راز معبد زرتشتیان در هند چیست؟

نخستین موج مهاجرت زرتشیان به هند از سالهای ابتدای ورود اسلام به ایران آغاز شد و تا سالها ادامه یافت. دومین موج، همزمان با استقرار حکومت صوفیه و رسمیت یافتن مذهب شیعه در ایران بود که شمار زیادی از زرتشتیان که نمی خواستند دین خود را تغییر دهند به مناطق دور افتاده و کشورهای دیگر کوچ کردند.

در همین سالها تا دوران قاجار قوانین سختگیرانه علیه زرتشتیان به اجرا در آمد که آنها را از سفر و تجارت و زندگی عادی و بی دغدغه در ایران منع کرد.

در کتاب خاطرات اردشیر خاضع آمده است هنگامی که او می خواسته با پای برهنه از یک کوچه که مردم آنجا را آب پاشی کرده بودند، عبور کند به او اجازه نمی دهند و او را نجس خطاب می کنند. این کار آنان باعث می شود، که او با چشمانی اشک بار به سوی خانه خود بازگردد و بار سفر بسته و به سوی هند ترک وطن کند.

فشارهای دینی بی امان، اذیت و آزارها آنان را مجبور به ترک وطن می کند، در کتاب مقدس اوستا، هند به عنوان کشوری با رودهای مقدس نام برده شده است و روابط گسترده میان هند و ایران از دیر باز آنان را به فکر رفتن و اقامت در آنجا می اندازد، علاوه بر اینها هندی ها در بسیاری از نوشته خود زرتشتیان را عموزاده های خود عنوان می کنند و برای آنها احترام زیادی قائل هستند.

برحسب این دلایل آنها با کشتی ها به منطقه سنجان در ایالت گجرات وارد شدند. در ابتدا سر وزیر آن ایالت با ورود آنها مخالف بود و همچنین بعلت احترام زیاد نمی خواست که به صورت مستقیم به آنان بگوید، بنابراین یک پیاله پر از شیر را برای زرتشتیان تازه وارد که نشان دهنده ظرفیت کامل این ایالت و قبول نکردن آنها است، فرستاد.

همیشه زرتشتیان از موبد موبدان که به او «دستور» می گویند پیروی می کنند و در مواقع بحران از او کمک می خواهند. در آن زمان، دستور با درایت کامل مشتی شکر به آن پیاله اضافه و آنرا مخلوط می کند به صورتی که یک قطره هم بیرون نمی ریزد و برای سر وزیر باز می گرداند.

هنگامی که سر وزیر ایالت گجرات داستان را متوجه می شود و از آن شیر میل می کند، متوجه می شود که آنها بسیار باهوش و با درایت هستند و با سه شرط اقامت زرتشتیان را می پذیرد.

اول آنکه زبان گجراتی بایستی زبان رسمی آنان شود.دوم آنکه نه تنها به تمام فرهنگ و رسومات ما احترام گذارند بلکه آنها را انجام دهند.سوم آنکه نبایستی اسلحه حمل کنند.زرتشتیان با قبول شروط وارد هند شدند و مانند شهروندان هندی به کار و تلاش پرداختند.

در ابتدا آنان به شهر اودوادا رفتند و در آنجا سکنی گزیدند. اودوادا شهر مقدس زرتشتیان (پارسیان) هند است. در این شهر آتشکده‌ای به نام ایرانشاه وجود دارد که قدمت آن به ۱۳۰۰ سال می‌رسد.

آتش این آتشکده از شهر یزد و توسط اولین گروه مهاجرین آورده شده است و هر ساله بسیاری از پارسیان برای نیایش از نقاط مختلف هند و خارج از آن به این شهر سفر می‌کنند.

ایرانشاه سمبل هارمونی و نشانه‌ای از بردباری پارسیان و زنده بودن دین زرتشتی بشمار می‌رود. در آغاز طبق دستورات دین زرتشت آنها به کشاورزی می پردازند و در این کار بسیار موفق می گردند.

درسلسله گورکانیان آنها جایگاه خود را بهبود می بخشند و در زمان اکبر شاه آنها به دربار بسیار رفت و آمد داشتند و حتی گفته می شود که او مراسم سدره پوشی یا همان تشرف به دین زرتشت انجام داده است.

پس از ورود انگلیسی ها این جامعه اقلیت بسیار رشد و گسترش می یابد. هنگامیکه انگلیسی ها وارد هند می شوند، هندوها بدلیل وجود کاست گسترده و مسائل دیگر از آنها استقبال نمی کنند و از سوی دیگر مسلمانان نیز که تا قبل حکومت را از آن خود می دانستند، به انگلیسی ها اهمیت نمی دهند.

در آن زمان انگلیسی ها مجبور می شوند که به سوی جامعه های اقلیت روی بیاورند و به همین خاطر ایرانیان و یهودیان را بهترین جامعه عنوان می کنند.

آنان ایرانیان مقیم را مترجم خود قرار می دهند و در برخی از تجارت ها آنها را شریک می کنند. باید گفت که انگلیسی ها به خاطر آنکه زرتشتیان و ایرانیان مسلمان مقیم را از هم تمیز دهند، به زرتشتیان لقب پارسی و به ایرانیان لقب پرشین می دهند.

در آن دوران آنان از اودوادا و ایالت گجرات به سمت شهر بمبئی مهاجرت می کنند. امروزه آنها مظهر انگلیسی ها در هند محسوب می گردند و زبان انگلیسی زبان اصلی آنهاست و در دوره استعمار پارسیان هند جایگاه خوبی پیدا کردند و در شهر بمبئی به جایگاه والایی رسیدند و همچنین سه نفر از آنها توانستند به مجلس عوام انگلیس راه پیدا کنند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی