یکی از مغازه‌داران ساختمان ویران شده «پلاسکو» نیز گفت: زمانی که ساختمان پلاسکو آتش گرفت، با وجود ممانعت پلیس، مردم با اصرار زیاد و حتی مخفیانه به داخل ساختمان رفتند اما ناگهان این فاجعه رخ داد.

یکی از آتش‌نشان‌ها نیز گفت: ما واقعاً فکر نمی‌کردیم که این همه از طرف مردم مورد استقبال و محبت قرار بگیریم. آنها مدام با ما همدردی می‌کنند و روحیه می‌دهند. از طرفی به صورت خودجوش مرتب آبمیوه، غذا و آشامیدنی به ما می‌رسانند. خیلی از مردم به ایستگاه‌های آتش‌نشانی زنگ می‌زنند برای کمک.اما از مردم می‌خواهیم به مراکزی که برای این کار اعلام شده مراجعه کنند.ما به خاطر رفقای‌مان که زیر آوار هستند و این مردم با محبت اینجا سرپا برای خدمت ایستاده‌ایم. اینجا آنقدر شرایط وحشتناک است که وجود دود و آتش و حرارت زیاد توان بچه‌ها را کاهش می‌دهد. طوری که هر نفر فقط 10 دقیقه می‌تواند به مرکز حادثه برود و بعد از آن باید یک ساعت از محل خارج شود تا نفس بگیرد و برگردد. به‌دلیل اینکه کپسول اکسیژن سنگین است، آتش‌نشان‌ها از کپسول هم نمی‌توانند استفاده کنند. فقط کلاه‌های ایمنی‌شان که تا پایین صورت می‌آید مانند یک ماسک عمل می‌کند. از لحظه‌ای که ساختمان آتش گرفت اینجا هستیم. شعله‌های آتش زیاد است. روز اول از قسمت شمالی یک تونل حفر کردیم. امروز هم داریم تونل را ادامه می‌دهیم. با وجود اینکه مسائل مربوط به ایمنی را اجرا کرده‌ایم ولی به‌دلیل حرارت زیاد و نداشتن استحکام بنا کار بسیار خطرناک است. با این حال سعی داریم از تونل راهی به سمت محبوس شده‌ها باز کنیم. البته احتمال زنده به‌دست آوردن حبس شدگان خیلی کم است ولی به امید و معجزه دل‌بسته‌ایم. برای ما هیچ چیز مهم نیست،جزاینکه نگران جان همکاران و مردمی هستیم که زیر آوار مانده‌اند. 3 تا از رفقای خودم هم زیر آوار هستند و تا زمانی که همه را پیدا نکنیم دست از تلاش بر نمی‌داریم. تا به حال 2 جسد از زیر آوار بیرون آورده‌ایم. یک جسد کاملاً سوخته و دیگری هم نیم تنه یک فرد بوده است. یکی از آتش‌نشان‌ها به نام آقای هوایی است که دو تا برادر دوقلو بودند. یکی از آتش‌نشان‌ها که زیر آوار مانده تنها یک ماه به عروسی‌اش مانده بود.در میان مردمی که برای کمک آمده بودند نگاهم به یک خانم فوق مهندس بحران خورد که مشغول بررسی ساختمان بود و احتمالات خطر ریزش‌های دیگر را محاسبه می‌کرد.

یک مرد هم می‌گفت: به من یک دستگاه برش بدهید تا زودتر کار آوار‌برداری را تمام کنیم.او می‌گفت به نظر می‌رسد به جای مدیریت بحران، بحران مدیریت می‌کنند.

یکی از شاهدان هم می‌گفت: به نظر بهتر از این می‌توانستند کار کنند، دستگاه‌ها و سازمان‌هایی که در محل حادثه هستند با هم هماهنگ نیستند و همراهی‌شان با هم مناسب نیست.

مشاهدات شاهد عینی حادثه

یکی از مغازه‌داران نزدیک ساختمان پلاسکو هم می‌گفت: ساعت 10 صبح پنجشنبه اینجا بودیم. آتش را خاموش کرده بودند ولی یکدفعه صدای انفجاری آمد و ساختمان دوباره شعله‌ور شد و بعد هم فرو ریخت.چند نفر نیز به ساختمان آویزان بودند که پایین پرت شدند و اجساد آنها را از پشت ساختمان منتقل کردند که این کشته‌ها را اعلام نکردند.به گفته وی، ساختمان پلاسکو از زیرزمین تا طبقه اول، دوم و سوم مجزا بود که بعد‌ها روی آنها طبقات دیگر را ساخته‌اند.شواهد نشان می‌دهد این طبقات هنوز فرو نریخته‌اند و ممکن است شماری از افراد در آنجا محبوس شده باشند ولی راه پیدا کردن به آنجا بسیار مشکل است.

 

 

وبگردی