بمبهای خاموش شهر!
رکنا: اعتیاد موضوعی است که هزاران مطلب درباره آن نوشته شده و اگر باز هم درباره آن نوشته شود، تازگی دارد.
این موضوع یکی از اصلیترین مشکلات جامعه شده و روز به روز جوانان و نوجوانان و حتی کودکان زیادی را درگیر خود میکند. اثرات مخرب مواد مخدر Drugs عاملی خطرناک در جامعه است. خطراتی که نه تنها خود مصرفکننده، بلکه دیگر افراد جامعه را تهدید میکند و از گذشته تا به حال در جوامع بوده، اما نوع و میزان آن تغییر کرده است.
در گذشته چهره معتادان قابل تشخیص بود و افراد سعی میکردند با تشخیص چهره معتادان از آنها دوری کنند، اما امروزه حتی چهره معتادان هم قابل تشخیص نیست. از سوی دیگر توهمات ناشی از مصرف مواد هم باعث شدت عمل بیشتری در معتادان برای ارتکاب جرم Crime میشود و همین موضوع خطرات را در جامعه افزایش میدهد. خطراتی که غریبه و آشنا نمیشناسد و همه را نابود میکند. در ادامه پروندههای مختلفی را خواهید خواند که نمونه کوچکی از آسیبی است که یک معتاد Addicted متجاهر میتواند به افراد جامعه بزند. مانند دو معتادی که اخیرا با دیدن خودرویی روشن در مشیریه، نقشه سرقت Stealing آن را اجرا و بنیتا را قربانی آن کردند.نوادههای مظلوم
بیشترین افرادی که در معرض خطرات ناشی از توهمات معتادان قرار میگیرند،خانوادههای آنها هستند. با کمی بررسی میتوان روزانه پروندههای زیادی را پیگیری کرد که در آنها یک معتاد، عامل سلب آسایش دیگر اعضا و حتی موجب قتل Murder اعضای خانواده خود شده است.
یکی از این پروندهها مربوط به مهدی و خانوادهاش است بعد از تحمل رنجهای فراوان بالاخره سکوت خود را شکستند. پسرک 11 سال داشت، اما پاهایش فقط دو سال از این 11 سال به او خدمت کرده بود. مهدی از همان ابتدا به دلیل اعتیاد شدید پدرش زندگی سختی را تجربه کرد. کودکآزاری و شکنجههای پدرش او را از همان دوران نوزادی زجر میداد.
وقتی حال پدر مهدی خوب بود، با آنها خوش رفتاری میکرد، اما این شرایط فقط تا وقتی پایدار بود که بتواند مواد مخدرش را تامین کند، اما زمانی که مواد مخدر برای مصرف نداشت همه چیز متفاوت میشد. پدر مهدی دیگر نه دوست و آشنا میشناخت و نه غریبه. دیوی میشد که هر چه بر سر راه داشت را خراب میکرد و زن و بچهاش را به باد کتک میگرفت. یکبار زمانی که پسرک فقط دو سال داشت او را به سختی کتک زد تا جایی که پسرک دیگر نتوانست مانند کودکان عادی طعم داشتن پا را بچشد. این ماجرا به دلیل ترس مادر از شوهر و اینکه کسی از او حمایت نمیکرد، برای همیشه پنهان ماند.
مهدی حتی نمیتوانست برای فرار Escape از دست کتکهای پدرش قدم بردارد و همیشه تسلیم شکنجههای پدر شیشهایاش بود. ماجرای پنهان دیگر این زندگی زمانی فاش شد که مهدی از مرگ تلخ برادر پنج ماههاش به نام شهرام که زیر شکنجه Torture و کتکهای پدرش تسلیم مرگ شده بود، پرده برداشت.
مادر مهدی و دو فرزند دیگرش در این سالها از ترس پدر خانواده هیچگاه جرأت اعتراض نداشتند و مرد شیشهای همیشه در عالم خماری اهالی خانه را به باد کتک میگرفت. ترس از تنبیه بیشتر و حمایت نشدن باعث شده بود که مهدی و دو خواهر و برادر کوچکترش هم مانند مادر، اعتراضی به وضع موجود نداشته باشند و شب و روز را با درد و کتک سپری کنند، اما این ماجرا تا جایی ادامه داشت که حادثه Incident دو سالگی مهدی بار دیگر در 11 سالگی برایش اتفاق افتاد. مادر زمانی که دید پسرش زیر دست و پای پدر شیشهای دیگر نای نفس کشیدن هم ندارد سکوت چند ساله را شکست و پلیس Police را در جریان گذاشت.ماموران به محض وارد شدن به محل حادثه با پسر نیمه جان و خواهر و برادر زخمی مواجه شدند.مات بیپایه
اثرات شیشه و مواد مخدر روی افراد مختلف متفاوت است و خطراتش نهتنها برای خانواده این افراد است بلکه آشنایان و نزدیکان آنها نیز همیشه ممکن است یکی از طعمههای آنها باشند. افراد علاوه بر اینکه در زمان مصرف نکردن از خود بیخود میشوند، در زمان استفاده از مواد مخدر صنعتی نیز دچار توهمات زیادی خواهند شد .همه را دشمن خود میبینند و حتی ممکن است افراد را به شکل حیوانات و موجودات عجیب ببینند و به آنها حملهور شوند.
به عنوان مثال در پروندهای که چندی قبل در تهران اتفاق افتاد، مرد 45 سالهای پس از مصرف شیشه به خانه صاحبخانه خود رفت و جنایت Crime هولناکی را رقم زد. این فرد با ضربات چاقو به شش نفر حمله میکند که با دخالت پلیس و شلیک گلوله به پای ضارب، این متهم دستگیر میشود. با توجه به عمق جنایت، بلافاصله تکنیسینهای اورژانس وارد محل حادثه شدند، بررسیها نشان داد که این مرد 45 ساله معتاد به موادمخدر شیشه، با ضربات چاقو جان دو دختربچه پنج و هشت ساله را گرفته و موجب مجروحیت چهار نفر دیگر از ناحیه سر، صورت و گردن شده است.
مصدومان پسربچهای 14 ساله و زنان 35 و 63 ساله بودند که پس از اقدامات اولیه درمانی توسط اورژانس به بیمارستان سینا منتقل شدند.
مرد میانسال پس از دستگیری در اعترافات خود گفت: از آنها متنفر بودم. همهشان قاتل The Murderer بودند و میخواستند من را بکشند. من هم زودتر آنها را کشتم.درگیری معتادان
رایجترین درگیریهای افراد مصرفکننده، درگیریهایی است که بین معتاد و ساقی آنها یا معتادان با هم اتفاق میافتد و در این بین افراد زیادی مجروح و کشته شدهاند. یکی از پروندههایی که به درگیری معتادان مربوط میشود مهر سال گذشته اتفاق افتاد.
پسر جوانی از مقابل خانهای در یکی از خیابانهای شیراز عبور میکرد که از آنجا سر و صدا شنید. درِ خانه باز بود و به نظر میرسید چند نفر با یکدیگر درگیر شدهاند. پسر جوان با شنیدن این صداها کنجکاو شد و به بهانه اینکه شاید کسی نیاز به کمک داشته باشد وارد خانه شد و با جسد غرق در خون مردی که روی زمین افتاده بود مواجه شد. هرچند مرد مجروح چند دقیقه بعد به بیمارستان منتقل شد، ولی شدت جراحت و خونریزیاش به حدی بود که جانش را از دست داد. در این میان افرادی که در پاتوق معتادان بودند اطلاعات تازهای در اختیار مأموران گذاشتند. آنها مدعی شدند که این جنایت توسط زن معتادی در پاتوق معتادان رخ داده و پس از درگیر شدن با یکدیگر زن جوان خون به پا کرده است. زن معتاد پس از دستگیری در جلسات بازجویی گفت: نیتی برای به قتل رساندن مقتول نداشتم و من خیلی عصبانی بودم که این اتفاق افتاد، کنترل خودم را از دست دادم. آن روز پس از مصرف شیشه هر دو در شرایط عادی نبودیم و دچار توهم شده بودیم به همین دلیل بر سر شیشه درگیر شدیم، من هم چاقو را برداشتم و او را به قتل رساندم. اشباح از من میخواستند او را بکشم و میگفتند اگر این کار را نکنم او مرا میکشد. به خاطر مواد با هم درگیر شدیم.او نمیخواست که من بیشتر خوشحال باشم و من هم به حرف اشباح گوش دادم و او را کشتم.
این پروندهها تعداد کمی از پروندههای مشابهی است که روزانه باز و با متهم شناخته شدن معتادان بسته میشود. شاید موفق نشویم همین حالا این مشکلات را حل کنیم، اما با کمی نظارت و برنامه ریزی میتوانیم مشکلات را محدود کرده و در آینده حتی آنها را از بین ببریم.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر