بررسی اختلال شخصیت وابسته

مسلما همه ما نسبت به اطرافیان به‌خصوص افراد مهم زندگی خود احساس دلبستگی داریم و سعی می‌کنیم روابط خوبی با دیگران داشته باشیم اما اگر این موضوع از حد بگذرد و دلبستگی به وابستگی افراطی تبدیل شود آن وقت است که تحمل آن دشوار و طاقت فرسا می‌شود. اگر با کسی در ارتباطید که او را بیش از حد به خود وابسته احساس می‌کنید، یا اگر علائم عجیبی از وابستگی در اطرافیان‌تان مشاهده می‌کنید، این مطلب را از دست ندهید.

هر نوع وابستگی، اختلال شخصیت وابسته نیست

در ابتدای این مطلب لازم است به نکته مهمی اشاره کنیم تا هر نوع رفتار خفیف مبنی بر وابستگی یا هر فردی که رفتارهای وابستگی از خود بروز می‌دهد، به‌عنوان فرد مبتلا به « اختلال شخصیت وابسته » در نظر گرفته نشود. ممکن است بعضی عوامل اجتماعی، فرهنگی و... موجب الگوهایی از رفتار شوند که «مشابه» اختلال شخصیت وابسته باشد.

تفاوت در این است که زمانی از «اختلال شخصیت» صحبت می‌شود که مجموعه رفتارهای بادوام از معیارهای فرهنگی فرد دور بوده، نفوذ غیرقابل انعطاف داشته، در طول زمان تغییری نکرده و کارکردهای فرد را مختل کند. اختلال شخصیت وابسته نوعی اختلال روانی است که در ادامه مهم‌ترین علائم آن را مرور می‌کنیم.

همیشه و هر لحظه به من توجه کن

افراد مبتلا به این اختلال نیاز بیش از حد به توجه دارند و اگر کسی توجه‌اش را نسبت به آن‌ها کم کند برآشفته می‌شوند. این افراد کوچک‌ترین کم‌توجهی را به معنای دوست‌‌نداشتنی می‌دانند و برای دریافت توجه از سمت دیگران کارهای عجیب می‌کنند. به طوری که اگر اندکی بی‌اعتنایی یا بی‌توجهی احساس کنند گریه و زاری راه انداخته و آن‌قدر به طرف مقابل می‌چسبند که کلافگی و خستگی روانی برای دیگران ایجاد می‌کنند.

تنهایی نمی‌توانم مراقب خودم باشم

افرادی که از اختلال شخصیت وابسته رنج می‌برند، برای جایگزینی روابط خود احساس فوریت می‌کنند. به این معنا که اگر رابطه‌ای را از دست دهند، به سرعت به دنبال جایگزینی برای آن هستند. از آن‌جا که همیشه و به‌طور دائم نیاز به مراقبت و حمایت دارند، هرگز نمی‌توانند تنهایی را حتی برای چند روز تحمل کنند؛ چراکه می‌ترسند نتوانند به تنهایی از خود مراقبت کنند.

تو به جای من تصمیم بگیر

افرادی که از این اختلال رنج می‌برند، معمولا بسیار سخت تصمیم می‌گیرند و شاید دشوارترین کار برایشان تصمیم گیری است. این افراد برای تصمیم ساده روزمره هم نیاز به اطمینان بیش از حد از سوی دیگران دارند. تا جایی که گاهی حتی بلاتکلیفی را به تصمیم گرفتن ترجیح می‌دهند. این افراد همیشه به کسانی نیاز دارند که برایشان تصمیم بگیرند و مسئولیت‌های زندگی‌شان را به دوش بکشند.

از خودم متنفرم

افراد مبتلا به این اختلال عزت‌نفس بسیار پایینی دارند و به طرز غیرواقع بینانه‌ای خود را کمتر از آنچه هستند، می‌پندارند. این افراد نوعی دید غیرواقعی و تحریف شده از خود دارند که همه ویژگی‌هایشان را منفی دانسته و از این رو خود را دوست ندارند. تنفر از خود، احساس بی‌ارزشی، بی‌کفایتی و بی‌لیاقتی احساس‌هایی است که شخصیت‌های وابسته نسبت به خود دارند.

مشکلات اجتماعی شخصیت‌های وابسته

اساسا انسان‌ها به دنبال تعامل، ارتباطات، دلبستگی و روابط با دیگران هستند. درواقع سلامت روانی تا حدودی با توجه به روابط عمیق عاطفی و وابستگی انعطاف‌پذیر حفظ می‌شود اما زمانی که وابستگی به حد اغراق‌آمیز و یک‌طرفه برسد، می‌تواند مشکل ساز باشد. اختلال شخصیت وابسته می‌تواند تاثیر زیادی بر عملکرد روزانه افراد داشته باشد. عملکرد افراد مبتلا به این اختلال، به حمایت و تایید دیگران وابسته است، چراکه خود را پایین‌تر از دیگران حس می‌کنند.

چنین افرادی تمایل دارند توانایی‌هایشان را از بین ببرند تا بیشتر و بیشتر مورد حمایت دیگران قرار بگیرند. مبتلایان به اختلال شخصیت وابسته هر انتقادی را به‌عنوان مدرک ناکارآمدی و ناتوانی خود می‌پذیرند و همین قضیه نیز بر عملکرد آنان تاثیر منفی خواهد داشت. از سوی دیگر افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته خود را بی‌کفایت نشان می‌دهند تا بیش از صلاحیت و حق خود، حمایت جلب کنند. همین بی‌کفایتی آن‌ها را از داشتن شغل‌های مهم و جدی برکنار می‌کند.

آن‌ها با چیزی موافقت می‌کنند که اشتباه است یا زمانی که لازم است خشم‌شان را بروز دهند، چنین کاری نمی‌کنند؛ زیرا می‌ترسند موقعیت حمایت شونده خود را از دست بدهند. مجموعه این اتفاق‌ها فرد را در عملکرد اجتماعی ضعیف و غیرقابل اعتماد می‌کند.

منو رها نکن

شخصیت‌های وابسته ترس از رها شدن دارند. به این معنی که به‌طور غیرمنطقی اعتقاد دارند دیگران هر لحظه ممکن است آن‌ها را رها کرده، طرد کنند یا جایگزینی برایشان بیابند. همین قضیه باعث می‌شود کوچک‌ترین رفتار دیگران را به‌عنوان خطر ترک شدن و رهاشدگی قلمداد کنند.

همه چیزم را می‌دهم، تو فقط بمان

این افراد به‌طور ناسالم به دیگران وابسته‌اند و تصور می‌کنند اگر تنها بمانند، می‌میرند. تا آن‌جا که ممکن است برای بودن با دیگری سلامتی، آرامش، غرور و همه چیز خود را بدهند. در عین حال حتی زمانی که با دیگران در ارتباطند، غمگین و افسرده‌اند و زندگی را بی‌معنی و بی‌هدف می‌دانند.

حق همیشه با توست

افرادی که شخصیت وابسته دارند، مخالفت‌شان را با موضوع‌های مختلف بیان نمی‌کنند. درحقیقت این افراد می‌ترسند که اگر با چیزی مخالفت کنند یا نظرشان را بیان کنند، طرد شده و دیگران آن‌ها را رها کنند. این افراد بیش از حد نیاز به تایید دارند و از همین رو با هیچ‌کس مخالفت نمی‌کنند تا تاییدکنندگان زیادی داشته باشند.

مشکلات عاطفی شخصیت‌های وابسته

مبتلایان به اختلال شخصیت وابسته در معرض خطر سوءاستفاه قرار دارند یا به شکل مزمن مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند. این افراد ممکن است برای دریافت توجه و محبت، ناخواسته وارد رابطه‌ای نامناسب و خطرناک شوند و خواسته‌های غیرمنطقی را که در روابط به آن‌ها تحمیل می‌شود، بپذیرند. این شرایط ممکن است فرد را در موقعیت تحمل سوءرفتار عاطفی، کلامی، فیزیکی یا جنسی قرار دهد. حتی گاهی سوء‌استفاده از فرد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته ممکن است به شکل تهدید، خشونت و تجاوز باشد.

چنین افرادی مدت‌ها در روابطی باقی می‌مانند که در آن بسیار آزار می‌بینند اما به دلیل ترس از رها شدن و تنها ماندن در برابر این آزارها اعتراضی ندارند. تا آن‌جا که ممکن است سال‌های سال همسر پرخاشگر، معتاد، بی‌وفا و بدرفتار خود را تحمل کنند تا احساس وابستگی به همسر را از دست ندهند. به علاوه برای این‌که محبت و توجه کسی را که با او در ارتباطند از دست ندهند، ممکن است داوطلب انجام کارهای ناخوشایندی شوند.

زندگی طاقت‌فرسا با یک شخصیت وابسته

افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته به‌ندرت تنها زندگی می‌کنند؛ چراکه نمی‌توانند مستقل باشند. درحالی‌که زندگی با دیگران برای افراد وابسته احساس خوبی ایجاد می‌کند، برای فردی که با این افراد زندگی می‌کند، بسیار چالش برانگیز است. زوجین نرمال معمولا انتظاراتی از یکدیگر دارند که باعث توازن در رابطه می‌شود اما شخصیت‌های وابسته بیش از حد مطیع و چسبنده‌اند و این می‌تواند توازن رابطه را به هم بزند.

به علاوه حجم بالای وظایفی که خود برعهده می‌گیرند تا روابط را حفظ کنند، در طول زمان باعث ناراحتی و اضطرابشان می‌شود. به علاوه از آن‌جا که فرد وابسته نیازمند حمایت و مراقبت بیش از حد است و آن را به طرف مقابل تحمیل می‌کند، این وظیفه اجباری طاقت‌فرسا برای طرف مقابل مشکلات زیادی از جمله خستگی و کلافگی را رقم می زند.

چرخه رفتار مراقبتی- نیازمندی در چنین روابطی مخرب است و حتی ممکن است منجر به رفتارهای خشن شود. آن‌ها معتقدند بی‌ارزش هستند و خود را دوست ندارند بنابراین دائم به طرف مقابل فشار می‌آورند که به آن‌ها محبت و توجه کند. بنابراین مجموعه این رفتارها در حوزه روابط عاطفی باعث مشکلات فراوانی می‌شود.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.