عینیت داده است.
«بمب...» فیلم کارگردانی است. بسیاری از نماهای فیلم خارجی است و فیلمساز توانسته تصویری قابل باور و پر از جزئیات از دهه شصت، از معماری آن روزها، اتومبیلها، فضای داخلی خانهها، کوچهها، مغازهها و ... ارائه دهد. این ویژگیها ساختمان بصری فیلم را صاحب تشخص کرده. معادی خود را محدود به دو لوکیشن خانه و مدرسه نکرده. با جاه طلبی وارد فضاهای عمومی شده و حال و هوای دهه شصت را زنده کرده. جهانی که فیلم نشانمان میدهد، روابطی که بین معلمهای مدرسه و همسایهها در جریان است، پوست پرتقال روی بخاریهای نفتی، صف مردم برای گرفتن سهمیه نفت، شعارهای تکراری و هر روزه بچهها در مدرسه و تخته بازی کردن همسایهها در پناهگاه بخشی از زندگی نسلی است که تجربه جنگ را پشت سر گذاشته. فیلم معادی پای جنگ را به آپارتمانها و به مدرسه باز میکند، به زندگیهای خانوادگی. ترسها و امیدهای آنانی را نمایش میدهد که جنگ را انتخاب نکردهاند، بلکه ناگزیر در معرض آن قرار گرفتهاند. قهرمان نیستند و نمیخواهند قهرمان باشند، اما جنگ از آنها انسانهای دیگری میسازد. فیلم همزیستی مرگ و زندگی در شرایط دشوار جنگ را به خوبی نشان میدهد و بیننده را متاثر میکند. یک سوم پایانی فیلم و به ویژه دقایق پایانی، همراه با غافلگیری است. هم از نظر طراحی و مسیر داستان و هم در اجرا. جایی که امید به زندگی میترا و ایرج باز میگردد، از میان دود و آتش و ویرانی.
«بمب» شخصیتهایی متعدد و جذاب دارد. بازی نوجوانی که نقش سعید را بازی میکند به فیلم کمک کرده و شخصیتهای مکمل مثل مدیر مدرسه (سیامک انصاری)، همسایه (سیامک صفری) و معلم ورزش Sport (بهادر مالکی) شیرینی و طنز فیلم را بیشتر کردهاند. فیلم تازه معادی در عین حال که ملال، ترس و اندوه را نمایش میدهد، لحظاتی شیرین و لطیف دارد. مثل فصلی که ایرج درباره میترا حرف میزند و لبخندی صورت لیلا حاتمی را زیر کلاه کاسکت پر میکند.
پیمان معادی در «بمب، یک عاشقانه» به مسیری تازه پا گذاشته و از دشواریهای فیلمسازی درباره روزهای جنگ نترسیده. این جسارت به خلق اثری منجر شده که علاوه بر ترسیم حال و هوای یک دوران، مخاطب را به گفت و گو و درک متقابل دعوت میکند. این ویژگی است که «بمب...» را به اثری امروزی و باکارکرد اجتماعی قدرتمند تبدیل میکند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر