داستانک "خواننده سیب‌زمینی"

داشتم تو حیاط چاه می‌زدم به جای چاه از یک زیرزمین کاغذی سر درآوردم جالب‌تر اینکه دو نفر یک چیزی تو گوش‌هاشون بود و داشتن بالا پایین می‌پریدن. راستش ترسیدم ولی رفتم جلو گفتم یره یره چکار درن. تعجبم از دیدنم تعجب نکردن بهم گفتن آهنگ‌سازی. فکر می‌کنم تو توهم بودن راستش وحشت کردم گفتم نه برار داشتم رد مشدم یک مرتبه کله کردم اینجه. دیگه منتظر جواب نشدم زدم بیرون و چاه پر کردم بعدها فهمیدم اینا هم یک مدلشن. خدا قسمت نکنه چقد وحشتناک بودن کله‌ها مثل کله فرعون هم یکی‌شون از نون ماست و سیم خاردار و ترک کردن می‌خوند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

0939---5632