مچ دخترم را در اتاقش گرفتم / پسر جوان ناچار شد به خواستگاری بیاید!
حوادث رکنا: مشکوک میزد، بیشتر وقتش را در اتاقش بود، گوشهای کز میکرد و مثل قبل شیرین بازی در نمیآورد. سرسفره غذا هم اشتها نداشت و هیچ حرفی برای گفتن نداشت. با شک و تردید دنبال فرصتی میگشتم تا مچش را بگیرم. موضوعی که خیلی نگرانم میکرد افت شدید تحصیلیاش بود.
یک روز فالگوش ایستاده بودم و زیرچشمی هوایش را داشتم، متوجه شدم با گوشی تلفن همراهش صحبت میکند. ناگهان در اتاق را باز کردم و گوشی را از دستش کشیدم. رنگ از رویش پریده بود. صدای پسر جوانی را از پشت گوشی میشنیدم که اسم دختر مرا صدا میزد. گوشی را قطع کردم و تا غروب با او حرف نزدم. خیلی ترسیده بود، با زاری و التماس میخواست گوشیاش را پس بدهم و این راز را فاش نکنم. ولی به صورتش نگاه نکردم و منتظر ماندم. شوهرم خسته و کوفته از سرکار برگشت. آشی برای دخترم پخته بودم که یک وجب روغن داشت. موضوع را با آب و تاب به شوهرم گفتم، او هم از کوره در رفت و ... چشمتان روز بد نبیند، سر و صورتش آنچنان سیاه وکبود شده بود که تا دو روز نتوانست به مدرسه برود.
از آن روز به بعد سختگیریهای من و شوهرم درباره این بچه شروع شد. گوشی تلفنش را گرفتیم و او را زیرذرهبین گذاشتیم. اما غافل از آن بودیم که با رفتار اشتباه ما و از سر لجبازی چه بلایی سر سرنوشت خودش میآورد.
دخترم از طریق تلفن خانه ارتباط خود را با آن پسر ادامه داد. اما دوباره مچ او را گرفتیم و معرکه به راه انداختیم. تهدید میکرد بلایی سرخودش سر خودش خواهد آورد. با این وضعیت از ترس آبرویمان کوتاه آمدیم. چند ماه بعد هم پسر مورد علاقهاش به خواستگاری آمد و با وجود مخالفت شدید ما بالاخره دخترمان به خواسته دلش رسید. اما شیرینی این ازدواج غلط چندماه بیشتر طول نکشید.
دامادم که اهل زندگی و زنداری نبود دخترم را در دوران عقد رها کرد و مدتی گم و گور شد. حالا هم آمده است و میگوید زن نمیخواهد و از این حرفها.شکایت کردیم و از دایره اجتماعی کلانتری به مرکز مشاوره آرامش پلیس Police خراسانرضوی معرفی شدیم.
دخترم با کمک کارشناسان مشاوره فهمید که پسری معتاد Addicted و بیمسئولیت نمیتواند سرنوشتش را بسازد و اعتمادکردنی نیست.
حرف آخرم این است که در خانه ما بین من و همسرم همیشه جروبحث بود، ما غافل ماندیم و یادمان رفته بود که دخترمان بزرگ شده است و باید رفیق و همنشین و مونس همدیگر باشیم. شاید همین غفلت باعث شد پارهتنمان احساس تنهایی کند و همدیگر را بیشتر میدانستیم. اینقدر مشکل به سرمان بیاورد. کاش قدر همدیگر را بیشتر می دانستیم.
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
چالش رقص خیابانی کار دست دختر جوان داد +فیلم
مردان شیطان صفت کبری 14 ساله را محاصره کردند! + عکس
گذرنامه عجیب شهرام جزایری +عکس و سند
مردان شیطان صفت کبری 14 ساله را محاصره کردند! + عکس
رشد 2 دست نوزاد روی شکم یک دختربچه! + عکس های عجیب
صدور کیفرخواست برای مهرداد میناوند !
جواب بله دختر 19 ساله تبریزی برای صیغه شدن / 100 جوان به دام افتادند!
روش خندهدار یک زندانی برای فرار از زندان + تصویر
تجاوز گروهی وحشیانه به دختر 17 ساله در استخر خصوصی
دار زدن کبری رضایی 14 ساله با چادر در مقابل خانه اش + عکس
تجاوزهای سریالی به 2 پسر در مکانی مقدس!+ عکس
تجاوز وحشیانه برادر شوهر به عروس جوان / این زن در جنوب تهران قتل عام به راه انداخت + عکس
ارسال نظر