اوهم با دیدن زن جوانی در صندلی جلوی خودروی پراید و با این تصور که او نیز مسافر است با خیالی راحت سوار شد. اما هنوز مسافتی طی نشده بود که راننده تغییر مسیر داد و وارد خیابانی خلوت شد. زن جوان ناگهان اعتراض کرد اما مردی که در صندلی عقب نشسته بود چاقویی را زیرگلوی اوگذاشت وچشمهایش را بست. همان موقع هم زن جوان که روی صندلی جلو نشسته بود برگشت و از او خواست پول، طلا، گوشی تلفن همراه وتمام اموال باارزش خود را در اختیار آنها قرار دهد. زن جوان که تازه فهمیده بود در دام تبهکاران اسیرشده است به ناچار النگوها، گوشواره، گردنبند و گوشی تلفن همراهش را در اختیار آنها قرار داد. بعد هم سارقان او را از خودرو پیاده کرده و تهدید کردند تا زمانی که خودرویشان کاملاً از آنجا دور نشده است چشم بندش را باز نکند.

شکایت از سرنشینان پراید سوار

به گزارش خبرنگار حوادث Accidents «ایران»، اوایل امسال زن جوانی به شعبه نهم دادسرای جنایی تهران آمد و از ربوده شدنش توسط سرنشینان پراید سفید هاچ بک خبر داد. او به بازپرس سهرابی گفت: سرنشینان خودروی پراید که یک زن و دو مرد بودند به‌عنوان مسافر مرا سوار کرده و با تهدید چاقو طلاجات و گوشی تلفن همراهم را به سرقت Stealing بردند.

در ادامه تحقیقات پلیسی مشخص شد اعضای این باند به همین شیوه و شگرد از دو زن جوان دیگرهم سرقت کرده‌اند که پرونده آنها در شعبه چهارم بازپرسی دادسرای ویژه سرقت درجریان است. به دنبال این شکایت‌ها تحقیقات آغاز شد و با بررسی دوربین‌های مداربسته محل تردد خودروی پراید، کارآگاهان اداره پنجم پلیس Police آگاهی موفق شدند تصویر متهمان و شماره پلاک خودروی آنها را به‌دست آوردند. سرانجام هرسه تبهکاردرعملیات پلیسی دستگیر شدند.

شهلا، زن جوانی که در تمام سرقت‌ها با دو مرد جوان حضور داشت و مالباختگان به اعتماد حضور او سوار خودرو شده بودند در گفت‌و‌گو بــــا خبرنگار ما ازنحوه سرقت هایشان گفت

به چه جرمی دستگیر شدی؟ من و شوهرم و دامادم باند زورگیری از مسافران تشکیل داده بودیم.

داماد؟ مگر چند سال‌داری که داماد داری؟من خیلی زود ازدواج کردم، نخستین بار که ازدواج کردم 14 سالم بود اما اعتیاد باعث شد تا از همسرم جدا شوم و حاصل این ازدواج دختری بود که در 14 سالگی ازدواج کرد.

چرا سرقت می‌کردید؟مادرم بیمار بود و پولی برای درمانش نداشتیم. یک روز که من و شوهرم و دامادم سوارماشین بودیم زن جوانی را به‌عنوان مسافر سوار کردیم که در میانه راه وقتی النگوهایش را دیدم وسوسه شدم و به شوهرم اشاره کردم که طلاهایش را سرقت کنیم. وقتی شوهرم با پیشنهاد من روبه‌رو شد قبول کرد و مسیرش را تغییر داد.بعد هم دامادم زن جوان را تهدید کرد تا سر و صدا نکند. بعد از سرقت طلاها و اموالش او را رها کردیم. اما از شانس بدم مادرم هم فوت کرد و من هم سارق شدم.

تاکنون چند سرقت انجام داده اید؟سه سرقت، که هر سه نفر‌شان هم خانم بودند.

سرقت‌ها را چطور انجام می‌دادید؟با همسر و دامادم در خیابان‌های جنوب تهران سوار بر خودروی پراید هاچ بک سفید رنگش می‌شدیم و با دیدن خانم‌های جوان که منتظر خودرو بودند، آنها را تحت عنوان مسافر سوار می‌کردیم. مسافران هم با دیدن یک خانم اعتماد کرده و سوار ماشین می‌شدند و بعد از طی مسافتی همسرم که راننده بود خودرو را به محلی خلوت می‌کشاند و چشم‌های مالباختگان را با پارچه‌ای می‌بستیم تا بعد از پیاده شدن موفق نشوند شماره پلاک ماشین را یادداشت کنند و بعد از آن نقشه سرقت هایمان را اجرا می‌کردیم.

از چاقو هم استفاده می‌کردید؟نه؛ اصلاً چاقو نداشتیم.

اما مالباختگان گفته‌اند که چاقو داشته اید؟راستش را بخواهید دامادم چاقو داشت. کسانی که مقاومت می‌کردند با چاقو آنها را تهدید می‌کرد مقاومت نکنند.

از این سرقت‌ها چقدربه دست آورده اید؟حدود 7 میلیون تومان گیرمان آمد که همه‌اش را به حساب بیمارستان ریختم.

پیشنهاد سرقت را چه کسی داد؟می توانم بگویم پیشنهاد از سوی هر دویمان بوده است اما اول من گفتم. چون مادرم مریض بود و نیاز به پول برای درمان داشتم.

فکر می‌کردی دستگیر شوی؟نقشه ما خیلی حرفه‌ای بود اما به هر حال بار کج هیچ وقت به منزل نمی‌رسد و ما هم کار خلاف مرتکب شده بودیم.

کی دستگیر شدی؟پنجشنبه برای خرید از خانه خارج شدیم که دستگیر شدیم.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی