تشنه موفقیت‌های تازه با آقای سی کیو

کیروش در کره‌جنوبی بیش از همه بازیکنان تیم‌ملی ایران، مورد توجه رسانه‌ها بود و بیش از همه بازیکنان برای هواداران کره‌ای شناخته‌شده. آنچه ما را در برابر کره‌، این رقیب سنتی این‌چنین طی شش سال اخیر، سرافراز و برنده کرده، نه امکانات فوتبال ماست و نه مدیران و برنامه‌ریزانش. بلکه در وهله‌ی اول کارلوس کیروش است که این اقتدار را برای فوتبال ما به ارمغان آورده است. مردی که حالا تمام تیم‌های آسیایی حسرت داشتن او را روی نیمکت خود دارند.
این مرد جنگجو که خوی برتری‌طلبی خود را به تک‌تک بازیکنان تیمش نیز انتقال داده، قصد از پا نشستن و کوتاه آمدن ندارد. جنگجویی که تا آخرین توانش می‌جنگد و به متوسط‌ها راضی نمی‌شود. به بازیکنان تیمش نگاه کنید که وقتی در کنار هم قرار می‌گیرند چقدر به خود او شبیه می‌شوند. از آن جوان تازه‌کار تا دژاگه و حسینیِ نزدیک به خط پایان با کوهی از انگیزه و تا آخرین نفس در داخل زمین می‌جنگند. این تیم جنگجو، این تیمی که اهل باج‌دادن و کوتاه آمدن نیست، شخصیتش را از شخصیت و منش کیروش گرفته است.
کیروش ما را از آن سهل‌انگاری‌های همیشگی در فوتبال مان نجات داده، از اتفاقاتی که به یکباره مثل آوار بر سرمان خراب می‌شد، از گل مفت خوردن و مفت گل به هدر دادن. روزهایی که او سعی می‌کرد حتی بازی با مالدیو و ترکمنستان را هم بسیار جدی و مهم جلوه دهد از سوی ما متهم شد که می‌خواهد بردن در مقابل این تیم‌ها را بزرگ جلوه دهد تا ارزش کار خود را بالا ببرد. اما او آن روزها در حال تلقین فکری مدرن به اذهان جهان‌سومی بازیکنان ما بود. اینکه همیشه و در هر شرایطی باید جنگید، هیچ‌گاه خود را از پیش‌برنده ندان و در مقابل هر تیمی بجنگ و لحظه‌ای هم تمرکزت را از دست نده و چهار‌چشمی مواظب باش که اولین اشتباهت می‌تواند آخرینش باشد. کیروش ذهنیات و روحیات بازیکنان ما را تغییر داد و تیمی که او ساخته نتیجه همین تغییر تفکر است. شاید برای همین برخی از بازیکنانی که به زعم ما خوب هستند و‌مستحق پوشیدن پیراهن تیم ملی را دعوت نمی‌کند. او یک بازیکن معمولی که به فکر پیشرفت باشد و اشتباه نکند را به بازیکنی مستعد که بعضی روزها حوصله تمرین و بازی ندارد و گاهی هم در زمین راه می‌رود ترجیح می‌دهد. بازیکنی که نفهمد پیراهن چه تیمی را به تن کرده و یا روی نیمکت چه تیمی می‌نشیند در اندیشه‌های کیروش جایی ندارد.
کیروش تیمی ساخته که مدرن و سیستماتیک بازی می‌کند. شکیل و منظم بازی می‌کند. چون که او ذهن بازیکنانش را از آن آشفتگی‌های خاص ذهن ایرانی نجات داده. کاری کرده که بازیکنانش همانند او بجنگند و پا پس نکشند. بدون شک، ستاره اول و آخر تیم ملی ایران کارلوس کیروش است که نیامد دوران بازنشستگی آرامی را در ایران سپری کند. بلکه آمد و چالشی جدید را در ایران آغاز کرد و هر بار برای خود هدف جدیدی تعریف کرد و سقف خواسته‌هایش را بالا برد. درست برعکس آنچه ما از فوتبال ملی‌مان سراغ داشته‌ایم. ما همیشه زود سیر می‌شدیم و کیروش کاری کرده که ما همیشه تشنه موفقیت جدید باشیم‌. اینست معجزه کارلوس کیروش در ایران.
روزی را به یاد بیاورید که در یک‌چهارم نهایی جام‌ ملت‌های آسیا ۲۰۱۱ یک حریف کاملا دست و پا بسته در مقابل کره‌جنوبی بودیم. آن هم وقتی که سه بازی خود در مرحله گروهی را برده بودیم. اما تاکتیک افشین قطبی برای مصاف با کره‌جنوبی دفاع صرف بود. بازیکنان ما به ندرت از خط میانی جلوتر می‌رفتند و تیم ما برای گلزنی چشم انتظار حوادث Accidents بود. در نهایت نیز اتفاقی که از ابتدای بازی منتظرش بودیم رخ داد و دروازه‌مان باز شد.
آن فوتبال دفاعی مقابل کره در سال ۲۰۱۱ را با فوتبالی که تیم کیروش در سئول انجام داد مقایسه کنید. اگر فوتبال تیم قطبی را در آن بازی دفاعی بدانیم، فوتبال تیم کیروش دیگر دفاعی محسوب نمی‌شود. دفاع کردن اصولی در فوتبال کار ساده ای نیست و هنر Art می‌خواهد. اینکه بتوانی تمام روزنه‌های نفوذ حریف را ببندی و به وقتش با چند پاس سرعتی زهرت را به حریف بریزی، نیاز به تمرین زیاد دارد. می‌توان یازده نفر را در زمین خودی محبوس کرد، نظیر همان کاری که قطبی در برابر کره انجام داد، اما این روش تضمینی برای گل‌نخوردن نیست. فوتبال مورد علاقه کیروش آن چیزی است که تیم ملی برابر آرژانتین به نمایش گذاشت. کیروش این شیوه فوتبال را به خوبی بلد است و نباید فراموش کرد که در جام‌جهانی که حریفانی قدر انتظارمان را می‌کشند، این ساختار دفاعی می‌تواند به کمک‌مان آید.
کیروش در یکی از اولین کنفرانس‌های رسانه‌ای خود پس از انتصاب به سرمربیگری تیم ملی از آنالیز همین بازی با کره گفت و اینکه بازیکنان ایران برای تصمیم‌گیری چند ثانیه بیشتر از بازیکنان کره نیاز به زمان داشتند. او پس از شش سال توانسته از این نظر ما را به کره‌ای‌ها برساند و چه بسا آنها را هم از نظر سرعت در تصمیم‌گیری صحیح پشت سر گذاشته باشیم. روند پیشرفت در تیم ملی را با مقایسه بازی ایران و کره در سال ۲۰۱۱ و بازی رفت و برگشت با کره در ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ می‌توان دید و فهمید که کیروش چه تیمی را تحویل گرفت و چه تیمی را تحویل داده است.
مطمئنا به او انتقاداتی نیز وارد است، به‌خصوص اینکه برخی اوقات در لج و لجبازی دست همه ایرانی‌ها را از پشت می‌بندد و گاهی بیهوده انرژی‌اش را صرف دعواهای شخصی‌اش می‌کند. اما در بعد فنی تیمی که او ساخته شایسته بیشترین ستایش‌هاست. هر چند همیشه باید به بهتر شدن چشم داشت و چه چیزی بهتر از اینکه تیم ملی ایران روش‌های متنوع‌تری را برای حمله به سمت دروازه حریفان امتحان کند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.