2 بار اقدام شیطانی و بی رحمانه با زن جوان تهرانی / نامردها به جای پاسگاه او را به گاوداری بردند + جزئیات
رکنا: نخستین جلسه رسیدگی به پرونده زن جوانی که در شامگاه آخرین روزهای فروردین ماه سال جاری قربانی دو نقشه شوم تجاوز شده بود، در شعبه هشتم دادگاه کیفری تهران برگزار شد.
به گزارش گروه آرشیو رکنا، نخستین جلسه رسیدگی به پرونده زن جوانی که در شامگاه آخرین روزهای فروردین ماه سال جاری قربانی دو نقشه شوم تجاوز شده بود، در شعبه هشتم دادگاه کیفری تهران برگزار شد. در این جلسه هر سه متهم این پرونده حاضر شدند که تنها یک نفر از آنها در اظهاراتش در برابر قاضی ماجرای تجاوز و سرگذشت تلخ و سیاه آن زن را تأیید کرد، اما دو متهم دیگر با رد اظهارات قبلیشان و صحبتهای شاکی مدعی شدند که به این زن تجاوز نکردهاند. همچنین این زن از یکی از متهمان به دلیل کمک و خودداری از تجاوز به او اعلام گذشت کرد.
تجاوز به زن جوان در جاده شهریار
این دادگاه در حالی برگزار شد که نخستین متهم این پرونده یعنی مردی که برای نخستینبار به این زن در مسیر تهران به شهریار تجاوز کرده بود، هفته گذشته از سوی پلیس شناسایی و دستگیر شد. بر اساس آنچه از سوی پلیس اعلام شده این مرد ضمن اعتراف به تجاوز به زن جوان در بیابانهای اطراف تهران، شکایت سه زن و دختر دیگر را هم به همین جرم در پرونده خود دارد.
دادگاه رسیدگی به این پرونده، با اظهارات زن جوان آغاز شد. او خطاب به قاضی توکلی گفت: «آن شب از سر کار به خانه باز میگشتم. حوالی میدان آزادی در انتظار تاکسی بودم تا به خانهمان در شهریار بروم. سوار یک پراید سفیدرنگ شدم، بعد از چند دقیقه مرد شیکپوشی که مسافر صندلی جلو بود، پیاده شد اما ناگهان راننده جوان مسیرش را تغییر داد؛ از او درباره تغییر مسیر سوال کردم، اما او جواب من را نمیداد، شروع به داد و فریاد کردم، التماس کردم اشک ریختم، حتی به او گفتم همه پول، طلا و هر چیز با ارزشی را که دارم با خود ببرد و مرا رها کند، اما هیچ فایدهای نداشت، او مرا به مکان خلوتی برد و با تهدید و کتکزدن به من تجاوز کرد.
بعد هم طلا و وسایل با ارزش من را با خودش برد. من هم با آن وضع خراب چند ساعت در بیابانهای تاریک پیادهروی کردم. نمیدانستم کجا هستم و باید چکار کنم، حتی موبایلی نداشتم که با آن تماس بگیرم؛ صدای پارس سگ و تاریکیای که حتی جلوی چشمم را هم نمیتوانستم ببینم تا اینکه به کنار یک جاده آسفالت رسیدم. چند تا ماشین بیاعتنا از کنار من رد شدند تا اینکه یک پرشیا سفیدرنگ که دو پسر جوان در آن بودند، جلوی من توقف کرد. پاهایم میلرزید، توان ایستادن نداشتم. از آنها خواستم که من را به پاسگاه پلیس ببرند. به آنها پناه آوردم، وقتی روی صندلی عقب پرشیا نشستم کمی احساس آرامش کردم، به آنها اعتماد کردم و ماجرای تلخی که برایم اتفاق افتاده بود را برای آنها تعریف کردم.
تجاوز دوم به زن جوان در گاوداری
در مسیر تهران بودیم که آنها تغییر مسیر دادند. درواقع پسری که صندلی جلو نشسته بود به راننده اصرار کرد که به طرف گاوداری بروند. من دوباره ترسیدم، التماس کردم که من را کنار جاده رها کنند، اما هیچ فایدهای نداشت، آنها مرا به گاوداری بردند و همان پسری که راننده را مجبور به تغییر مسیر کرد، به من تجاوز کرد.» وقتی صحبتهای تکاندهنده شاکی به اینجا رسید، قاضی از او درباره دیگر سرنشین پرشیا و نقش او در این پرونده سوال کرد که این زن پاسخ داد: «تنها کسی که آن شب با من خوشرفتاری و کمکم کرد همین پسر جوان بود. او آن شب به من تجاوز نکرد. قبل از رسیدن به گاوداری هم چند بار سعی کرد که دوستش را از این تصمیم منصرف کند. آن شب او اصرار کرد که مرا تا نزدیکی خانه برساند. من از این پسر جوان هیچ شکایتی ندارم.»
پس از پایان صحبتهای شاکی نوبت به متهمان این پرونده رسید. محمد همان کسی که آن شب به زن جوان کمک کرده بود، در اظهاراتی کوتاه ضمن تأیید صحبتهای شاکی به قاضی گفت: «من آن شب خیلی سعی کردم که به این زن کمک کنم. او به ما پناه آورده بود، اما سیامک گوشش به این حرف بدهکار نبود. من هر کاری که میتوانستم برای کمک به او انجام دادم.» سپس نوبت به سیامک رسید تا در جایگاه قرار بگیرد و از خودش دفاع کند. این پسر جوان اما با رد همه صحبتهای مطرحشده، مدعی شد که آن شب در گاوداری فقط به این زن کمک کرده است: «من فقط قصد کمک به او را داشتم. اگر آن شب کنار جاده مانده بود، معلوم نبود که چه بلایی سرش میآمد. او را به گاوداری بردیم تا آبی به دست و صورتش بزند، بعد ٢٠هزار تومان به او پول دادم و تا نزدیکی خانه او را رساندیم.» بعد از صحبتهای عجیب سیامک نوبت به سومین متهم رسید.
او همان راننده پرایدی است که به گفته این زن در بیابانهای اطراف تهران به او تجاوز کرده بود. این مرد هم برخلاف اظهارات قبلیاش مدعی شد که به این زن تجاوز نکرده و یک طلب قدیمی باعث شده تا این زن از او شکایت کند. او در توضیح بیشتر به قاضی گفت: «من یک مغازهدار هستم. این زن نزدیک به ٦٠هزار تومان بابت خرید آبمیوه به من بدهکار است. او برای اینکه پول من را ندهد این داستانها را تعریف کرده. من به این زن تجاوز نکردهام.»
در پایان این جلسه هیأت قضائی وارد شور شدند تا بهزودی رأی دو متهم این پرونده را صادر کنند؛ این در حالی است که پرونده متهم ردیف اول در پلیس آگاهی پایتخت تحت رسیدگی است.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
منتظر عدالتیم، راننده پراید هم تجاوز کرده و هم در بیابان رهایش کرده و بیشرمانه ادعای شصت هزار تومان طلب میکند!! اگر راننده بیوجدان پراید او را در بیابان رها نکرده چطوری گیر دو نفر بعدی افتاد که در گاوداری تجاوز دوم صورت پذیرفته؟
اعدام
دم اون پسر هم گرم با اینکه نتونست کمکش کنه ولی شاید اگر اصرارش نبود جنازه ی زن هم به تهران نمیرسید...
عجب حرومزاده هایی پیدا میشن.ببینی یک دختر بهش تجاوز شده کنار خیابان به جای اینکه ببرنش بیمارستان وبه پلیس زنگ بزنن بردن دوباره بهش تجاوز کردن بازم دم اون راننده پرشیا گرم که تجاوز نکرده وتلاش کرده بهش تجاوز نشه.ولی راننده اول که پراید داشته از اون شیطان صفت های نون به نرخ روز خوره.اخه بگو طرف دختر خیابانی وتن فروشم باشه حاضر به خاطر شصت هزارتومان بدهی ابروی خودش وخانواده ش رو ببره واینکه در طی این پرونده باید هزارتا شصت هزار تومان هزینه کنه.اینو باید از کمر دارش زد.که مردم رو مثل خود دراز گوشش فرض نکنه
انسانیت کجایی؟
بی غیرت مساوی با لقمه نون حرام
نمیدانم اینقدربعضی از افراد واقعا درفقرفرهنگی و فشارهای مضاعف دیگر به سر می برند که برای فرو نشاندن آن به هر شیوه ای متوسل می شوند یا نه مسئله پیچیده تر از اینهاست و نوع نگرش وطرز فکرآنها اینطور تغییر کرده وبه تصور بازی موش وگربه دلشان را اینطور میخواهند خوش کنند.اما چیزی که معلوم است پیشگیری در این مسایل
بوده که وقتی به اینجاها میرسد به طور مضاعف منافی عفت عمومی می شود و باعث تبلیغات منفی بیگانگان هم ممکن است بشود،بسیار مهم است،وگرنه با برخورد های محکم قانونی مانند اواخر دهه ۸۰ فایده چشم گیری بدست نیامد وحتی ممکن است درمواردی غوز بالا غوز هم به شکل بالقوه بشود.خلاصه اینکه شیمی درمانی غده های بدخیم فرهنگی لازم ولیکن فوق العاده مشکل است و تاوان هر گونه اشتباه درآن برابر با آسیب دیدن اعضای حیاتی دیگراست.
ننگ بر شرف هر چی بی شرف فقط باید به سزای کار کثیفشون برسن بی همه چیزای خدا نشناس
عجب بی ناموسایی پیدا میشند،
چه بی ناموسایی پیدا میشن انشالله سر ناموسشان بیارن تا بفهمن چی ب چیه
عجب بد شانسی بوده زنه!!!!!
خدا سر هیچ کس نیاره اما درسته که حالش خراب بود ولی سری بعد باید حواسشو جمع میکرد تا چه ماشینی سوار میشه
به نظر من فقط باید مقابله به مثل وبعد اعدام شوند توسط چند نفر بهشون تجاوز وسپس اعدام شوند حرومزاده ها