وسوسه سهیلا دختر 17 ساله برای رانندگان خودروهای لوکس / خیلی فریبنده بود

به گزارش رکنا، رانندگان که وسوسه می شدند نمی دانستند پسری زاغ انها را می زند تا با تهدید به بی آبرویی شان باج گیری کند.

 سهیلا بعد از بازداشت سرنوشت خود را تلخ خواند و از روزهای سختش پرده برداشت :

17 ساله هستم، در خانواده ای بزرگ شدم که پدرم معتاد و مادرم خانه دار و با قالی بافی هزینه و مخارج زندگی خود را به دست می آورد، با مصرف زیادی که پدرم به مواد افیونی شیشه داشت فوت کرد و مادرم مجبور شد با توجه به مشکلات زیاد مجدداً ازدواج کند.

ازدواج در 12 سالگی

شوهرش معتاد و چشم چران بود، من که 11سال بیشتر نداشتم پس از مدتی از حضور ناپدریم متوجه شدم دیگر منزل جای امنی برای ماندن من در آنجا نیست و پس از مدتی در سن 12سالگی با اجبار مادرم ازدواج کردم، عروس و داماد داشت و همسرش فوت کرده بود و بخاطر پول و ثروت زیادی که داشت به اجبار مادرم به عقد او درآمدم و با بی میلی به زندگی و تنفری که نسبت به او داشتم یک مدت باهم زندگی کرده و من تصمیم گرفتم از وی جدا شده و مستقل زندگی کنم.

طلاق بعد از یکسال

بعداز طلاقم در سن 13 سالگی تصمیم گرفتم با خاله ام زندگی کنم او در خانه قالی بافی می کرد و یک سال پیش او بودم دیدم پسر او نیز به من نظر سوء داشته که با طرح این موضوع خاله ام با من دعوا کرد و در سن 14 سالگی به منزل دایی ام رفتم.

زن دایی ام به دلیل محبت های دایی ام نسبت به من ناراحت شده و حسودی می کرد و دائماً با من دعوا می کرد ، تصمیم گرفتم از منزل آن ها نیز بیرون بیام و جایی برای من وجود نداشت تصمیم گرفتم به تهران رفته و در ایستگاه مترو بخوابم.

در ایستگاه مترو دوست دوران بچگی ام را دیدم و صدا زدم او با دیدن من خیلی خوشحال شد و گفت، تو کجا اینجا کجا؟ همدیگر رو بغل کردیم گفت امشب یک مهمانی است میایی بریم خیلی بهمون خوش می گذرد و من بدون هیچ تردیدی قبول کردم و با هم رفتیم وقتی وارد شدم دیدم که آن مهمانی یک جمع مختلط است.

ترس و دلهره دلم را فرا گرفته بود که آرش به سمت من آمد و گفت تو با این افرادی که در این مهمانی هستند فرق می کنی و در آنجا از من خواستگاری کرده و قبول کردم چون سرپناهی نداشتم.

ازدواج دوم در 15 سالگی

بعد از ازدواج با آرش در سن 15 سالگی مجدد مشکلاتم شروع شد و با شک زیادی که آرش داشت من را کتک می زد که بعد از یک سال تصمیم گرفتم از او نیز جدا شوم و حتی تصمیم به خودکشی گرفتم.

دنیای تبهکاری از 17 سالگی

همسرم پس از اطلاع از خودکشی با قرص، من را به بیمارستان برد و پس از بهبودی با طلاق از او با پسری آشنا شده و پس از مدتی متوجه شدم سارق است و با پیشنهاد زندگی مرفه، با همکاری هم زورگیری و خفت گیری را در سن 17 سالگی شروع کردیم.

من سر راه ماشین های لوکس قرار می گرفتم و رانندگان با وسوسه دوستی من را سوار می کردند و بعد دوستم وارد عمل می شد و از راننده زورگیری می کرد !

نظر ارشناس

کارشناس ارشد روان شناسی بالینی اداره مشاوره آرامش قم در بررسی سبب شناسی سرنوشت تلخ "سهیلا" می گوید:احساس حقارت و خود کم بینی سهیلا از دوران کودکی و سرکوبی های انجام شده در طول زندگی و تعارض بین نهاد و وجدان اخلاقی، ابتلاء به اختلال پارانوئید ، دوستان و همسالان ناباب و تاثیر پذیری از آنها و عدم احساس مسئولیت در قبال خانواده، داشتن خانواده ازهم پاشیده وگسیخته ، حقارت ها و سرکوب های اجتماعی انجام شده در طول رشد و سرخوردگی و میل به انتقام جویی اجتماعی از سایرین از جملع علل رفتارهای ناکارآمد است.

رئیس مرکز مشاوره آرامش معاونت فرهنگی اجتماعی فرماندهی انتظامی استان قم در خصوص اقدامات پیشگیرانه با هدف کنترل و کاهش آسیب بوجود آمده، اظهار داشت: آموزش شیوه نوین تربیت کودکان از خانواده، آموزش مهارت های زندگی : شامل حل مسئله ؛ ارتباط موثر ؛ مدیریت بحران، آموزش مهارت های تفکر انتقادی به افراد خانواده، گسترش خدمات مددکاری اجتماعی و در دسترس بودن آن برای جامعه،آموزش مدیریت کنترل هیجانات و آگاهی بیشتر جامعه در خصوص آسیب های فرد مطلقه و نحوه مواجهه با آن از جمله اقدامات شاخص در پیشگیری اولیه محسوب می شود.

سرهنگ "محمد رحیمی دستجردی" ادامه داد: تغییر و اصلاح باورهای نادرست سهیلا در خصوص پول باد آورده حاصل از اغفال و سرقت از دیگران ، انجام اقدامات درمانی بر روی اعتماد بنفس و افزایش مهارت های اجتماعی- رفتاری و اصلاح سبک زندگی  سهیلا  با اقدامات مکرر حضور در جلسات مشاوره و اقدام مددکاری در کاریابی پیشنهاد می شود.