ناگفتههای روحانی مشهور در فضای مجازی/ از سپردن تریبون مسجد به زنان تا اقدامی عجیب در بازار!
رکنا: گفتگو با روحانی را از نظر میگذرانید که این روزها شهرت بسیاری در شبکههای اجتماعی به دست آورده است.
به گزارش رکنا، کارش شاید برای خیلیها عجیب باشد، اما خودش معتقد است تنها به وظیفهاش عمل کرده، وظیفهای که به او میگوید به عنوان یک امامجمعه باید در میان مردم و شریک همه مشکلاتشان باشد. حجتالاسلام اصغر جدایی، امامجمعه ۴۹ ساله شهرستان بیلهسوار، جایی در نقطه صفر مرزی کشورمان، مدتی است با همین عقیده و رویکرد و البته با انجام فعالیتهای مختلف فرهنگی و اجتماعی، به یکی از چهرههای محبوب فضای مجازی کشورمان تبدیل و تصویرش بارها در کانالهای مختلف و صفحات پرطرفدار اینستاگرام دست به دست شده است و حالا خیلیها میدانند که در ۷۶۶ کیلومتری پایتخت، در بیلهسوار استان اردبیل، امامجمعهای هست که کارهایش رنگ و بوی مردمی دارد؛ مردی که به خاطر وصول شکایات متعدد، با لباس مبدل به بازدید وضعیت گمرک مرزی این شهرستان میرود، تریبون نمازجمعه این شهرستان را به یک بانو میسپارد و البته در آخرین حرکتش، در اولین روز همین هفته یعنی شنبه، پلاکارد زردرنگی به دست میگیرد و به بازار شهرستان بیلهسوار سر میزند و بازاریها را به انصاف دعوت میکند. برای صحبت با این امامجمعه متفاوت، همین بهانهها کافی است.
هرچند وقت یک بار یک تصویر از شما در فضای مجازی منتشر میشود. فلسفه انجام این حرکتها چیست؟
من احساس میکنم که یک فاصلهای بین ما ائمهجمعه، روحانیون و مردم هست و معتقدم که در به وجود آمدن این فاصله، بین ما و مخصوصا نسل جوان، خود ما مقصر هستیم. این فاصله شاید به خاطر یکسری شأن و شئوناتی که ما برای خودمان ساختهایم ایجاد شده، اما درست نیست و باید همه تلاشمان را بکنیم تا این فاصله کمتر شود و از بین برود. این درست است که وظیفه ما این است که مسائل دینی، اطلاعات و معارف الهی را منتقل کنیم، اما باید بین همین جوانها و مردم باشیم، با آنها رفاقت کنیم و لابهلای همین رفاقتها معارف الهی را هم منتقل کنیم. فلسفه همه این فعالیتها هم همین است.
در تازهترین تصویری که از شما منتشر شده، با یک پلاکارد وسط بازار و بین بازاریها ایستادهاید، چطور این حرکت به ذهن شما رسید؟
این حرکت در بیمارستان به ذهن من رسید. الان حدود یک ماه است که به خاطر کمردرد شدید در بیمارستان بیلهسوار بستری هستم، مردم هم به خاطر لطفی که دارند زیاد برای ملاقات میآیند. در یکی از همین ملاقاتها یک نفر به من گفت که حاجآقا از بازار خبر نداری؟ بازاریها لباسهایی را که چند سال پیش خریدهاند با قیمتهای گزاف امسال به مردم میفروشند و نهتنها به نیازمندان کمک نمیکنند که به سود کم هم قانع نیستند و برهمین مبنای گرانیهای امسال روی کالاهای چند سال پیششان قیمت گذاشتهاند. همین درددل ساده باعث شد که من غروب شنبه به جمع بازاریها بروم و از آنها بخواهم انصاف بیشتری به خرج بدهند و مراعات حال محرومان را بکنند.
واکنشها چطور بود؟
همه جمع شده بودند و این حرکت برای مردم چه خریداران، چه فروشندگان جالب بود، من میگفتم که اگر انصاف داشته باشید با خدا معامله کردهاید و هیچکسی در معامله با خدا ضرر نمیکند. خوشبختانه بازاریها هم اغلب از این حرکت استقبال کردند، جز یک نفر که جلو آمد و گفت: کسی هم هست که به فکر ما بازاریها باشد؟ ما هم وضعمان خوب نیست. من هم در جواب گفتم که «ارحم ترحم» رحم کنید تا به شما رحم شود و این واقعا اعتقاد قلبیام است که در این وضعیت اقتصادی و این خبرهایی که هرچند وقت یک بار از اختلاسهایی که باید در گینس ثبت شوند منتشر میشود، ما مردم باید خودمان به داد خودمان برسیم، وقتی یک فروشنده به اندازهای سود کرده که زندگیاش بچرخد دیگر چرا باید جنسی را که قبل از گرانی خریده به قیمت ده برابر بفروشد؟! حرکت من هم یک کار ساده بود، اما واقعا این طور واکنشها نیاز جامعه ماست و شاید به همین خاطر هم در فضای مجازی منتشر میشود.
به نظر میرسد خود شما یکی از افراد فعال در فضای مجازی باشید.
بله همین طور است، واقعیتش را بخواهید من بخشی از وقتم را صرف مطالعه اخبار و کامنتها در فضای مجازی میکنم تا ببینم نگرانی و دغدغه اصلی مردم ما چیست و مشکل از کجاست؟
خب از کجاست؟
متاسفانه بحث گرانی در راس همه مشکلات قرار گرفته و تا اندازهای بقیه را هم تحت تاثیر قرار داده است. بالطبع آن مشکلات دیگری هم به وجود آمده، بحث بیکاری و اشتغال جوانها هم هست که واقعا مساله بزرگی است، اما معتقدم مردم ما اگر کنار هم باشند اگر هوای همدیگر را داشته باشند و با هم مهربانتر باشند، این دوره بحران اقتصادی را هم طی میکنیم. البته اگر مردم همه با هم همراه بشوند. در همین رابطه هم چند روز پیش در راستای لبیک به دعوت امام جمعه محترم اردبیل حضرت آیتا... آملی در برگزاری پویش نوروز ساده من از مردم شهرمان خواستم تا امسال نوروز را ساده تراز همیشه برگزار کنند، چراکه یکی از مباحثی که در متون دینی ما خیلی به آن سفارش شده، همین بحث قناعت و پرهیز از اسراف است.
خودتان هم به این پویش پایبندید؟
قطعا باید همین طور باشد. من معتقدم که یکی از عوامل گرانی خود ما هستیم چرا که وقتی جنسی گران میشود، به جای این که از خریدش اجتناب کنیم به خرید بیشتر آن روی میآوریم و خواسته یا ناخواسته در افزایش قیمت این کالاها نقش داریم، من امامجمعه هم هنوز برای بچههای خودم چیزی نخریدم، نه بازار رفتیم و نه قصد داریم برویم و نه توانایی خرید را داریم. حقیقت این است من از این مردم جدا نیستم.
اما شاید این نگاه عمومیت نداشته باشد!
بله ... شاید، اما رویه من همین است حتی اگر متفاوت باشد. من یادم است در دوران نوجوانی و جوانی وقتی برخورد سرد و سنگین برخی ائمه جمعه را با خودم میدیدم، همیشه میگفتم که اگر من یک روز امام جمعه بشوم حتما ارتباط بهتری با مردم مخصوصا نسل جوان برقرار میکنم و در این پنج سالی هم که امامجمعه اسالم و بیلهسوار هستم سعی کردم این اصل را رعایت کنم.
در صحبتهایتان چند بار روی ارتباط با نسل جوان تاکید کردید، چه ضرورتی میبینید که این ارتباط حتما برقرار شود؟
ببینید من از دوره دبیرستان با فضایی که در مدرسه میدیدم متوجه میشدم که نوجوانها و جوانهای ما گرایش و علاقه چندانی به مسائل دینی ندارند و از همان زمان این مساله دغدغه ذهنی من بود که چطور میشود کاری کرد که نسل جوان به دین نزدیکتر شود به خاطر همین با اینکه دانشگاه هم قبول شدم، اما به حوزه علمیه رفتم و از سال ۷۴ یعنی چهار سال بعد از ورود به دوره طلبگی دوباره به فضای دبیرستانها برگشتم و سعی کردم با دوستی با دانشآموزان آنها را به دین نزدیکتر کنم.
موفق هم شدید؟
من جوانها را باور دارم، در این بیست و چند سالی هم که با این نسل در ارتباط هستم، جوانها را خوب شناختهام، میدانم که این نسل روح پاک و لطیفی دارد، وجودش سرشار از انرژی و نشاط است و فقط نیاز به همراهی و درک متقابل دارد. شاید باورتان نشود، اما در فضای مجازی من روزانه بیش از صد پیام از همین جوانها دارم و خودم را مقید میدانم که به تک تک پیامها جواب بدهم، چون معتقدم که این ارتباط باید حفظ شود. حتی مثلا وقتی برای بازدید به مدارس میروم با همه دانشآموزان مثلا همه ۲۲۰ نفر، یکی یکی دست میدهم وسلام و علیک میکنم. بهعمد هم این کار را انجام میدهم تا دانشآموزان حس نکنند منِ امامجمعه از آنها جدا هستم.
بچهها واکنش خاصی هم به این حرکت شما نشان دادهاند؟
اتفاقا یک بار یکی از دانش آموزها به من گفت که اولین بار است که یک امامجمعه را از فاصله اینقدر نزدیک میبینم!
شما یک بار هم به خاطر انتقاد از بحث تاثیر قطعی معدل دیپلم در کنکور بین جمعیت دانشآموزی کشورمان مشهور شدید. ماجرای این انتقاد چه بود؟
این بحث تاثیر قطعی معدل دیپلم در کنکور از سوی کارشناسان نظام آموزشی ما مطرح شد و من واقعا به این بحث معترض بوده و هستم. چراکه سطح آموزشی مدارس ما در نقاط مختلف کشور یکسان نیست، شهرستانهای ما واقعا محروم هستند مثلا ما الان در بیلهسوار یک دبیر زیستشناسی برای دخترها نداریم، چطور میشود انتظار داشته باشیم معدل در کنکور دخیل باشد وقتی همه دانشآموزان از امکانات و شرایط یکسان برای تحصیل برخوردار نیستند. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
منبع:رزونامه جام جم
ارسال نظر