مصاحبه فردوسیپور با ظریف «فوتبالمالی» شده بود!
حوادث رکنا: رئیس پیشین سازمان صداوسیما اقدام به انتشار یک کتاب با عنوان «روایت یک استعفا» کرده که به موضوع مدیریتش در رسانه ملی از آغاز تا پایان میپردازد و در بخشی از آن ماجراهای مصاحبه پخشنشده عادل فردوسیپور و محمدجواد ظریف را توضیح میدهد.
محمد سرافراز رئیس سابق سازمان صداوسیما که برخلاف پیشینیان خود در مدت کوتاهی از سمت خود استعفا کرد، با انتشار کتابی با عنوان «روایت یک استعفا، ۲۴ سال مدیریت در رسانه ملی» به دوران مدیریتش و دلایل جدا شدن از این سازمان پرداخته است که میتواند سرآغاز بحثهای زیادی در این مورد شود.
وی که در دوره مدیریتش به هیچ مصاحبه رسانهای و بهویژه نشست خبری تن نداد اینبار در مقابل میلاد دخانچی نشسته و با صراحتی خاص به فعالیتهایش در سازمان صداوسیما و استعفایش از ریاست این سازمان در قالب یک گفتوگوی تفصیلی پاسخ داده است. این مصاحبه طولانی به شکل یک کتاب ۲۷۲ صفحهای صفحهبندی شده و به نظر میرسد که صرفا برای اطلاع رسانی و نه فروش در اختیار مخاطب قرار گرفته است چرا که هیچ شناسنامهای در ابتدای این کتاب درج نشده و نه تنها نام و نشانی از ناشر ندارد، بلکه خبری از شماره شابک و کتابشناسی ملی هم در آن نیست.
مصاحبه ظریف با برنامه نود که پخش نشد. اتفاقی که افتاد این بود که آقای فردوسیپور برای برنامه شب یلدا با آقای ظریف مصاحبه کرده بود و شما اجازه پخش آن برنامه را ندادید و این باعث جنجال شد.
یکی از اقدامات ما بازگرداندن نظم و انضباط کاری به شبکهها متناسب با ماموریتهای تعریفشده برای هر شبکه و هر برنامه بود. برنامه ۹۰ یک برنامه ورزشی و محور اصلی آن فوتبال است. نباید مجری در این برنامه به همه مسائل کشور بپردازد و اظهار نظر کند. در ماههای اول چند بار شفاهی و بعد کتبی تذکر دادم. معاون سیما هم قبول داشت که این برنامه چارچوب داشته باشد و در چارچوب خودش خیلی هم آزاد بود؛ اما موافق نبودم آقای فردوسیپور در مورد موضوعات سیاسی-فرهنگی جامعه در این برنامه اظهار نظر کند.
آیا این سختگیری فقط برای برنامه ۹۰ بود؟
اگر قرار باشد هر شبکهای در هر برنامهای با هر قالب و ساختاری و در هر موضوعی برنامهسازی کند، آن وقت تفکیک شبکهها و برنامهها بیمعنی میشود. یکی از اقدامات مهم سیما در زمان ما بازتعریف شبکهها بود. شبکه اول را شبکه ملی، شبکه دوم را شبکه اجتماعی، شبکه سوم را شبکه ورزش و سرگرمی، شبکه چهار را شبکه علمی-فرهنگی و شبکه پنج را شبکه اقتصادی نامگذاری کردیم. بقیه شبکهها تخصصی بودند و کانالها زیرمجموعه شبکهها قرار میگرفتند یا حذف و ادغام میشدند. وقتی پس از صحبت حضوری و تذکر کتبی رئیس سازمان باز هم مصاحبهای غیرمرتبط با موضوع برنامه نود انجام شد، رئیس سازمان نباید میپذیرفت. برنامه ۹۰ پخش شد اما مصاحبه غیرمرتبط پخش نشد.
ولی بیاییم از منظر برنامهساز به قصه نگاه کنیم. برنامهساز میتوانست بگوید من یک برنامه مناسبتی دارم که هرسال شب یلدا کار ویژه انجام میدهم و ایده امسالم این بوده که با آقای ظریف درباره فوتبال صحبت کنم. یکبار با آقای سیدحسن خمینی قبلا درباره فوتبال مصاحبه کردند.
اینکه درگذشته چه مصاحبههایی در این برنامه پخش شده من کاری ندارم. ملاک من چارچوب تعریف شده و انضباط کاری بود. برای ربط این مصاحبه با فوتبال از کلمه دیپلماسی ورزشی استفاده شده بود. بخشی از سؤالها در مورد برجام این بود که در محل مذاکرات چه کردید؟ این مصاحبه درباره فوتبال نبود، این مصاحبه فوتبالمالی شده بود.
شما مصاحبه را خودتان دیدید؟
بله
بعد دستور عدم پخش دادید؟
گفتم این مصاحبه در این برنامه قابل پخش نیست؛ در توضیحات روابط عمومی سازمان در این مورد به چهار اصل توجه شده بود: اول اینکه گفتوگو با شخصیتها و رجل سیاسی تابع نظر شخص تهیهکننده یا عوامل برنامه نیست (این مصاحبه بدون هماهنگی با مدیر گروه، مدیر شبکه و معاون سیما انجام شده بود). دوم اینکه وزیر خارجه معمولا بیشتر از سایر مسئولان کشور به آداب و مقررات توجه میکند و از طرف شبکه سوم درخواستی برای مصاحبه صورت نگرفته بود. سوم اینکه برنامه ۹۰ یک برنامه ورزشی و در حوزه فوتبال است و تلاش دستاندرکاران شبکه سوم این است که به مطالبات مخاطبان در این حوزه به طور کامل بپردازد. چهارم اینکه وزارت امور خارجه طبق روال خودش از طرف مسئولان سازمان نامه رسمی برای مصاحبه درخواست نکرده بود (درحالی که در موارد قبلی نامه درخواست میکرد) و در پایان سازمان قول داد به اقدام بدون هماهنگی تهیهکننده ۹۰ رسیدگی کند.
در ماجرای همان برنامه آقای فردوسیپور با من تماس گرفت و با زبانی دردودلانه گفت عدم پخش این برنامه هزینه زیادی برای سازمان تولید میکند و حرفش هم بیراه نبود چون فردا تیتر روزنامهها شد.
برای من واضح بود برنامه ۹۰ یک تیم همراه و طرفدار رسانهای دارد؛ اما مهمتر از آن این بود که انضباط کاری و چارچوبها رعایت شود و شبکهها و برخی از تهیهکنندگان از حالت «جزایر مستقل» خارج شوند تا بتوان به «سازمان رسانهای مدیریتشده» رسید. من شخصا قبل از اینکه رئیس سازمان شوم رابطه خوبی با آقای فردوسیپور داشتم. ایشان وقتی به پرستیوی آمد، اولین استودیو HD سازمان را دید و نحوه اداره آن مجموعه را مشاهده کرد، خیلی تعریف میکرد و برنامه مربوط به مسابقات جام جهانی فوتبال را از آنجا پخش کرد اما این رابطه خوب موجب نمیشد حرکت جزیرهای در سازمان رواج پیدا کند. همان موقع برخی از رسانهها تحلیل کردند که چون آقای ظریف احتمال دارد کاندیدای ریاستجمهوری شود با پخش این مصاحبه مخالفت شده است. این تحلیل اشتباه بود و به آقای ظریف وقت مصاحبه در برنامههای مختلف داده شده بود. حتی من فکر کردم این مصاحبه کوتاه در زمان دیگر و جای دیگری پخش شود.
فکر نمیکنید همه اینها در جوّی که بعداً علیه شما به وجود آمد تأثیر داشت؟ گویی شما هم داشتید در یک پازل کلانتر که توسط رقیبان شما طراحی شده بود بازی میکردید.
بخشی از جو رسانهای مربوط به سازماندهی دولت بود. یک مرکز مانیتورینگ ایجاد شده بود تا مشاور رئیسجمهور به صورت سیستماتیک در مورد تلویزیون گزارش تهیه کند. بخشی از این گزارشها به روزنامهها و خبرنگاران مرتبط ارسال می شد تا خوراک رسانه ای تهیه کنند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر