نجات 2 دختر دانش آموز از میان سیل هولناک کوهدشت / معلم فداکار فرشته نجات بود + فیلم
حوادث رکنا: «زیبا روی تکهسنگی ایستاده بود و از ترس مدام فریاد میزد. آب بیشتر و بیشتر میشد و ترس بچهها هم بیشتر. کمک میخواستند و مدام میگفتند آقا معلم نجاتمان دهید. ابتدا زیبا را روی پشتم گذاشتم و سعی کردم با قدمهای آهسته به آن سوی رودخانه بروم. زیر پایم سر بود و سرعت آب هم زیاد.
به گزارش رکنا، مدرسه کانکسی روستای کچوز از توابع شهرستان کوهرنگ ازخودگذشتگی و فداکاری آقا معلم جوان را در میان سیلاب دید. معلم فداکار کوهدشتی در میان بهت و ناباوری شد فرشته نجات دو دانشآموز روستایی. دو خواهری که پس از باران سیلآسا در میانه رودخانه گرفتار شده بودند. لحظات رعب و وحشت بر جان دختران کلاس اول و دوم سایه انداخته بود. طغیان رودخانه و عمق زیاد آب توان را از دو کودک گرفته بود تا اینکه آقا معلم در میان رودخانه پلی شد برای دانشآموزانش. صحنههای فداکاری آقا معلم دلسوز و مهربان در دوربین راهبر آموزشی که به طور سرزده به مدرسه کانکسی آمده بود، ثبت شد. با دستبهدست شدن فیلم نجاتبخش دانشآموزان از فرید محمودی ٢٥ ساله مدیر و آموزگار چند پایه مدرسه کانکسی تقدیر شد.
هنوز زنگ آخر به صدا در نیامده بود که باران شروع به باریدن کرد. باران با سیل آمد. رودخانه فصلی پرآب شد. وحشیانه میتازید. دانشآموزان که تعطیل شدند، باران شدت بیشتری گرفت. دو خواهر اول و دوم دبستان باید از پل سنگی میانرود عبور میکردند تا به خانه برسند. اما سیلاب پلسنگی دستساز مردم روستا را ویران کرده بود. دختران در میان سیلاب گرفتار شده بودند که آقا معلم از راه رسید.
احداث پل سنگی برای عبور دانشآموزان
فرید محمودی، دبیر جوان آموزشوپرورش که دو سال سابقه کار دارد، به «شهروند» میگوید: «٦ سال پیش بود که وارد دانشگاه فرهنگیان شدم. دو سالی هم هست که تدریس میکنم. سال گذشته در روستای تپا علیا معلم بودم. خانه ما در چلیکه است. از چلیکه تا روستای تپا علیا مجبور بودم ٢ ساعت و ٣٠ دقیقه پیادهروی کنم. مسیر صعبالعبوری بود، ولی من شغل معلمی را دوست دارم و افتخار میکنم که معلم هستم. امسال هم به روستای کچوز آمدم. این روستا تا چلیکه محل زندگی من با ماشین ٢ ساعت و ٣٠دقیقه فاصله دارد. در این مدرسه به ٦ دانشآموز ابتدایی تدریس میکنم. از آنجایی که دو دانشآموز مدرسه خواهر هستند و در آن سوی رودخانه زندگی میکنند، ابتدای سال با کمک مردم روستا پل سنگی، چوبی درست کردیم. سال تحصیلی ١٤٠١ و ١٤٠٢ دانشآموزان برای عبور از رودخانه با مشکلات زیادی مواجه بودند، البته من هم سال تحصیلی گذشته در این مدرسه نبودم. با آغاز سال تحصیلی جدید تصمیم گرفتیم برای عبور زینب و زیبا، دو خواهری که آن سوی رودخانه زندگی میکردند، پلی احداث کنیم. سنگهای بزرگ را کف رودخانه انداختیم و با چوب حصاری درست کردیم تا به راحتی از میان رودخانه عبور کنند.»
لحظات رعبآور در دل سیلاب
این مدیر آموزگار جوان در ادامه از جزئیات روز حادثه گفت: «در تمام فصل پاییز و زمستان بچهها به راحتی از این پل رفتوآمد میکردند. باد و باران و برف هم آسیبی به پل نزده بود تا اینکه روز سهشنبه باران شروع به باریدن کرد. ابتدا باران کمکم میبارید، اما ناگهان شدت گرفت. زنگ آخر بود. قطرات باران روی سقف کانکس میخورد و صدای وحشتناکی را ایجاد میکرد. بچهها ترسیده بودند، اما آرامشان کردم. ساعت ١٢:٤٥ بود که زنگ خورد و کلاس درس تمام شد. همزمان با تعطیلی کلاس راهبر آموزشی آموزشوپرورش از راه رسید. همیشه سعی میکردم موقع رفتن تا مسیری بچهها را همراهی کنم، اما آن روز با رسیدن راهبر آموزشی مجبور شدم در کانکس بمانم. دلشوره بچهها را داشتم، اما باید گزارش کار را مینوشتیم. در حال نگارش گزارش بودیم که صدای فریادهای زیبا و زینب را شنیدم.»
فرید محمودی پس از مشاهده دانشآموزانش در مسیر عبور سیل با حضور بهموقع و با به خطر انداختن جانش، جان دانشآموزان را نجات داد. او گفت: «با صدای فریادهای دو خواهر فقط میدویدم، میدانستم سیلاب کار دستشان داده است. وقتی به سمت رودخانه آمدم، زیبا و زینب را دیدم که در میان رودخانه ماندهاند. نه راه پس داشتند و نه راه پیش. دواندوان خود را به دو خواهر رساندم. رودخانه پرآب، گلی هم بود. هر لحظه حجمش بیشتر میشد. وحشت در چهرههای زینب و زیبا موج میزد. تصور نمیکردم عمق آب اینقدر زیاد شده باشد، وارد رودخانه که شدم آب خیلی بالا آمده بود و سرعت بالایی داشت.»
نجات از میان رودخانه خروشان
معلم جوان مدرسه کانکسی روستای کچوز ابتدا به کمک خواهر کوچکتر میرود. خواهر کلاس اولی مدرسه امام خمینی(ره) با کمک و فداکاری و ازخودگذشتگی آقا معلم روستا از سیلاب نجات پیدا میکند. «زیبا روی تکهسنگی ایستاده بود و از ترس مدام فریاد میزد. آب بیشتر و بیشتر میشد و ترس بچهها هم بیشتر. کمک میخواستند و مدام میگفتند آقا معلم نجاتمان دهید. ابتدا زیبا را روی پشتم گذاشتم و سعی کردم با قدمهای آهسته به آن سوی رودخانه بروم. زیر پایم سر بود و سرعت آب هم زیاد. کمی سهلانگاری کافی بود تا سیلاب همه ما را غرق کند. به سختی زیبا را به آن سوی رودخانه بردم. وقتی خیالم از او راحت شد، سراغ زینب رفتم. زینب در جای محکمتری ایستاده و کمتر در خطر سیلاب بود، اما او را هم که از ترس نمیتوانست قدم از قدم بردارد، روی کولم گذاشتم و به آن سوی رودخانه که امن بود بردم.»
انتشار صحنههای نجات در فضای مجازی
صحنههای فداکاری این آقا معلم روستا در شبکههای مجازی منتشر شد. صحنههایی که حکایت از چگونگی نجات زیبا و زینب از سیلاب رودخانه کچوز کوهدشت دارد. فرید محمودی درباره انتشار این فیلم به «شهروند» میگوید: «همزمان با فریادهای زیبا و زینب، راهبر آموزشی هم به سمت رودخانه آمد. او وقتی دید من در میان سیلاب به کمک بچهها رفتم، از این لحظات فیلم گرفت و در آن دقایق متوجه فیلمبرداری راهبر آموزشی نشدم. وقتی این ماجرا تمام شد و زینب و زیبا را به خانوادهشان سپردم، در موقع برگشت فیلمی برایم ارسال شد که دیدم همان صحنههای نجات در سیلاب است. پس از آن، فیلم در شبکههای مجازی وایرال شد. خانوادهام هم این فیلم را دیدند، همه تماس میگرفتند و تشکر میکردند. حتی پدر و مادر زینب هم فیلم را دیده بودند. پدر و مادر دو دختر خیلی توانایی حرکت ندارند، به همین علت آنها هم تماس گرفتند و تشکر کردند.»
تقدیر از آقا معلم
مدیرکل آموزشوپرورش چهارمحالوبختیاری از فداکاری این معلم در سیلاب اخیر در شهرستان کوهرنگ و نجات جان دو دانشآموز توسط او قدردانی کرد. افشین امیریان با تشکر از زحمات و تلاشهای همه معلمان استان به خصوص معلمان شاغل در مناطق عشایری و روستاهای سختگذر و معلمان کوچرو گفت: «کار و تلاش معلمان در این مناطق فراتر از حیطه شغلی است و همیشه آنها در عرصه تعلیم و تعلیم از تمام توان خود استفاده میکنند.»
او در تماس تلفنی با این معلم فداکار که روز دوشنبه برای نجات جان دو دانشآموز دل به رودخانه زد، از اقدام بهنگامش برای نجات جان این دانشآموزان تقدیر کرد و او را نمونهای از یک معلم جهادی و انقلابی دانست. به گفته امیریان، هماکنون ۱۵هزار فرهنگی در استان چهارمحالوبختیاری مشغول آموزش به دانشآموزان هستند و هیچ وقت سختیهای موجود برای این قشر مانع از انجام وظیفه نشده است.
ارسال نظر