دلتنگی
داستانک / سال های دوری از پدر
کدخبر:
990658
لینک کپی شد
دست هایم می لرزند ...
کدخبر:
990658
لینک کپی شد

قلبم مثل گنجشکی کوچک بی قراری می کند
طاقچه کوچک خانه هم منتظر است
شاید قاب کوچک عکس تو
بهترین یادگاری
پایان این انتظار باشد
مهربان همراه!
پدر از راه خواهد رسید
مادر می گوید
پدر از سفر می آید
و من می دانم که
از سلول تنهایی
از سلول سرد
رها شده است
سال هاست پدر طعم سردی و تنهایی
را با تک تک سلول های جسم خود
لمس کرده است
از تو می خواهم
گرمای عشق و محبتی را
در کلبه کوچک مان زنده کنی
که زیباترین جایگزین
برای این سال های دور می شود
نویسنده: مینو کیا
-
انیمیشن باب اسفنجی/ این داستان: سال های کودکی باب اسفنجی + فیلم
ارسال نظر