چگونه می توان احساس خوشبختی کرد؟

به گزارش رکنا ، راز داشتن شادى در زندگى چیست کارشناسان براى پى بردن به این موضوع تحقیقات گسترده اى را بر روى زنانى که زندگى شاد و موفقى دارند انجام دادند تا بتوانند ریشه هاى احساس شادى را در آنها پیدا کنند. پس از جمع بندى نتایج تحقیقات و نظرسنجى ها مشخص شد زنانى که زندگى شاد و لذت بخشى دارند، در برخى زمینه ها افکار و عقاید مشابهى دارند. اگر شما هم مى خواهید زندگى شادترى داشته باشید، مى توانید این راهکارها را امتحان کنید.

* همیشه به دنبال پیشرفت و توسعه شخصى باشید

اگر بخواهید خوشبختى را تصور کنید چه چیزى در ذهن خود مى بینید بعضى از مردم وقتى مى خواهند خوشبختى را تصور کنند، خود را در کنار ساحل دریا یا در یک دشت پر از گل مى بینند، در حالى که در آرامش کامل هستند، هیچ مشکل و دغدغه فکرى ندارند و در حال لذت بردن از این آسایش فکرى اند. براساس این طرز تفکر، خوشبختى فقط برپایه و اساس لذت ها بنا مى شود، آن هم لذت هایى که ما در به وجود آمدن شان نقشى نداشته ایم. البته این احساس خوشبختى لذت محور، بخشى از احساس خوشبختى کامل است ولى به تنهایى کافى نیست. کارشناسان معتقدند نوع دیگرى از احساس خوشبختى وجود دارد که بسیار مهمتر و نیرومندتر است. براساس این طرز تفکر، هرچه بیشتر براى رشد و شکوفایى استعدادها و قابلیت هاى درونى مان بکوشیم، بیشتر احساس خوشبختى و شادى خواهیم کرد. ارسطو که پایه گذار این تعریف از خوشبختى است، رشد وتوسعه شخصى را والاترین هدف زندگى انسان مى داند. در زمان ارسطو، یونانى ها بر این باور بودند که هر کودکى که متولد مى شود، یک الهه نیرومند در وجودش دارد. این الهه، تجسم تمام نیروها و توانایى هاى بالقوه آن کودک است و او باید در طول زندگى خود سعى کند این نیروها را آزاد و استعدادهاى خود را شکوفا کند و به بالاترین حدى که مى تواند برسد. تصور آنها از این الهه درون مانند یک مجسمه طلایى بود که درون یک کوزه سفالى قرار دارد. تا کوزه سفالى با تلاش و کوشش ترک برندارد و نشکند، مجسمه طلایى درون آن هم نمایان نخواهد شد.

تلاش براى شناختن خود و بالفعل کردن تمامى استعدادها و قابلیت هاى درونى مان چیزى جز تلاش براى رشد و توسعه شخصى نیست. لازم نیست براى خوشبخت بودن به صورت منفعل در موقعیتى باشیم که لذت هاى گوناگون زندگى ما را دربربگیرند یا هیچگونه درگیرى ذهنى و دغدغه فکرى نداشته باشیم. خوشبختى واقعى این است که به طور دائم و پیوسته در زندگى مان با مشکلات دست و پنجه نرم کنیم و با دنبال کردن و رسیدن به هدف هایمان احساس رضایت و شادى داشته باشیم.

زمانى که احساسات مثبت و افکار سازنده همراه مى شوند و از آنها براى رسیدن به اهداف مهم استفاده مى شود، فرد احساس خوشبختى پایدارى را تجربه مى کند که بسیار بادوام تر و قوى تر از احساس خوشبختى لذت محور است. این شیوه تفکر اثرات مثبتى روى بدن دارد. زنانى که زندگى هدفمندى دارند و در پى رشد و شکوفایى شخصى هستند، وزن کمترى دارند، بهتر مى خوابند، استرس کمترى دارند و کمتر به بیمارى هاى قلبى مبتلا مى شوند.

* زندگى تان را طورى طراحى کنید که شاد و لذت بخش باشد

هرچند این قضیه بسیار واضح به نظر مى رسد، ولى اکثر مردم زمان کافى براى فکر کردن در مورد نحوه زندگى شان صرف نمى کنند. آنها هیچ وقت به طور جدى فکر نمى کنند که زندگى و عمرشان را چگونه مى گذرانند و چند درصد کارهایى که انجام مى دهند لذت بخش و شادى آور است. در تحقیقاتى، از ۹۰۰ زن که کار بیرون از خانه داشتند خواسته شد تمام کارها و فعالیت هایى را که روز گذشته انجام داده بودند روى کاغذ بنویسند. سپس از آنها خواستند که نوشته هایشان را مرور کنند و بگویند در حین انجام دادن هر یک از این کارها چه احساسى داشته اند. وقتى این کار را کردند تازه متوجه شدند که چه زمان و انرژى زیادى را صرف کارهایى که دوست نداشتند کرده اند. آنان به شدت احساس تأسف و اندوه کردند و حتى اشک در چشمان بعضى از آنها حلقه زد. در صورتى که نمى دانستند شادى و خوشبختى مقوله اى است که مى توان با برنامه ریزى آن را وارد زندگى کرد و بر آن کنترل داشت.

تحلیل زندگى یک فرد و ارزیابى میزان حس شادى و خوشبختى در آن، کار ساده اى نیست و نیازمند بررسى بسیارى از باورها و اعتقادات حاکم بر زندگى فرد است. پس نمى توان با یک نگاه مقطعى و کلى، خود یا دیگران را خوشبخت یا بدبخت قلمداد کرد. موقعیت شغلى خوبى که در آرزویش هستیم ممکن است در طولانى مدت خسته کننده و ملال آور شود و ازدواج با فردى خاص که تمام خوشبختى خود را در گرو آن مى دانیم، ممکن است نتایج دلخواه ما را نداشته باشد. اغلب ما وقتى به آرزوهایمان دست پیدا نمى کنیم، نمى توانیم فراموش شان کنیم و احساس یأس و افسردگى وجودمان را دربرمى گیرد.

خوشبختانه براى به وجود آوردن شادى در زندگى مان لازم نیست تغییرات بزرگى به وجود بیاوریم. اگر بتوانید طورى برنامه ریزى کنید که یک ساعت از روز را به جاى انجام کارهایى که دوست ندارید، (مانند شستن ظرف ها) به انجام کارى که دوست دارید (مانند مطالعه، فیلم دیدن و ورزش) اختصاص دهید، بسیار بیشتر از گذشته احساس شادى خواهید کرد. مهم این است که براى لذت بردن از زندگى خودتان دست به عمل بزنید. در یکى از دانشگاه هاى آمریکا تحقیقى بر روى دو گروه از دانشجویان انجام شد. گروه اول خود به صورت آگاهانه تغییر مثبتى در زندگى شان به وجود آورده بودند (مثلاً براى ورزش به باشگاه مى رفتند و یا سعى مى کردند بهتر از گذشته درس بخوانند) گروه دوم، بدون این که خودشان کارى انجام داده باشند، تغییر مثبتى در زندگى شان به وجود آمده بود (مثلاً بورس تحصیلى گرفته بودند یا از دست یک هم اتاقى بد راحت شده بودند) هر دو گروه در کوتاه مدت احساس شادى مى کردند، ولى با گذشت زمان، این احساس در گروه اول که خودشان براى به وجود آوردن این تغییر مثبت دست به کار شده بودند، پایدارتر بود.

* «اى کاش»ها را کنار بگذارید

اگه یه شغل بهتر داشتم... اگه همسر ایده آلم رو پیدا مى کردم... اگه وزنم کمتر بود، چقدر زندگى عالى مى شد! ولى انسان هاى شاد هرگز این طور فکر نمى کنند.

ما انسان ها در پیش بینى این که چه چیز ما را خوشحال مى کند بسیار بد عمل مى کنیم. از طرف دیگر، وقتى مشکلى پیش مى آید و در زمینه اى خاص احساس کمبود مى کنیم، همه فکر و ذکرمان را روى همان مشکل متمرکز مى کنیم و از توجه به سایر زمینه ها غافل مى شویم. در یک نظرسنجى از زنانى که مجرد بودند دو سؤال پرسیده شد. «شما به طور کل در زندگى چقدر احساس خوشبختى مى کنید » و «در ماه هاى اخیر چند نفر از شما خواستگارى کردند » وقتى سؤال مربوط به خواستگارى اول پرسیده مى شد، افراد در جواب سؤال دوم بخش زیادى از خوشبختى و رضایت از زندگى را مربوط به زندگى مشترک و ازدواج موفق مى دانستند. ولى وقتى سؤال دیگر را اول مى پرسیدند، افراد به موفقیت در سایر جنبه هاى زندگى براى خوشبخت شدن اهمیت بیشترى مى دادند.

شرط و شروطى که ما به وسیله «اى کاش ها» براى خوشبختى مان مى گذاریم براساس تفکر خوشبختى لذت محور است، ولى با گذشت زمان احساس شادى به دست آمده از این لذت ها کم رنگ تر مى شود. براى مثال اگر شما خانه رؤیایى و دلخواه تان را بخرید احساس شادى و شعف بسیار زیادى خواهید کرد ولى بعد از یک سال سکونت در آن خانه، این احساس شادى بسیار کمتر مى شود، یا اگر بتوانید با فرد ایده آلتان ازدواج کنید، بعد از گذشت مدتى از زندگى مشترک، همه چیز برایتان عادى خواهد شد. انسان هاى شاد این موضوع را به خوبى مى دانند بنابراین هرگز حسرت چیزهایى که ندارند را نمى خورند، در عوض سعى مى کنند زندگى شان پر از تجربه هاى تازه و جدید باشد، حتى اگر این تجربه هاى جدید به سادگى انجام یک ورزش جدید یا از سر گرفتن یک سرگرمى قدیمى باشد.

*زمانى را در کنار بهترین دوستانتان بگذرانید

داشتن روابط اجتماعى موفق و لذت بخش یکى از راه هاى افزایش حس شادى و خوشبختى در افراد است. سعى کنید گاهى اوقات زمانى را در کنار دوستان صمیمى تان بگذرانید. براى این کار لازم نیست حتماً موضوع خاصى براى بحث کردن داشته باشید یا مهمانى هاى مفصل بگیرید. فقط با هم باشید و از این که در کنار هم هستید، لذت ببرید. مى توانید با هم به خرید یا سینما بروید.

* به خودتان اجازه شاد بودن بدهید

همه ما خواهان شادى بیشتر در زندگى هستیم ولى بعضى وقت ها در اعماق وجودمان احساس مى کنیم شاد بودن کار غلطى است. در برخى موارد، جامعه، فرهنگ و یا خانواده اى که در آن بزرگ شده ایم، این طرز تفکر را به ما القا مى کنند. بسیارى از افراد شادى را الکى خوش بودن یا بى خیال بودن تلقى مى کنند و ما چون دوست نداریم دیگران چنین تصورى درباره ما داشته باشند، سعى مى کنیم شاد و سرزنده به نظر نیاییم.

بعضى ها فکر مى کنند با وجود این همه فقر و بدبختى و جنگ و بیمارى که انسان هاى دیگر را درگیر کرده است، چطور مى توانیم به خودمان اجازه بدهیم که شاد باشیم. در حقیقت این دو باید به موازات یکدیگر باشند. اگر اجازه بدهید شادى به قلب تان راه پیدا کند آن وقت مى توانید بهتر و مؤثرتر به افرادى که مشکل و ناراحتى دارند کمک کنید. انسان هاى شاد و خوشبین معمولاً در زندگى بسیار موفق هستند، ازدواج موفق ترى دارند و براى فرزندان شان والدینى نمونه هستند. خوشبینى، مثبت اندیشى، دورى از اضطراب هاى بیهوده و افسردگى، حتى مى تواند باعث افزایش طول عمر شود. حالا چه فکر مى کنید دوست دارید درهاى شادى را به روى قلب تان باز کنیدآخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.

غزاله مرعشى

وبگردی