داستانک "پاها"

کت و شلوار و پیراهن تمیزی به تن کرد. کفش‌های نویی را که تازه خریده بود، از کمد درآورد مدتی به آنها نگاه کرد و به کفش‌های دائمی که به پا داشت لبخندزنان آنها را سرجایش گذاشت و چرخ‌های ویلچر را به حرکت درآورد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

غلامعباس شریفی از امیدیه/ 0916---0432