٨ ساعت دلهره و اضطراب برای جلوگیری از مدفون شدن کشاورز مشهدی در چاه
حوادث رکنا: در حال بازگشت از یک عملیات بودیم که حادثه در چاهافتادگی در جاده کلات گزارش شد. طبق این گزارش فردی درون چاه آب سقوط کرده بود و عملیات دوساعته سایر همکاران هم نتیجهبخش نبود. پس از برداشتن پمپهای کفکشی به محل حادثه رفتیم و با وضعیت خاصی مواجه شدیم.
منطقه بهگونهای بود که زمینهای کوهستانی مورد استفاده برای ایجاد باغهای میوه، کنار رودخانه قرار داشت و تنها با حفر چندمتر کشاورزان به آب میرسیدند. در این شرایط یکی از باغداران برای تعمیر پمپ آب به درون یکی از این چاهها میرود که یکباره چاه ریزش میکند و فرد در آستانه غرقشدگی قرار میگیرد. پمپهای لجنکش موجود نیز پس از کمی کار خاموش شده بودند و عملیات آواربرداری نیز با ریزش مجدد شن مواجه شده بود و هر لحظه وضعیت وخیمتر میشد. از مردم خواستیم تا یک بشکه دویستوبیستلیتری بیاورند، بعد سر و ته آن را جدا کردیم و با احتیاط درون عمق چاه فرستادیم و پمپ را درون آن قرار دادیم تا فضایی برای امدادرسانی به فرد حادثهدیده ایجاد شود، اما دوباره چاه ریزش کرد و ایننقشه هم مؤثر نبود. با تلاش گسترده همکاران با طناب کتفهای این فرد را بستیم و به الوارهای نصب شده در بالای چاه متصل کردیم تا فرد حادثهدیده در صورت از دست دادن توانش غرق نشود. با گذشت تنها چندلحظه از آغاز کار و برداشتن آوار از کنار مصدوم کمکم به فکر بیرون کشیدن مصدوم بودیم که مرد حادثهدیده اعلام کرد پایش پیچ خورده و زیر یک سنگ بزرگ گیر کرده است. این دیگر قوز بالای قوز بود، اگر فرد را با همان شرایط بیرون میکشیدیم، احتمال قطع شدن پایش وجود داشت و اگر تعلل میکردیم، احتمال مرگش وجود داشت. با محاسبات انجام شده مشخص شد که وزن سنگ ۵٠٠ کیلو است. با همفکری سایر همکاران بلافاصله اطراف سنگ را خالی کردیم و چندین رشته طناب به سنگ بستیم و سر طنابها را به درختهای اطراف متصل کردیم تا در صورت شکست عملیات سنگ بر روی مصدوم سقوط Fall نکند. کمی که سنگ را بالا کشیدیم، مشخص شد که سنگ گرد و صاف است و هر لحظه ممکن است از چنبره طنابها خلاص شود که در این صورت جان سایر همکارانمان هم به خطر میافتاد. دوباره طرح جدیدی ریختم و بنا شد که برای حفظ جان فرد، یک پای او را از ناحیه زانو قطع کنیم تا زنده بماند و موضوع را با مصدوم در میان گذاشتیم و او هم به ناچار موافقت کرد، دقایق به کندی پیش میرفت و پیش از اجرای نقشه نهایی، با خود گفتیم حالا که سنگ از پای فرد جدا شده یکبار دیگر امتحان کنیم، شاید بتوانیم با احتیاط او را از کنار سنگ عبور دهیم، همین کار را هم کردیم و با احتیاط فراوان فرد را به سمت سنگ معلق در میان هوا کشیدیم و با کمی فشار و تحمل درد از سوی مصدوم در کمال ناباوری گردی و خیسی سنگ کمک کرد که این مرد مثل ماهی از کنار سنگ عبور کند و توانستیم این فرد را بدون نیاز به قطع پا بیرون بیاوریم.
هنوز چند ثانیه نگذشته بود که صدای مهیب سقوط سنگ و ریزش شن و خاک همه را در جا میخکوب کرد، وقتی درون چاه را نگاه کردیم، مشخص شد اگر تنها چندثانیه دیرتر عمل میکردیم، این باغبان درون چاه مدفون میشد. بعد در میان شادمانی روستاییان و خانواده اینفرد هنگامی که به ساعت نگاه کردم، دیدم ساعت چهار بعدازظهر است و این عملیات هشت ساعت زمان برده است و خدا را شکر کردیم که یکبار دیگر ما را شرمنده این کشاورزان زحمتکش نکرد.
روایتگر این خاطره یحیی پاکعقیده راوری یکی از آتشنشانان مشهد است که پس از سالها خدمت و امدادرسانی به شهروندان، لباس مقدس آتشنشانی را از تن درآورد و بازنشسته شد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
سواری دادن به یک داعشی در مشهد!
کلاهبرداری میلیاردی شوهر جوان از بیوه ثروتمند تهرانی + عکس
پدر پزشک تبریزی: عروسم به ما قرص لاغری داد وخودش هم خورد! / پسرم بیگناه است!
دختر حاکم دوبی کجاست؟ / ناگفته های تینا دوست صمیمی لطیفه +عکس
فروش آخرین اقامتگاه رضاشاه! + عکس
خواستگار قمی گوش برادر دختر مورد علاقه اش را برید!
نقشه کثیف یک آرایشگر برای ایدزی کردن مشتریان و دوستانش + عکس
8 ماه زندان برای مرد جوان که بدون اجازه زن دوم گرفت! + عکس
حرکت عجیب مرد آتشنشان برای جلوگیری از خودکشی یک زن از طبقه ششم + فیلم و عکس
وصیتنامه عجیب یک قاتل زن + عکس
ثانیه های حیاتی برای نجات «محمدپرهام» 8 ماهه + عکس
رویا مادرش را پس از 22 سال پیدا کرد / مرا بی رحمانه رها کردند و اصلا دنبالم نبودند! + عکس
ارسال نظر