داستانک "پاداش"

یکی از علمای نجف روزی در مسیر راهش به فقیری یک درهم صدقه داد البته بیشتر از آن نداشت. شب در خواب دید او را به باغی مجلل و دارای قصری بسیار عالی و زیبا دعوت کرده‌اند که نظیر آن را کسی ندیده بود. پرسید این باغ و قصر از آن کیست؟ گفتند از آن شماست. تعجب کرد که من در برابر این همه تشریفات عملی انجام نداده‌ام. به او گفتند تعجب کردی؟ گفت آری. گفتند تعجب نکن این پاداش آن یک درهم شماست که خالصانه و با حسن‌عمل انجام گرفته است.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

0930---6434