او می گفت دیگر نمی تواند این زندگی فلاکت بار را تحمل کند چرا که همسرش مردی معتاد Addicted و سابقه دار است و هم اکنون نیز اقدام به خرید و فروش مواد مخدر Drugs می کند.زن جوان اشک ریزان ادامه داد: فرزندانم در شرایط بدی زندگی می کنند اما همسرم فقط به تهیه و توزیع مواد مخدر می اندیشد به طوری که دیگر زندگی ام در آستانه نابودی قرار دارد. او در منجلاب مواد افیونی دست و پا می زند و من هم دیگر نمی توانم کاری برای نجات او و حفظ زندگی ام انجام دهم. حالا به کلانتری آمده ام و عاجزانه از شما می خواهم مرا از این بدبختی نجات دهید و ...

اظهارات زن 28 ساله که همراه با عجز و التماس بود ماموران انتظامی را بر آن داشت تا چاره ای برای حفظ زندگی این زن بیندیشند و راهی قانونی برای نجات همسر او از منجلاب اعتیاد و حفظ کانون خانواده اش پیدا کنند...

زن جوان که متوجه شده بود ماموران انتظامی تحت تاثیر گریه های او قرار گرفته اند، درحالی که اشک هایش را پاک می کرد ادامه داد: هم اکنون همسرم قصد دارد مقداری مواد مخدر را در خیابان توزیع کند. او ضمن اعلام آدرس محل های توزیع مواد مخدر گفت: مرد دیگری که شغل مکانیکی دارد و در بیرون از کلانتری ایستاده است به خاطر تعمیر خودرو از همسرم طلبکار است اما همسرم با آن که بارها قول پرداخت بدهی اش را داده اما همچنان از پرداخت پول تعمیر ماشین خودداری می کند و من هم نمی توانم پاسخگوی طلبکارانش باشم. این گونه بود که ماموران انتظامی با هماهنگی های قضایی عازم ماموریت شدند تا همسر آن زن را هنگام خرید و فروش مواد مخدر دستگیر کنند. دقایقی بعد ماموران کلانتری الهیه مشهد خودروی اعلام شده را به محاصره درآوردند ولی همسر زن جوان که خود را بی گناه می دانست و احتمال می داد اشتباهی رخ داده است در برابر ماموران مقاومت می کرد تا نگذارد آن ها حلقه های قانون Law را بر دستانش گره بزنند. در همین گیرودار وقتی ماموران نگاهی دوباره به داخل خودروی همسر زن جوان انداختند ناگهان چند بسته مواد مخدر صنعتی را روی صندلی خودرو مشاهده کردند که تا لحظاتی قبل وجود نداشت. همین موضوع شک ماموران را برانگیخت و آن ها زن جوان را به همراه مرد مکانیک دستگیر کردند. این زن وقتی در کلانتری و با کسب مجوز قضایی مورد بازجویی قرار گرفت لب به اعتراف گشود و راز توطئه شوم خود را فاش کرد. او گفت از مدتی قبل با این مرد مکانیک آشنا شدم و قصد داشتم با او ازدواج کنم اما در این میان همسرم مرا طلاق نمی داد و همین موضوع موجب کشمکش و درگیری های خانوادگی بین ما شده بود. وقتی مقاومت همسرم را برای حفظ کانون خانواده دیدم ماجرا را برای مرد مکانیک بازگو کردم. او هم با توجه به سابقه اعتیاد همسرم پیشنهاد کرد تا چنین نقشه ای را طرح ریزی کنیم من هم برای رسیدن به امیال نفسانی و شیطانی خود تصمیم گرفتم مقداری مواد را داخل خودروی همسرم جاسازی کنم تا او به اتهام حمل مواد مخدر زندانی Prisoner شود و من هم بتوانم طلاقم را بگیرم اما در یک لحظه هول شدم و مواد را به داخل خودرو پرت کردم و این گونه با هوشیاری ماموران رسوا شدم...

برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی