سرنوشت شوم فاطمه پس از  انفجار در مدرسه + عکس

اگر همه چیز به روال طبیعی پیش می‌رفت "فاطمه" باید الان همراه با سایر همکلاسی‌هایش پشت نیمکت‌های کلاس درس، روزهای آخر اسفند را با دلخوشی از راه رسیدن سال نو سر می‌کرد و بعد تعطیلات از خاطرات نوروز برای دوستانش می‌گفت اما حالا انتظار رهایی از وضعیت فعلی جانشین تمام رویاهاش برای سال نو شده است.

"فاطمه رضایی" همان دانش‌آموز کوهدشتی است که چند هفته قبل به دلیل انفجار مواد محترقه در مدرسه‌اش دچار آسیب جدی شد و حالا برای درمان به بیمارستان امام حسین (ره) تهران منتقل شده است.

آرام روی تخت در بخش آی سی یو بیمارستان خوابیده اتاقش کاملا تاریک است و دور تا دور با کاور پوشیده شده، به سمتش می‌روم تا چند کلامی با او گفت‌وگو کنم اما هیچ حرفی نمی‌زند. پرستار می‌گوید "اصلا حرف نمی‌زند، حالش خوب نیست. دستش از مچ قطع شده و احتمالا یک دست و یک پایش هم قطع شود."

با صحبت‌های پرستار در شرح وضعیت فاطمه به این فکر می‌کنم که هنوز چهارشنبه آخر سال از راه نرسیده اما فاطمه قربانی شد، قربانی انفجاری که به قیمت "دستش" تمام شد.

فاطمه روی تخت بیمارستان خوابیده و حرفی نمی‌زند اما پدرش به ما می‌گوید " دخترم دست راستش را از دست داده است. بافت‌های دست چپ و پای چپ نیز از بین رفته است اما خوشبختانه خون‌رسانی وجود دارد بنابراین می‌خواهند فاطمه را به اتاق عمل ببرند شاید بتوانند بافت‌ها را به هم وصل کنند. به عصب چشم چپ فاطمه نیز ترکش خورده و در شبکیه خون جمع شده و قرنیه سوخته است. با وجود تمام این مصیبت‌ها باز هم خدا را شاکریم که دخترم بعد از مدت طولانی صحبت نکردن کمتر از 24 ساعت است توانایی صحبت کردن را به دست آورده است.

فاطمه پس از کسب قدرت تکلمش درباره روز حادثه Incident می‌گوید " انگشتانم را روی زمین دیدم که تکه تکه شد و حتی می‌دانم دست راستم قطع شده است. روز حادثه در کتابخانه مدرسه میخواستم میخی را برای نصب تابلو به دیوار بکوبم، داخل اتاق چیزی شبیه به یک سنگ دیدم، آن را برداشتم و بر روی میخ که کوبیدم ناگهان منفجر شد انگار قیامت شد."

پدر فاطمه می‌گوید: روز حادثه از مدرسه با ما تماس گرفته و گفتند فاطمه را به بیمارستان برده‌اند، تصور کردیم دچار ضعف شده است چون صبح پس از خواندن نماز به مدرسه که رفت حالش خوب بود اما وقتی به بیمارستان رفتیم متوجه این فاجعه شدیم حالا هم فاطمه روی تخت بیمارستان دائم به خدا می‌گوید من این همه قرآن می‌خواندم چرا باید دستم قطع شود. ماده‌ای که در کتابخانه مدرسه بود و فاطمه از آن به جای سنگ استفاده کرد، مواد منفجره بود و مشخص نیست چه فردی آن را در کتابخانه مدرسه که دفتر معاون پرورشی نیز است، قرار داده، نیروی انتظامی درحال بررسی موضوع است تا مشخص شود چه کسی مواد منفجره را به مدرسه آورده است.

پدر فاطمه در خلال صحبت‌هایش از تلاش‌های آقای خیرایی در آموزش‌وپرورش لرستان برای انتقال فرزندش به تهران تشکر می‌کند و می‌گوید: "آموزش و پرورش هزینه بیمارستان را برعهده گرفته است و محل اسکانی را در باشگاه فرهنگیان به ما داده‌اند اما چون به بیمارستان دور است اسکان در آنجا را نپذیرفتم، بیمارستان تأکید دارد برای حفظ روحیه فاطمه هر روز به او سر بزنیم بنابراین نمی‌توانیم در مکان دوری ساکن باشیم امیدوارم مسئولان آموزش‌وپرورش بتوانند محل اسکانی نزدیک بیمارستان در اختیار ما قرار دهند.

حالا 11 روز است که فاطمه در بیمارستان امام حسین (ع) بستری است اما برای جراحی اعضا قرار است به بیمارستان 15 خرداد منتقل شود.فاطمه تنها دختر و فرزند بزرگ خانواده‌است و حالا در آستانه سال نو گرفتار کوچ از این بیمارستان به آن بیمارستان است به امید آنکه بافت‌ دست و پایش متلاشی نشوند و به امید حداقل‌ها از سلامتی، خانواده‌اش نیز به جای دید و بازدیدهای نوروزی پشت اتاق آی سی یو بیمارستان‌ها چشم انتظار معجزه‌ای برای درمان فرزندشان هستند.

شرایط امروز فاطمه در آستانه آخرین چهارشنبه سال هشداری جدی است نسبت به خطراتی که می‌تواند در کمین دانش‌آموزان باشد، خطراتی که با معرفی قربانیان این موضوع و هشدار کارشناسان برای آنها بازگو شود و خانواده‌ها با نظارت بر روی رفتار فرزندان خود در این روزها و جایگزینی تفریحات سالم مراقب آنها باشند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی