بازمانده ی از حادثه سقوط هواپیمای اکراینی 2 روز بعد پرواز کرد!
حوادث رکنا: در حادثه سقوط هواپیمای اوکراین مسافرانی که از این پرواز مرگبار جا مانده اند و به زندگی دوباره بازگشتند از حال و هوای این روزهایشان می گویند.
به گزارش رکنا، «بعد از حادثهی هواپیمای اوکراینی ترسم از پرواز بیشتر شده، حتی تصمیم داشتم سفرم را به وقفه بیاندازم، اما راستش دیدم ترسم آنقدر نیست که از پرواز کردن اجتناب کنم، کماکان ترس پروازم بیشتر شده اما بخاطر شرایط کاری نمیتوانم سفرهای هواییام را کنسل کنم».
این گفتههای یکی از مسافران فرودگاه امام است که خود را برای پروازی که تا یک ساعت دیگر دارد، آماده میکند. حادثهای که برای هواپیمای اوکراینی رخ داد باعث شد که سری به فرودگاههای امام خمینی و مهرآباد بزنیم تا ببینیم حال و هوای مسافران بعد از این اتفاق چیست. عدهای احساس ترس میکنند و حتی میگویند که پروازشان را بعد آن ماجرا به تعویق انداختهاند. عدهای دیگر اما فکر میکنند حادثهی هواپیمای اوکراینی اتفاقی نیست که تکرار شود و نیازی به نگرانی نیست. عدهای هم فکر میکنند که تجهیزات فرسوده بیشتر عامل ترس است تا هواپیمای اوکراینی.
در این بین یکی از کارمندان فرودگاه امام میگوید مسافری که از پرواز اوکراینی جا مانده بود را چند روز بعد برای پرواز دیگری دیده، مسافر دو بلیط داشته که گویا در راه رسیدن به پرواز اوکراین ماشینش خراب میشود و همین باعث میشود تا از سفر پشیمان شود و تصمیم میگیرد با بلیط دیگری که دارد پرواز کند.
ماجرای هواپیمای اوکراینی منجر به متوقف شدن پرواز دو شرکت هواپیمایی لوفت هانزا و اتریشی آفدرین شده بود که سازمان ایمنی هوانوردی اتحادیه اروپا روز سهشنبه ۸ بهمنماه، از لغو هشدار عدم پرواز به آسمان ایران خبر داد اما تا پیش از این بخش زیادی از رانندگان خطی فرودگاه این موضوع را عاملی بر کم شدن مسافر در این روزها عنوان میکردند و تعدادی از آنها میگفتند: «بعد از آن اتفاق هر دوازده ساعت یک سرویس به ما میرسد، در صورتی که در گذشته اصلا وضعیت کاری ما به این شکل نبوده است.» اما علی کاشانی مدیر کل روابط عمومی فرودگاه امام خمینی متوقف شدن این پروازها را امری موقت اعلام کرده بود و در مورد شرایط نرمال فرودگاه گفت: «تغییر زمان دادند و بعضیها هم حتما با برنامهریزی جدید میخواهند پروازها را انجام دهند و فقط لغو موقت داشتیم، هواپیمای لوفت هانزا و هواپیمای اتریشی آفدرین اعلام لغو موقت کرده بودند.»
همچنین با وجود افزایش میزان استرس پرواز در مسافرها این سوال مطرح میشود که برای کاهش این بحران روحی در مردم آیا در فرودگاه و حتی هواپیما از مشاوران و متخصصان در این زمینه استفاده میشود، علی کاشانی در مورد اینکه فرودگاه در ایجاد روحیه مسافران چه کاری کرده به این موضوع اشاره کرد که فقط برای عرض تسلیت و التیام به خانواده مسافران پرواز اوکراینی در فرودگاه فضایی را در نظر گرفتیم ولی برای بقیهی مردم با هماهنگی بیشتر بین شرکتهای هواپیمایی سعی در ایجاد فضای امن داریم.
بعد از حادثهی هواپیمای اکراینی حال وهوای مسافران در فرودگاه امام خمینی چه گونه است؟
وارد فرودگاه امام میشوم، اینجا بیشتر رهگذران چند چمدان بزرگ را روی زمین میکشند و یا روی چرخ باری گذاشتند و به دنبال خود میکشند، اما بخشهایی از سالن انتظار کامل و یا نیمه کامل خالی مانده، یکی از منتظران میگوید شاید میزان رفت و آمد مسافر در فرودگاه به روز و ساعت هم مربوط شود، الان وسط هفته است و شاید خلوت بودن فضا به آنهم مربوط باشد.
کنار پیرزنی مینشینم که همراه پسر جوانی در سالن انتظار ترمینال یک منتظر آمدن نوهی جوانش نشسته؛ در مورد حسش نسبت به پرواز، بعد از اتفاقی که برای پرواز اوکراینی افتاد، میپرسم، میگوید: «این اتفاق صد درصد بر ترس ما از پرواز تاثیر داشته، ولی نه آن شکلی که از پرواز وحشت کنیم و سوار نشویم.» اما پسر جوانی که کنار پیرزن نشسته با خنده حرف مادربزرگش را قطع میکند و از نگرانی خود میگوید
بین صندلیها در سالن فرودگاه امام خمینی قدم میزنم، پسر جوانی در یکی از ردیفها روی صندلی نشسته، جلو میروم تا در مورد حس و حالش نسبت به پرواز سوال کنم که میگوید: «فردای روزی که خبر سقوط هواپیما آمد من سوار هواپیما شدم و سفر کردم، کار من همین است و هفتهای دو سه بار مجبور به سفر هستم، ما حرف دولت را قبول کردیم که موضوع خطای انسانی بوده و دیگر اتفاق نمیافتد، البته چارهای هم جز این نداریم، اما نگاه از بیرون به ما کامل عوض شده و شاید درصد زیادی از مسافرها فعلا به ایران سفر نکنند، چون میبینم که نصف پروازها خالی است در صورتی که قبلا بیشتر پروازها پر بوده. نرخ بلیطها ارزان شده چون هیچکس استفاده نمیکند و با این کار مجبور به جذب مشتری هستند.»
در بخش دیگر سالن و پشت دیوار شیشهای تعدادی از خانوادهها جمع شدهاند و منتظر ورود عزیزانشان به خاک ایران هستند، خانم میانسالی با ظاهر امروزی که بین همین جمع ایستاده از انتظار برای آمدن دخترش میگوید و در مورد حس و حالش نسبت به پرواز ادامه میدهد: «منتظر دخترم هستم تا به ایران برگردد، چند روز اصرار میکردم تا برگردد اما میگفت میترسم موقع پرواز اتفاقی بیافتد، من ساعتها توضیح دادم که آن یک اتفاق بوده و قرار نیست دوباره تکرار شود. البته اینطور که من فهمیدم خیلی از کشورها پروازهایشان را به ایران متوقف کردند در صورتی که در تلویزیون ایران میگفت پروازها به ایران بیشتر شده، یعنی دروغ پشت دروغ میگویند . پروازهای خروجی و ورودی کشور همه برای ما استرسآور است در صورتی که در کشورهای دیگر اصلا ترسی از هواپیما ندارم، سفرهای طولانی ۱۴ یا ۱۵ ساعتهی با آرامش را تجربه کردم اما در ایران…»
در سالن فرودگاه امام خمینی کمیقدم میزنم، کم و بیش زنان و مردانی را میبینم که گروهی و یا تک نفره در گوشهای نشستهاند و انتظار میکشند، انتظار برگشت عزیزی به ایران و یا پروازی برای خودشان، در طرف دیگر گروهی زن میانسال گرد هم جمع شدند و در حال گپ زدن با هم هستند، جلو میروم، زنان میانسال با ظاهرهای آراسته، سوالم را در مورد احساسشان به پرواز میپرسم، یکی از آنها با غمی آمیخته از حس عصبانیت میگوید: «من نسبت به همه چیز بدبین هستم، در کشورهای دیگر موقع پرواز اصلا اضطراب ندارم، اما اینجا پر از استرس هستیم، من از همه چیز این کشور متنفرم، از اینکه حق خوردن چه چیز را دارم و چه چیزی ممنوع است، از اینکه باید چه چیزی به تن داشته باشم، این را بکن آن را نکن؛ آن کاری که دوست داری را نمیتوانی انجام دهی، من یک آدم ساده و معمولی هستم و ممکن است کار دلخواهم اصلا بد نباشد، دوست ندارم اینجا زندگی کنم اما با این وضع دلار الان مجبورم همینجا بمانم.»
به سمت صندلیهای سالن برمیگردم، مردی آرام روی یکی از صندلیها نشسته و من برای پرسیدن سوالم به سمتش میروم، اما این حادثه در حس او برای پرواز هیچ تاثیری نداشته و میگوید: «به نظر من همه چیز عادی است و اشتباهی بوده که انجام شده، دو روز پیش از استانبول به ایران آمدم و فردای روز حادثه هم به استانبول رفتم، شرایط برای من اصلا تغییر نکرده، آدم در خیابان هم باشد شاید تصادف کند و بمیرد.»
چند ردیف عقبتر از این مرد میانسال زن و شوهری جوان به همراه کودک سه سالهی خود در سالن نشستهاند تا برای سفر تفریحی پرواز کنند، این مادر جوان در مورد حسش به پرواز با خنده میگوید: «من و همسرم به شوخی به هم میگفتیم کاش اگر قرار است هواپیما را بزنند حداقل در زمان برگشت بزنند که با دل خوش بمیریم اما راستش دیگر مثل گذشته که با هیجان سفر میکردیم، نیستیم، با توجه به اتفاقات تلخ اخیر تازه چند روز است که توان سفر با هواپیما را پیدا کردیم، چون قبل این مدام به همسرم میگقتم پرواز را کنسل کن.»
پله برقی کنار سالن را سوار میشوم، اینجا همه مسافرانی هستند که تا لحظات دیگر باید سوار هواپیما شوند، کنار زن جوانی میروم که در حال خواندن کتاب است، در مکالمه دست و پا شکسته فارسی صحبت میکند، متوجه میشوم حدود پنچ سال است که از آمریکا به ایران مهاجرت کرده و حالا بعد از این اتفاق احساسش به پرواز کمی تغییر کرده و میگوید: «الان پنچ سال است که در ایران زندگی میکنم، بعد از اتفاق هواپیمای اوکراینی این اولین پروازم است و حسابی ترس دارم چون نمیدانم قرار است چه اتفاقی بیافتد. البته دوست خلبانی دارم که میگوید امکان چنین اتفاقی خیلی کم است. اما از بچگی ترس با من بوده، از وقتی برجهای دوقلو را زدند تا اتفاقی مثل این که رخ داد.»
کمی آن طرفتر دختر دیگری در حال مرتب کردن ساک کوچکی است، نسبت به پرواز کمی مضطربتر شده و میگوید: «استرس من از پرواز خیلی بیشتر شده، حتی فکر میکنم به خاطر کشته شدههای هواپیما حال روحی همه بدتر شده و مدام به این فکر میکنم که اگر من جای یکی از آنها بودم چه اتفاقی میافتاد. چند وقت پیش مسافر ایران به استانبول بودم که در هواپیما بسته نمیشد، حدود سه ساعت در هواپیما بودیم تا در هواپیما بسته شود، ترس عجیبی بود، بعد از چند روز چنین خبری پیچید که ترس من به پرواز را چندین برابر کرد.»
از این فضا دور میشوم و به سمت دیگر سالن میروم، دو زن کنار هم نشستند، یکی مسافر است و دیگری همراه، در مورد این موضوع زن همراه الویتش را اقتدار وطن میداند و میگوید: «هر اتفاقی در هر زمان امکان دارد رخ دهد پس مرگ هم هر جایی امکان دارد برای ما اتفاق بیافتد اما این چند روز خیلی خودم را جای این خانوادهها، مخصوصا مادر این بچهها گذاشتم و گریه کردم، اما امنیت و اقتدار وطنم از هر چیزی مهمتر است، این خطای انسانی با آنکه خیلی دردناک است را میپذیرم، چون در جهان هستی این اتفاق باید میافتاده و من معتقدم هیچ چیز بیعلت و حکمت نیست.»
کنار این دو، خانوادهای منتظر نشستهاند اما تمایل چندانی به صحبت کردن ندارند و فقط مادر خانواده در مورد احساسش به پرواز میگوید: «حس ما تغییر نکرده و این یک اتفاق بود که افتاد، کمیترس دارم اما اینطور نیست که برای این ترس پروازی انجام ندهم.»
صد قدم جلو میروم، اینجا خانوادهی عربی در انتظار پرواز نشستند، تنها دختر خانواده ایرانی صحبت میکند، لقمهای غذا در دهانش میگذارد و در این مورد با خندهای مستمر از ترس به پرواز میگوید: «خب آدم میترسد، زدهاند بعد میگویند اشتباه بوده، اصلا جرات سوار شدن به هواپیما را ندارم البته این ترس موقت است و بعد از مدتی حتما از یاد همه میرود.»
به سالن طبقهی اول برمیگردم، به سمت مردی میروم که تنها روی یکی از صندلیها نشسته و در حال بررسی چند ورق کاغذ است و بعد از شروع مکالمه متوجه میشوم شرکت مسافربری دارد، این سانحه را موضوعی غیر قابل تکرار میداند و میگوید: «این موضوع یک اتفاق نادر است و آن طور نیست که قابل تکرار باشد تا برای آن برنامهریزی خاصی انجام دهیم، اتفاق خیلی دردناکی است اما شاید برای من به واسطهی کارم در فرودگاه متفاوتتر باشد چون در من خیلی استرس ایجاد نکرده، اما در اطرافیانم میبینم که ترس زیادی دارند که مبادا برای آنها هم این اتفاق بیافتد.»
چند ردیف عقبتر، مرد و زنی روی صندلی دراز کشیدهاند، ظاهری ساده و خالی از نمادهای شهری در آنها نمایان است، زن جوان دستمالی به سر بسته و دامن گل گلی به پا دارد، با لبخند گرمی میگوید: «میخواهیم به مالزی سفر کنیم، اما آنقدر میترسم که نکند آن اتفاق باز هم تکرار شود.»
پسر جوان دیگری که در حال کار کردن با گوشی است، در مورد حال و هوای قبل از سفر میگوید: «این موضوع حتما باعث ترس من از پرواز شده چون خیلی موضوع دلخراشی بوده اما انگار همهی ما پوستکلفت شدیم، بعضی از ما که مجبور به پرواز هستیم و نمیتوانیم به خاطر این ترس پرواز نکنیم. حتی همهی دوستان من هم همین ترس را دارند و تا مجبور نشوند دیگر پروازی انجام نمیدهند.»
یکی از کارمندان فرودگاه، روی یکی از صندلیها نشسته و با صدای آرامی میگوید: «بعد از این اتفاق روز اولی است که وارد فرودگاه شدم اما قطعا درگیر یک بحران روحی و روانی شدهام.»
در سالن فرودگاه دوری میزنم، مردی با شکم برآمده روی یکی از صندلیها نشسته، کاپشن بزرگی به تن دارد که هیکلش را بزرگتر نشان میدهد، در مورد احساسش بعد از حادثهی هواپیمای اکراینی میگوید که هیچ احساس بدی ندارد و توضیح میدهد: «یک لحظه وضعیت جنگی شده و الان احساس بدی ندارم اما اگر میدانستم این جنگ ادامهدار است ترسی در من به وجود میآمد. من به هیچ چیز غیر از پول و تفریح فکر نمیکنم و سعی میکنم از پروازم لذت ببرم.» اما مردی که در کنار او نشسته نظر دیگری دارد و میگوید: «من ترس دارم که نکند دوباره این اتفاق بیافتد.»
پسر جوان دیگری که منتظر آمدن برادرش است در مورد تغییر احوالش در این مدت میگوید: «من از فرودگاه آمدن هم میترسم چه برسد به اینکه پرواز کنم، منتظر برادرم هستم چون ترسید شب به خاک ایران برسد و برای همین پرواز استانبول به ایران را روز گرفت. همین الان به سالن نگاه کنید، تعداد مسافرها خیلی کمتر شده در صورتی که قبلا این قدر تعداد کم نبوده، حتی برای بدرقه هم اینجا خیلی شلوغ بود.»
رانندگان فرودگاه: مسافرها کم شدهاند
فضای نسبتا خالی سالن فرودگاه امام خمینی و صحبتهای بعضی از مسافرها، گواه آن است که تعداد مسافرهای هواپیما کمتر از قبل شده، حتی این موضوع را رانندگان خطی فرودگاه هم تایید کردند.
جمعی از رانندگان در کنارم جمع میشوند و به نظر میرسد از کم بودن مسافر ناراضی هستند، یکی از رانندهها، مردی با حدود ۴۰ سال سن است و میگوید: «مسافرها کم شده، بعضی از پروازها کلا کنسل شده معلوم است که روی تعداد مسافرها تاثیر خواهد داشت.»
اما رانندهی دیگر میگوید: «به نظرم نمیتوان گفت تعداد مسافرهای ما نصف شده، یعنی کمتر از نصف است، الان ۱۲ ساعت که اینجا باشیم یک سرویس به ما میخورد، من چهار صبح نوبت گرفتم تازه الان سرویس گرفتم تا بروم، در صورتی که قبلا مستقیم روی سکو بودیم، یعنی وقتی از تهران میآمدیم مستقیم برای سوار کردن مسافر روی سکو میآمدیم.»
بین همهی رانندگان که از مشکل نبود مسافر میگویند صدای یکی بلندتر میشود و میگوید: «وقتی که اوج کار بود، فقط سه ساعت میخوابیدیم اما الان تا دوازده ساعت هم میتوانیم بخوابیم، از ساعت شش عصر دیروز این دومین سرویس من است.»
حال وهوای فرودگاه مهرآباد کمی کم ترستر است
احساس ترس قبل از پرواز در بین مسافرهای این فرودگاه تا حدودی کمتر از فرودگاه امام خمینی است، مثل هر فرودگاهی همه یا در سالن انتظار منتظر پرواز هستند و یا برای عزیزانشان روی یکی از این صندلیها نشستند، اما تعداد همراهان و یا منتظران مسافران از فرودگاه امام خمینی خیلی کمتر است. از لحظهی ورود به سالن فرودگاه مکالمه با مردم را شروع میکنم، کنار مردی لاغراندام مینشینم که کیف سامسونتی به دست دارد، در مورد حس ترس قبل از پرواز با توجه به حادثه هواپیمای اکراینی میگوید: «مسافر وقتی میخواهد سوار هواپیما شود بالاخره به یک امنیتی نیاز دارد، امنترین وسیله حمل و نقل جهان تا الان هواپیما محسوب میشود. انتظار میرود هواپیما با امنیت خاص مسیر خود را پیش برود. من فکر میکنم مردم نباید چنین تصوری را داشته باشند که این اتفاق همیشه رخ خواهد داد چون آن یک اتفاق بود که میگذرد ولی قبول دارم که تبعات سنگین آن تا مدتها در ذهن مردم میماند، خطای انسانیای بوده که از طرف افراد زمینی اتفاق افتاده و نه خلبان و کادر پرواز، من مسافر دائمی پرواز هستم و اگر بخواهم موضوع را منطقی ببینم این یک اتفاق در ده هزار اتفاقات است.»
در این سالن کمی قدم میزنم و به سمت پسر جوانی میروم که در حال مطالعه کتابی است، این جوان از حس وحالش به پرواز میگوید «حسم به مملکت تغییر کرده اما به پرواز نه، چون یک اتفاق نادر بود و نگرانیام نسبت به پرواز همان نگرانی قبل است یعنی به قطعات هواپیما، چون میدانیم که تحریم هستیم و قطعات وارد کشور نمیشود.»
زنی جوان با ظاهری آشفته در حالی که در حال مرتب کردن یک کیف دستی کوچک است، صحبتهای این پسر را طور دیگری ادامه میدهد: «نگرانی من به هر جهت بیشتر شده با توجه به اینکه بیشتر تجهیزات هواپیماها فرسوده است باید طوری برنامه ریزی کنند که جان مردم اهمیت بیشتر پیدا کند.»
چند ردیف آن طرفتر زن و شوهری میانسال با ظاهری ساده نشستند، زن گاهی از خجالت چادر مشکی روی سرش را جلو میکشد و مرد هم لبخندی مدام روی صورت دارد، بعد از پرسیدن سوال مرد میانسال میگوید: «این یک اتفاق خاص بوده که افتاده و ترس و دلهره ما برای پرواز هیچ تغییری نکرده است».
زن هم همچون همسرش میگوید: «ما هیچ ترسی از پرواز نداریم و از آن روز بیشتر هم سفر هوایی میرویم».
چند قدم آن طرفتر مرد جوانی با ریشهای طلایی ایستاده و خود را خبرنگار یکی از رسانههای محلی در بوشهر معرفی میکند، طبق تجربهای که در پرواز داشته بر این باور است که میزان ترس مسافرها کمی بیشتر شده و ادامه میدهد: «در هواپیما یک مسافری پشت سر من نشسته بود و گفت حالا یک پیامی به خانواده بدم که حرکت کردم تا بدانند آخرین پیام را هم دادیم، این موضوع شاید در ظاهر شوخی باشد اما نشان ترس بین مردم است. حتی این ترس در خود من هم بیشتر شده است مثلا خانواده تاکید داشتند که سوار هواپیما شدی حتما به ما خبر بده.»
بعد از آن کنار پسر جوانی میروم که تنها روی یکی از صندلیها نشسته و با لپ تاپ کوچکی که در دست دارد مشغول کاری است، در مورد تغییر احساسش به پرواز، با لبخندی ملایم میگوید: «این ترس همیشه بوده اما حالا بیشتر شده و شاید تمرکزها به پروازهای داخلی کمتر شده باشد. میزان استرس و دلهرهی من بعد از اتفاق هواپیمای اکراینی ۳۰ درصد افزایش پیدا کرده است و ترجیحم برای سفر با وسیلههای نقلیهی دیگر بیشتر شده است.»
پیرزنی خوش برخورد، با ظاهری آراسته منتظر آمدن همسرش نشسته، این زن هم مطابق بیشتر افراد حاضر در فرودگاه نسبت به پرواز کمی ترس دارد و میگوید: «قبل از این اتفاق من و همسرم هروقت با هواپیما سفر میکردیم خیلی آرام و ریلکس بودیم اما برای این سفر اخیر خیلی وحشتزده بودیم و حتی چند روزی آن را به وقفه انداختیم تا فرودگاه و مردم آرامش پیدا کنند. از دیروز انقدر برای اطمینان خاطر به آژانس هواپیمایی تماس گرفتم تا مطمئن شوم مشکلی وجود ندارد. با وجودی که خلبان خیلی خوب پرواز کرد اما یک دلهرهای داشتم.»
در این سالن کنار سه مرد میروم که تنها یکی از آنها ایرانی است و خود را مسوول دفتر رییس فدراسیون معرفی میکند، دو فرد دیگر برای مسابقات ورزشی از کشور گرجستان آمدند، این جوان در مورد ترس بعد از پرواز اکراین میگوید: «ترس که همیشه بوده اما یک ترس و دلهره جدید به وجود آمده الان یک هفته است که از بیست و دو کشور خارجی مهمان داریم و به بجنورد میفرستیم این آقا وزیر سابق ورزش کشور آذربایجان است قرار بود از ۴۵ کشور بیایند اما الان از چند کشور بیشتر نیامدهاند.»
بین صحبتها این پسر، دو مرد میانسال جملاتی همچون، ترامپ عوضی، ترامپ آرتیست، میگویند، مترجم میگوید: « این آقا که وزیر سابق گرجستان بوده میگوید آن هواپیمایی که زدند مقصرش ترامپ است چون گفته بود ۵۲ جای کشور را میزنیم و وقتی هواپیما بلند شد کاری کردند که ایرانیها آن را اشتباهی به جای موشک زدند.»
کنار مرد جوانی میروم که گاه ساعت روی دستش را چک میکند و بعد نگاهی به اطراف میاندازد، سوال تکراری را از او هم میپرسم اما مضطرب جواب میدهد: «من تازه به ایران برگشتم و خیلی در جریان حال و هوای اینجا نیستم و فقط طعم این استرس را آنجا هم حس کردم، برای پرواز کردن استرس ندارم چون اتفاق بوده، جدا از اینکه برنامهای پشت پرده آن بوده یا نه یک موضوعی است که شاید چهل سال یک بار پیش بیاید و بنظرم فقط از سر نبود تجهیزات و تکنولوژی پایین هواپیماهای کشور دلهره دارم.»
چند متر آنطرفتر زن و مردی در حال جمع کردن چمدانهای خود هستند و هر دو در مورد اینکه احساسشان به پرواز تغییر خاصی نکرده میگویند: «ما آدمهای ماجرا جویی هستیم، از این مسایل واهمه نداریم؛ البته که حادثه بسیار غمبار بود اما از آن نظر که برای پرواز در ما باعث ایجاد ترس شود نه. حس ما هم به پرواز تغییر نکرده یک اتفاق بود. اما اگر نقص فنی هواپیما بود حتما بیشتر میترسیدیم و سعی میکردیم دیگر با هواپیما سفر نکنم.»
توضیحات کارمندان فرودگاه از روز حادثه و بعد از آن
یکی از کارمندان فرودگاه امام خمینی از شرایط روز اول حادثه میگوید: «مسافرها همه جوان بودند، پرواز هم با یک ساعت تاخیر بود که در پروازهای ایران یک موضوع خیلی عادی است. آن روزی که این اتفاق افتاد ما شیفت بودیم، به دلیل موشکی که ایران به عراق زد و بعد کشته شدن مسافران هواپیمای اوکراینی در فرودگاه هرج و مرج بود، اما چون گفته شده بود هواپیما سقوط کرده همه چیز به صورت نرمال انجام شد، ولی بعد از دو روز که گفتند هواپیما موشک خورده دو شرکت هواپیمایی پروازهای خود را به ایران کنسل کردند، هر مسافری که تماس میگرفت ما مجبور بودیم پول پروازها را پس دهیم، در ایران ایر هم فقط پرواز سوئد لغو شده است. [دو شرکت هواپیمایی چند روز پس از تهیهی این گزارش در روز ۸ بهمنماه، هشدار عدم پرواز به آسمان ایران را لغو کردند]
آن روز خانوادهی کشته شدهها بعد از خبر سقوط هواپیما همچنان در فرودگاه بودند و بیتابی میکردند، صدای داد و فریادشان همهی فرودگاه را گرفته بود و طبق گفتهی همکارانم فردای آن روز، که ما شیفت نبودیم، مسافرها کمی شعار داده بودند اما پروازهای که انجام میشود همچنان پر است.»
یکی از کارمندان دیگر فرودگاه امام خمینی هم به مشکلات بعد از حادثه پرداخت و گفت: «این اتفاق تنها تاثیری که داشت این بود کههواپیمای لوفت هانزا و هواپیمای اتریشی آفدرین پروازهایش به ایران را برای مدتی لغو کرد.
یک زمانهایی اوج مسافر است و یک زمانهایی افت مسافر است اما پروازهای لوفت هانزا همیشه مسافر دارد و در این افت و خیزها قرار نمیگیرد. الان مسافرهایی که با این شرکت میخواستند پرواز کنند مشکل تغییر بلیط پیدا کردند، بیشترشان باید ترکیش بروند که در ۲۴ ساعت پنچ پرواز دارد چون شرکت دیگری پرواز ندارد. موضوع عجیبی که وجود دارد این است که آن مسافری که از پرواز جا مانده بود را چند روز بعد دیدم که برای پرواز با آمده بود، دو بلیط داشته که گویا در راه پرواز ماشینش خراب میشود و از سفر پشیمان میشود، برای همین تصمیم میگیرد با بلیط دیگری که دارد برود.»
مدیر روابط عمومی فرودگاه امام: پروازها فعالیت نرمال خود را دارند
با توجه به بررسیها در فرودگاه امام خمینی و مهرآباد میزان استرس و اضطراب در مسافران بعد از حادثهی پرواز اوکراینی بیشتر شده بود، با وجودی که در بعضی از افراد هیچ تاثیر خاصی به وجود نیاورده بود اما به صورت کلی این احساس افزایش پیدا کرده بود، بر همین اساس سوالی ایجاد میشود که برای روحیه دادن به مسافران و کاهش میزان استرس آنها آیا فرودگاه برنامه و یا کاری انجام داده است، علی کاشانی مدیر روابط عهمومی کل فرودگاه امام خمینی در این مورد گفت:« این اضطراب پرواز که چیز طبیعی است، اما ما برای بحث التیام و عرض تسلیت به خانوادهها در فرودگاه فضایی را فراهم کردیم، برای ایجاد فضای ایمن شرکتهای هواپیمایی هم بر اساس رسالتشان با برنامه فعالیت میکنند. هماهنگی هم با شرکتهای هوایی و ایرل لاینها برقرار شد تا پروازها به موقع و ایمن و با توجه نکات خاص فعالیت کنند، با این کار فضا برای مسافران امن و روحیه پذیر خواهد شد.»
کاشانی از شرایط نرمال این فرودگاه گفت: «ما تغییر زمانهایی داشتیم، اما در حال حاضر پروازها به صورت نرمال در حال انجام است، حتی روزهای اول هم تغییر زمان برای پروازها داشتیم و همهی پروازها به صورت روتین انجام شد. فرودگاه ما به خودی خود آمادگی انجام همهی پروازها را دارد و هر شرکت هواپیمای داخلی و خارجی درخواستی را برای ما بفرستد ما پذیرش پروازی آن را داریم.»
کاشانی در مورد اینکه آیا شرکت هواپیمایی بوده که پروازهایش را به داخل کشور متوقف کند، گفت: «تغییر زمان دادند و بعضیها هم حتما با برنامهریزی جدید میخواهند پروازها را انجام دهند و فقط لغو موقت داشتیم، هواپیمای لوفت هانزا و هواپیمای اتریشی آفدرین اعلام لغو موقت کرده بودند.
پروازهای بین المللی ما در حال انجام است و به ۶۰ نقطهی بینالمللی جهان پرواز داریم، حدود ۳۰ ایرلاین داخلی و خارجی یعنی ۲۲ ایرلاین خارجی در حال حاضر فعالیت دارند.»برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر