باطل سحر  چیست؟

باطل‌ سحر ها از جمله‌ تَمائم‌ (جمع‌ تمیمه ‌، تعویذ و اشیاء آویختنی‌، به‌ ویژه‌ اشیاء سنگی‌) و نَفِرات‌ یا رماننده‌هایی‌ هستند که‌ مردم‌ آنها را دارای‌ نیرویی‌ ماورای‌ طبیعی‌ و خاصیت‌ جادویی‌ و شرزُدایی‌ می‌پندارند و در گریزاندن‌ دیو و جن ‌ و ارواح‌ پلید از انسان ‌، دام ‌ و حیوان ‌ خانگی‌، خانه‌، مزرعه ‌، باغ ‌ و...

مؤثر می‌انگارند.

در جامعه‌های‌ باستانی‌ و ابتدایی‌ برای‌ این‌ رماننده‌ها نیرویی‌ به‌ نام‌ «مانا» (واژه‌ای‌ پولینزیایی‌؛ احتمالاً شبیه‌ «فَرّ» یا «فَرّه‌» یا «خرّه‌» نزد ایرانیان‌،) [۱]

قائل‌ بودند که‌ شخص‌ یا شیئی‌ با برخورداری‌ از آن‌ نیرویی‌ ایزدی‌ و جادویی‌ تأثیرگذار می‌یافت‌.

مانا می‌توانست‌ در اشیاء مختلفی‌ نهفته‌ باشد.

 کاربرد سحر و باطل‌ سحر

کاربرد سحر و باطل‌ سحر از کهن‌ترین‌ زمان‌ در جامعه‌های‌ باستانی‌ آریایی ‌ و سامی ‌، و مردم‌ افریقا و استرالیا و سرزمینهای‌ دیگر رایج‌ بوده‌ است‌ [۲]

(تأثیرگذاری‌ از طریق‌ چیزی‌ شبیه‌ چیزی‌ یا کسی‌، مانند تندیس ‌ یا پیکره آن‌ چیز یا کس‌) و روش‌ «جادوی‌ ساری‌» (تأثیرگذاری‌ از طریق‌ اجزاء و اشیائی‌ که‌ زمانی‌ در مجاورت‌ و تماس‌ نزدیک‌ با چیزی‌ یا کسی‌ بوده‌اند، مانند مو و ناخن ‌ و یا پاره‌هایی‌ از جامه کسی‌) استفاده‌ می‌کردند. [۳]

ابن‌ خلدون‌ سحرهایی‌ را که‌ بی‌واسطه‌ بر عالم‌ تأثیر می‌گذارند، «ساحری‌»، و آنهایی‌ را که‌ با واسطه‌ اثر می‌گذارند، « طلسمات ‌» خوانده‌ است‌. [۴]

 تحولات اعتقاد به‌ باطل‌ سحرها

در طول‌ تاریخ‌ بشر، اعتقاد به‌ باطل‌ سحرها و شیوه کاربرد آن‌ها دستخوش‌ تحولاتی‌ شده‌ است‌.

بنابر نظر جیمز فریزر زمانی‌ که‌ بشر به‌ تأثیر طلسم‌ و سحر بر نیروهای‌ طبیعی‌ و دیوان‌ و ارواح‌ زیانکار اعتقاد داشت‌، برای‌ مطیع‌ کردن‌ و رماندن‌ آنها، از باطل‌ سحرها و رماننده‌های‌ جادویی‌ با اعمال‌ و مناسک‌ خاص‌ استفاده‌ می‌کرد؛ سپس‌ به‌ اعتقادات‌ دینی‌ و موجودات‌ روحانی‌ روی‌ آورد و برای‌ دفع‌ جن ‌ و شیاطین‌ و ارواح‌ آزار دهنده‌، رُقْیه‌ها و افسونهای‌ حاوی‌ کلمات‌ مقدس‌ و ادعیه‌ و تعاویذ مذهبی‌ را به‌ طلسمات‌ و باطل‌ سحرهای‌ جادویی‌ پیشین‌ افزود و به‌ این‌ اعمال‌ جنبه مذهبی‌ داد.

افسونی‌ با این‌ عبارات‌: «بسم‌الله‌ الرحمن‌ الرحیم‌.

اسفندارمذ ماه‌، اسفندارمذ روز، بستم‌ دم‌ و رفت‌ و زیر و زبر از همه‌، جز ستوران‌.

به‌ نام‌ یزدان‌ و به‌ نام‌ جم‌ و افریدون‌.

بسم‌ الله‌ بآدم‌ و حوّا حَسبی‌ِ الله‌ُ وحده‌ُ و کفی‌» که‌ در زمان‌ حیات‌ ابوریحان‌ بیرونی‌ (سده‌های‌ ۴ و ۵ ق‌) برای‌ رماندن‌ گزندگان‌ به‌ کار می‌رفت‌، آمیختگی‌ باورهای‌ جادویی‌ - مذهبی‌ را در دو فرهنگ‌ مزدیسنایی ‌ و اسلامی ‌ در ایران ‌ نشان‌ می‌دهد.

این‌ افسون‌ یا رقیه‌ را در فاصله میان‌ دو طلوع ‌ فجر و شمس ‌ روز ۵ اسفند (روز اسفندارمذ) بر روی‌ ۳ کاغذ چهارگوش‌ می‌نوشتند و بر دیوارهای‌ ۳ سوی‌ خانه‌ می‌چسباندند و دیوار صدرخانه ‌ را خالی‌ می‌گذاشتند تا گزندگان‌ و حشرات‌ بتوانند از آن‌ بیرون‌ روند.

سحر و جادو و اعمال‌ جادوزدایی‌ هنوز میان‌ مردم‌ بسیاری‌ از جامعه‌های‌ ابتدایی‌ و سنتی‌ و نیمه‌ متمدن‌ کاربرد دارد و در نظام‌ فرهنگی‌ - آرمانی‌ این‌ مردم‌ نقش‌ مهمی‌ ایفا می‌کند.

در این‌ جامعه‌ها کاربرد طلسمات ‌ و باطل‌ سحرها به‌ مردم‌ کمک‌ می‌کند تا به‌ هنگام‌ درماندگی‌ و پریشان‌ حالی‌ بیم ‌ و اضطراب‌ ناشی‌ از نیروهای‌ زیانکار را از خود دور سازند.

 طبقه‌بندی‌ باطل‌ سحر

قدما باطل‌ سحرها را به‌ دو گونه‌ تقسیم‌ می‌کردند: تعویذها و افسونهایی‌ که‌ نام‌ خدا در آن‌ها به‌ کار رفته‌، و تعویذها و افسونهایی‌ که‌ نام‌ خدا در آن‌ها به‌ کار نرفته‌ بود.

طلسمات‌ گونه دوم‌ نیز به‌ دو دسته مفهوم‌ و نامفهوم‌ ( اغلوطات ‌) تقسیم‌ می‌شدند.

 بازوبند نقره‌

به‌ رغم‌ برخی‌ تفاوتهای‌ ناشی‌ از تنوع‌ محلی‌ مواد و هنرهای‌ بومی‌ِ به‌کار رفته‌ در ساخت‌ طلسمات‌، آنها را بر حسب‌ شباهتهای‌ کلی‌ و عام‌ در نوع‌ و کاربرد، به‌ چند طبقه‌ تقسیم‌ کرده‌اند:

نخست‌: طبقه‌بندی‌ عمومی‌ بر اساس‌ طبیعی‌ یا مصنوعی‌ بودن‌ طلسمات‌، شامل‌ برخی‌ از احجار کریمه‌ و سنگها؛ اجزائی‌ از رستنیها و گیاهان‌؛ اندامهایی‌ از انسان ‌ و حیوان‌؛ ابزار و اشیاء و لوحهای‌ فلزی‌؛ زیورها و گوهرها؛ تندیس‌ و پیکره ساخته‌ شده‌ از موم ‌ و خمیر ؛ رقیه‌ و افسون‌ به‌ صورت‌ حرز و تعویذ نوشته‌ شده‌ بر پوست ‌ و کاغذ و پارچه ‌ و یا کنده‌ شده‌ بر روی‌ فلز ؛ دستواره‌ها و چشمواره‌های‌ فلزی‌ و سفالی‌ و شیشه‌ای‌؛ چیزهای‌ ناپاک‌ و آلوده‌ و فضولات‌ برخی‌ حیوانات‌.

دوم‌ : طبقه‌بندی‌ برحسب‌ مقاصدی‌ که‌ طلسمات‌ را به‌ کار می‌برند، مانند طلسمات‌ مخصوص‌ پیشگیری‌ و درمان‌ بیماریها؛ حفظ و امنیت‌ کلی‌ و عمومی‌ از خطرات‌ و آسیبها؛ به‌ دست‌ آوردن‌ قدرت‌ جسمانی‌؛ تحصیل‌ خوشبختی‌ و ثروت‌ و جز آن‌.

 سنگ‌ و استخوان

این‌ دو شی‌ء از طلسمات‌ باطل‌ سحر رایج‌ میان‌ بیشتر اقوام‌ جهان‌ بوده‌ است‌.

اعراب‌ دوره جاهلی‌ انواع‌ سنگها و استخوانهای‌ جمع‌آوری‌ شده‌ در گورستان‌، و احجار کریمه‌ را که‌ برای‌ هر یک‌ تأثیر سحرزدایی‌ خاصی‌ قائل‌ بودند، همراه‌ افسونهای‌ مخصوص‌ هر یک‌، به‌ خود می‌آویختند.

مثلاً، همراه‌ داشتن‌ «خصمه‌» - که‌ به‌ عقیق ‌ می‌مانست‌ - و خواندن‌ رقیه ویژه آن‌ را برای‌ تضعیف‌ دشمن‌ و پیروزی‌ بر او در نبرد مؤثر می‌پنداشتند. [۹]

از سنگهای‌ ضد سحر انواع‌ سنگ ‌ یشم ‌ است‌.

عربها برای‌ باطل‌ کردن‌ جادو و دور ساختن‌ چشم‌ بد از کودک‌ و زایمان ‌ بی‌دردِ زن‌ آبستن‌، پاره‌ای‌ سنگ‌ یشم‌، «حجرالبَشَف‌» (سنگ‌ سخت‌)، را به‌ مچ‌ دست‌ راست‌ کودک‌ و ران‌ زن ‌ می‌بستند.

برای‌ مصون‌ ماندن‌ مرد از زخم ‌ و جراحت ‌ جنگ ‌ نیز طرح‌ مردی‌ را در فروغ‌ شب ‌ قدر روی‌ حجرالبشف‌ می‌کشیدند و آن‌ را بر سر می‌گذاردند.

«بهرام‌ یشت‌» به‌ کاربرد استخوان ‌ و پر مرغ‌ِ وارِغَن‌ (مرغی‌ شکاری‌ از گونه شاهین ‌) همچون‌ طلسم‌ ایمنی‌ و باطل‌ کننده سحر دشمن‌ اشاره‌ شده‌ است‌: زرتشت ‌ از اهورامزدا به‌ هنگام‌ افسون‌زدگی‌ِ ناشی‌ از ساحری‌ مردان‌ بدخواه‌ چاره‌جویی‌ کرد.

اهورامزدا برای‌ باطل‌ کردن‌ ساحری‌ دشمن‌، او را به‌ مالیدن‌ پر این‌ مرغ ‌ به‌ تن‌ سفارش‌ کرد .

زنان‌ عرب‌ برای‌ سحرزدایی‌ و دور کردن‌ هر گونه‌ گزند، از استخوانهای‌ سر مردگان‌ و حیوانات‌ همچون‌ طلسم‌ِ باطل‌ سحر استفاده‌ می‌کردند و انواعی‌ از آن‌ را در سفر و حضر با خود همراه‌ داشتند

 گردن‌بند طلسم‌ از برنز

مُهره‌: کاربرد خرزات‌ یا مهره‌های‌ باطل‌ سحر از دیرباز در میان‌ ایرانیان‌ و اعراب‌ رایج‌ بوده‌ است‌.

در کتاب‌ روایات‌ پهلوی‌ درباره خواص‌ جادویی‌ مهره‌ها برحسب‌ رنگ‌ آنها، در جذب‌ خیر و مهر و محبت ‌ یا دفع‌ نوعی‌ شر سخن‌ گفته‌ شده‌ است‌.

آقاجمال‌ خوانساری‌

از مهره‌های‌ کبود خوش‌ رنگ‌، مهره سفید و مهره باباغوری‌ (سنگی‌ مدور سیاه‌ و سفید) در شمار باطل‌ سحرها نام‌ برده‌ است‌.

 مهر طلسم‌ از برنج

 گوهر و زیور

در جامعه‌های‌ اولیه‌ گوهرها و زیورهای‌ آرایشی‌ مانند گردن‌بند، گوشواره‌، دست‌بند، بینی‌آویز، حلقه لب‌ و خلخال ‌ (پای‌ برنجن‌) و آویزه‌های‌ آنها را دارای‌ خاصیت‌ جادویی‌ و سحرزدایی‌ می‌دانستند و به‌ بدن‌ انسان ‌ یا حیوان ‌ یا ابزارهای‌ کار و اسباب‌ خانه ‌ و جز آن‌ها می‌آویختند، و یا پای‌ درختان‌ میوه ‌ و کنار محصول‌ سبز و رویا می‌نهادند

بابلیها حتی‌ مردگان‌ خود را در برابر حمله دیوان‌ و ارواح‌ خبیث‌ با چنین‌ زیورهایی‌ طلسم ‌ پوش‌ می‌کردند.

گاهی‌ چهره مردگان‌ را نقاشی‌ می‌کردند که‌ احتمالاً همچون‌ طلسمی‌ به‌ کار می‌رفت‌ بعدها، انواع‌ طلسم‌ نقشدار فلزی‌، پوستی‌ و کاغذی‌ که‌ با شکلها و نشانهای‌ رمزی‌ و اعداد و اوراد آراسته‌ بود، جای‌ زیورهای‌ طلسم‌گونه‌ را گرفت‌.

 مو و ناخن‌

برخی‌ از اقوام‌ جهان‌ مو و ناخن ‌ را در شمار اندامهای‌ زنده‌، و برخی‌ دیگر در شمار اندامهای‌ مرده‌ می‌پنداشتند و آن‌ها را همچون‌ طلسم‌ در جادو کردن‌ اشخاص‌ و دستیابی‌ یا زیان‌ رساندن‌ به‌ آنها به‌ کار می‌بردند.

در بسیاری‌ از فرهنگهای‌ جوامع‌ امروزی‌، از جمله‌ فرهنگ‌ عامه ایران‌، مو و ناخن‌ را دارای‌ نیروی‌ جادویی‌ می‌پندارند و آن‌ها را همچون‌ طلسم‌ و رزم‌ افزاری‌ اهریمنی‌ می‌شمارند.

مردم‌ عامه‌ موی‌ و ناخن‌ گرفته‌ شده‌ را روی‌ زمین‌ نمی‌اندازند، بلکه‌ در جایهایی‌ مانند شکافهای‌ دیوار پنهان‌ می‌کنند تا از دسترس‌ جادوگران‌ و دشمنان‌ دور بمانند

 تندیس‌ و پیکره‌

ساختن‌ عروسک‌ و تندیس‌ مومی‌ و کاربرد آن‌ در اعمال‌ جادویی‌ و مقاصد تخاصمی‌ در بیش‌تر فرهنگهای‌ قدیم‌ و جدید، از جمله‌ ایران ‌، بابل ‌، هند ، مصر ، افریقا و اروپا عمومیت‌ داشته‌ است‌.

مثلاً جادو پزشکان‌ بابلی‌ برای‌ بیرون‌ راندن‌ ارواح‌ و دیوان‌ از تن‌ بیمار ، تندیس ‌ او را می‌ساختند و با خواندن‌ و دمیدن‌ افسونهای‌ مخصوص‌ دیوان‌ زیانکار را از تن‌ بیمار به‌ تندیس‌ او می‌راندند.

کاهنان‌ عبرانی‌ نیز دیو ناخوشی‌ را با طلسم‌ و افسون‌ از تن‌ بیمار به‌ درون‌ تندیسهای‌ مومی‌ یا بزغاله‌های‌ کشته‌ شده‌ می‌کردند.

در مصر باستان‌ و در عهد عتیق‌ و میانه‌ برای‌ آسیب‌ رساندن‌ یا نابود کردن‌ دشمن‌، تمثال‌ و اشیاء مربوط به‌ او را با خار و سنجاق‌ سوراخ‌ می‌کردند.

همچنین‌ تندیسی‌ شبیه‌ دشمن‌ از موم‌ می‌ساختند و آن‌ را در آتش‌ می‌انداختند.

 طلسم‌ دفع‌ چشم‌ زخم‌

اعتقاد به‌ چشم‌ زخم‌ و نظر زدن‌، میان‌ اقوام‌ جهان‌ رواج‌ داشته‌، و در بیش‌تر فرهنگها برای‌ دفع‌ آن‌ انواع‌ باطل‌ سحر به‌ کار می‌رفته‌ است‌.

در ادبیات‌ ودایی‌، زند اوستا، ادبیات‌ کهن‌ یونانی‌، رومانیایی‌ و اسکاندیناویایی‌ درباره باور عامه‌ به‌ چشم‌ بد سخن‌ رفته‌ است‌.

 طلسم‌ فلزی‌ پنجه باز دست

از عمومی‌ترین‌ طلسمهای‌ دفع‌ چشم‌ زخم‌ در میان‌ مردم‌ مشرق‌ زمین‌ طلسم‌ فلزی‌ پنجه باز دست‌ بوده‌ است‌.

این‌ نوع‌ طلسم‌ و طلسمهایی‌ به‌ شکل‌ چشم ‌ انسان ‌، یا حتی‌ چشم‌ خشک‌ شده هدهد ، جغد و گربه ‌ نیز برای‌ دور کردن‌ اثر چشم‌ بد از انسان‌ و حیوان ‌ و مزرعه‌ در میان‌ بیشتر اقوام‌ عمومیت‌ داشته‌ است‌ در کاوشهای‌ شوش‌ یک‌ طلسم‌ چشم‌ زخم‌ مصری‌ به‌ دست‌ آمده‌ که‌ از چینی‌ و لعاب‌ آبی‌ ساخته‌ شده‌ است‌.

 آیات‌ قرآن دعاها و تعویذها‌

در جامعه‌های‌ اسلامی‌ آیات‌ قرآنی‌، دعاها و تعویذهایی‌ برای‌ حفظ سلامت‌ و دور کردن‌ بلا و آفت ‌ و چشم‌ زخم‌ به‌ کار می‌رود.

سوره‌های ‌ مُعَوَّذتان‌ ( سوره فلق‌ و ناس ‌)، حمد و توحید ، آیه «وَ اِن‌ْ یکادُ...»

جمله «ماشاءالله‌ لاحول‌ و لا قوة الاّ بالله‌ العلی‌ العظیم‌»، تعویذ مخصوص‌ «اللهم‌ّ رب‌ّ مَطَر½ حابِس‌...» و تعویذهای‌ دیگر

از جمله‌ مشهورترین‌ آنها به‌ شمار می‌روند.

همچنین‌ در ایران‌ و سرزمینهای‌ دیگر شرق‌، از جمله‌ هند، برای‌ دفع‌ چشم‌ بد از چشمواره‌های‌ کبود یا آبی‌، نقش‌ دست‌ و پنجه‌ و چشم ‌ بر روی‌ کاغذ و فلز همراه‌ افسون‌ و ادعیه‌ و اوراد استفاده‌ می‌کنند.

مُدی‌ به‌ یک‌ تعویذ ضد چشم‌ زخم‌ در میان‌ زرتشتیان‌ که‌ روی‌ آن‌ اورادی‌ به‌ زبان‌ اوستایی‌، پازند و پهلوی‌ نوشته‌ بودند و بر دست‌چپ‌می‌بستند، و همچنین‌ از یک‌طلسم‌ سنگی‌ ضد چشم‌ زخم‌ که‌ روی‌ آن‌ چیزی‌ شبیه‌ چشم‌ کنده‌ بودند، یاد می‌کند

۲.۷.۳ - دست‌ فاطمه‌

برای‌ کاربرد انواع‌ طلسم‌ به‌ شکل‌ یا با نقش‌ دست‌ و پنجه‌در فرهنگهای‌ گوناگون‌، وسترمارک‌، در زمره زیورهای‌ طلسم‌گونه‌ به‌ نشانی‌، معروف‌ به‌ «دست‌ فاطمه‌» اشاره‌ می‌کند که‌ در میان‌ شیعیان ‌ به‌ صورت‌ پنجه دست‌ و نمادی‌ از پنج‌ تن‌ آل‌ عبا به‌ کار می‌رود.

۲.۷.۴ - چشمارو

بلاغی ‌

از «چشمارو» (سبویی‌ سفالین‌ که‌ روی‌ آن‌ چهره آدمی‌ را با چشم‌ و رویی‌ زیبا نقش‌ می‌کردند و در آن‌ سکه ‌ می‌انداختند و در شب ‌ چهارشنبه‌ سوری‌ برای‌ دفع‌ بلا و چشم‌ زخم‌ آن‌ را از بام‌ خانه‌ به‌ زیر می‌افکندند و می‌شکاندند؛،

«چشم‌ پَنام‌» (تعویذی‌ که‌ برای‌ دفع‌ چشم‌ زخم‌ می‌نویسند) و «چشم‌ زد» (مهره‌هایی‌ از شیشه سیاه‌ و سفید و کبود) به‌ عنوان‌ باطل‌ سحرهای‌ چشم‌ زخم‌ در ایران‌ نام‌ می‌برد.

اسپونر طلسمها و تعویذهای‌ مخصوص‌ دفع‌ جن ‌ و موجودات‌ زیانکار را از جمله‌ طلسمهای‌ مشترک‌ دفع‌ چشم‌ زخم‌ میان‌ مسلمانان‌ ایران ‌ و جهان‌ می‌داند.

 پلیدی و نجاست برای ‌باطل‌ سحر

در فرهنگهای‌ ابتدایی‌، از جمله‌ فرهنگهای‌ سامی‌ و ایرانی‌، برخی‌ چیزهای‌ نجس‌ و پلید دارای‌ نیروی‌ جادویی‌، و از این‌ رو «تابو» ( ممنوع ‌ و حرام‌) شناخته‌ می‌شده‌اند و همچون‌ باطل‌ سحرهایی‌ قوی‌ و مؤثر به‌ کار می‌رفته‌اند.

خون‌ حیض‌ در شمار این‌ چیزهای‌ پلید و نجس‌ بوده‌ است‌.

اعراب‌ این‌ نوع‌ طلسمها را «تَنْجیس‌» یا «مُنَجَّسه‌» می‌نامیدند.

مثلاً بت‌پرستان‌ دوره جاهلی‌ تنجیسهایی‌ مانند استخوان ‌ مردگان‌ و کهنه قاعدگی ‌ زنان‌ را همراه‌ کودکان‌ می‌کردند، تا آن‌ها را از گزند جن‌ و ارواح‌ شریر و چشم‌ بد دور و مصون‌ نگه‌ دارند.