ظریف ؛ از اسفند 97 تا انتخابات 1400

در این میان به نظر می رسد انتشار این مصاحبه با شرایط ملتهب سیاست خارجی و داخلی و نزدیکی به انتخابات ریاست جمهوری ، فضایی ایجاد کند که تا ۲۸ خرداد یعنی تاریخ برگزاری انتخابات 1400 ، قرار است هرچه هست و نیست را در خود بپیچد.

به گزارش رکنا و به نقل از شرق، اگرچه در این سال ها اولین بار نیست که سخنان محرمانه وزیر خارجه در جلسات یا نشست های غیرعلنی به عرصه رسانه ها درز پیدا می کند؛ چه آن روزها که کریمی قدوسی سردمدار این درزهای اطلاعاتی بود و فایل صوتی وزیر را به صورت متن مکتوب تنظیم می کردند و به رسانه ها درز می دادند و اکنون که فایل محرمانه ای از داخل دولت درز یافته است.

شاید این غیر قابل دفاع ترین بخش از اتفاقاتی باشد که تاکنون حول محور دیپلماسی در این دولت رخ داده است، وقتی در بدنه دولت فایل صوتی، محرمانه باقی نمی ماند. سخنگوی وزارت خارجه توضیح می دهد «هم در گفت وگو مشخص است و هم همه می دانند که قرار به انتشار نبوده و تعهد دوجانبه برای حفظ محرمانگی به صورت مکتوب بوده است. وزارت خارجه در هیچ یک از بخش های این فرایند یعنی مصاحبه، انتخاب تیم مصاحبه کننده، عوامل و نگهداری فایل ها نقشی نداشته و این را که چه کسانی، چگونه و چرا این را منتشر کرده اند، نمی دانیم.»

در هر حال با وجود پیش فرض های متفاوت می توان دولت و بخشی را که مسئول این کار بود، مسئول اصلی ایجاد این تنش دانست. در شرایطی که دستگاه دیپلماسی بار دیگر در کارزار مذاکرات هسته ای با ۱+۴ و تلاش برای احیای برجام است، چنین اتفاقاتی تنها می تواند انرژی و توان اعضای این بخش را بکاهد که اکنون سرباز جنگی سخت هستند.

اما نکته ای می توان به این مباحث افزود؛ یادمان هست سال ۹۲ که دولت حسن روحانی روی کار آمد، با محوریت موضوع دیپلماسی تصور عمومی این بود که قرار است دیپلماسی به دست سکانداری یک دیپلمات، روزگار حرفه ای و منطبق بر اصول روابط بین الملل و به سمت منافع ملی را طی کند. بارقه ها و نشانه های آن در دوران مذاکرات زیاد بود؛ اما با ایجاد تنش های داخلی، ماهی گیری همه جریان ها از دستاورد دیپلماسی بدون ایفای نقش شان، مدام فضا را از حرفه ای گری خارج کرد و به معامله و مطابقت دستگاه دیپلماسی با جاهای دیگر سوق داد.

پیش تر از لابه لای برخی موضع گیری های مقامات وزارت خارجه به ویژه بخش سخنگویی وزارت امور خارجه، می شد رگه هایی از انتقاد نسبت به تام الاختیارنبودن و دخالت دیگر نهادها در کار دیپلماسی را یافت. در حالی که چند سالی است این رویه آن چنان متفاوت شده که دستگاه دیپلماسی تلاش می کند خود را عضوی از نهادهای فرادستی بداند؛ در حالی که حداقل شنیدن مواضع محمد جواد ظریف در همین مصاحبه تقطیع شده نشان می دهد جایگاه دستگاه دیپلماسی از منظر حاکمیت و نهادهای فرادستی کجاست؟

یادم هست چند روز بعد از استعفای ظریف بعد از سفر بشار اسد ، رئیس جمهوری سوریه، به تهران، برای گفت وگویی به دفتر یکی از سفرای پیشین که قرابت قدیمی و عضویت در یکی از نهادهای نظامی داشت، رفته بودم و خارج از مصاحبه از او پرسیدم که از سفر آقای اسد به تهران مطلع بوده یا نه؟ یکی از مبل های اتاق را نشانم داد و گفت «عصر همان روز، سفیر سوریه اینجا روی این مبل نشسته بود و با هم جلسه داشتیم؛ اما ما از سفر مطلع نبودیم». گپ مان به موضوع استعفای ظریف کشید.

با لحن پدری خسته از رفتار پسرش، از موضع بالا گفت «آقا جواد است دیگر، یک کارهایی می کند» و بعد صریح تر گفت که اساسا این سفر ربطی به ظریف نداشت و ... .»

شاید این مشتی از نمونه خروار است؛ اما می توان گفت کم و بیش این نگاه نسبت به دستگاه دیپلماسی وجود دارد. بارقه اصلی این نگاه را می توان در همین جمله تقطیع شده بااهمیت «میدان نه دیپلماسی» دریافت. همین اتفاق بود که دیگر دیپلمات های قبل از انقلاب و دیپلمات های مستقل بعد از انقلاب و استادان دانشگاه، آن حمایت اولیه خود را از ظریف ادامه ندادند؛ چون انتظار این بود که این دوگانه به شکلی رفع شود، نه آنکه لاپوشانی شده و دیپلماسی در طبقه زیرین قرار گیرد. از آنجا که باید منافع مردم را این نهاد فراهم کند و بابت عملکردش پاسخ گو باشد.

اما اکنون مهم ترین سوال آن است که چرا جواد ظریف اسفند ۹۷ استعفا داد و چرا دو روز بعد به صندلی اش بازگشت؟ آیا چیزی در او یا در نهادهای فرادستی عوض شده بود؟ آیا او فکر کرده بود می تواند بیش از پیش در این مجادله نفس گیر پیروز شود؟ آیا جواد ظریف بعد از آن استعفا «نماینده جمهوری اسلامی» در منظر بین المللی شد؟

منبع: روزنامه شرق

آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.