صدای جن از چاه یک خانه همه را شوکه کرد / در مشهد رخ داد
حوادث رکنا: صدای جن که از داخل چاهی شنیده شده بود همه را شوکه کرد.
با گزارش یک حادثه چاهافتادگی به محل حادثه که یک ساختمان نیمهکاره بود رفتیم. کیسههای سیمان و دیگر مصالح ساختمانی به مقدار زیادی در زیرزمین قرار داشت. از فردی که زنگ زده بود خواستیم توضیح بدهد که چه کسی درون چاه افتاده است، گفت:« نمیدانم»، ما که حسابی کنجکاو شده بودیم از او خواستیم تا توضیح بدهد.
این فرد گفت: « من یک کارگرم، برای آوردن مصالح به درون زیرزمین رفته بودم که ناگهان از دهانه چاه صدایی شنیدم، فکر کردم جن است و فرار Escape کردم اما وقتی این قضیه چندبار تکرار شد با ترس و لرز به همراه چند کارگر دیگر به زیرزمین رفتیم که دیدیم دهانه فلزی چاه جابهجا شده و سر چاه باز است، پرسیدم کسی توی چاه است؟ صدای یک بچه را شنیدیم که از ما کمک میخواست و ما هم به آتشنشانی زنگ زدیم» با شنیدن این صحبتها بلافاصله عملیات نجات را آغاز کردیم و یکی از آتشنشانان با تجهیزات ایمنی به درون چاه رفت و در کمتر از ١٠دقیقه با یک بچه در بغل از چاه بیرون آمد، خوشبختانه این چاه تازهساز بود و گازهای خفه کننده نداشت. وقتی کودک را بیرون آورد متوجه شدیم از ترس خودش را خیس کرده است. برای پسر بچه رمقی نمانده بود، آب به او دادیم، کمی جان گرفت و گفت سه روز است درون چاه افتاده است، بعد تعریف کرد: « سه روز پیش با مادرم میخواستیم برای عیادت از یک بیمار به بیمارستان برویم که من دستشوییام گرفت و چون فوری بود با مادرم به این ساختمان آمدیم، من به زیرزمین آمدم اما تاریک بود و هیچ جا را نمیدیدم که در این چاه افتادم.» از آنجایی که دست کودک شکسته بود او را به بیمارستان رساندیم و در بین راه تلفنی موضوع را به مادرش اطلاع دادیم. مادرش گریان و پریشان خودش را به بیمارستان رساند و با تأیید صحبتهای فرزندش گفت: «سه روز پیش توی خیابان پسرم گفت که دستشویی دارد و دستشویی پیدا نکردیم، به ناچار او را با خودم به این ساختمان آوردم. من جلو میرفتم و پسرم پشت سرم میآمد اما وقتی برگشتم دیدم غیبش زده، با خودم گفتم حتما جایی دارد کارش را انجام میدهد، اما هرچه ایستادم نیامد. همه جا را گشتم، اما خبری از پسرم نبود. خیلی صدایش زدم اما باز هم اثری از او نبود. خیلی ترسیده بودم و نگران بودم که مبادا اتفاقی برایش افتاده باشد، برای همین به کلانتری رفتم و موضوع گم شدن بچهام را اعلام کردم. سه روز است نه شب دارم و نه روز، بارها به کلانتری سر زدم اما هیچ خبر جدیدی از او نداشتند. خدا خیرتان بدهد که به ما کمک کردید اگر شما نبودید حتما بلایی سر بچهام میآمد، خودم را هرگز نمیبخشیدم.»
روایتگر این خاطره رضا برزانی یکی از نجاتگران سازمان آتشنشانی مشهد است که پس از سالها خدمت و امدادرسانی به شهروندان، لباس مقدس آتشنشانی را از تن درآورد و بازنشسته شد.
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
عکس قبل و بعد اسید پاشی به صورت خانم مجری تلویزیون
حکم بی نظیر قاضی تهران برای پیوند فک متهم به صورت شاکی!+ عکس
اعتراف قاضی قتل به اشتباه خود در دستگیر یک جوان + عکس
خودکشی نیوشای 17ساله از طبقه نهم یک ساختمان در افسریه + جزئیات
گفتگو با قاتل تیمسار در غرب تهران! + عکس
اعتراف نامادری به قتل دختر 22 ساله یزدی / او مشکل اخلاقی داشت!
شلیک مرگبار به مامور پلیس کلانتری مرزداران در حاشیه اتوبان حکیم + عکس
ناگفته های تلخ مادر نگار 17 ساله / فکر می کنم پای زن غریبه به زندگی ام باز شده است! + فیلم و عکس
تازه داماد پدر عروس را در دادسرای تهران کشت + عکس
ارسال نظر