زیباترین شرط یک مادر یاسوجی برای بخشیدن قاتل دخترش

به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از 12 سال قبل با خبر خودکشی زن میانسالی به پلیس آغاز شد. همسر این زن به مأموران گفت: با همسرم اختلاف داشتیم و امروز دوباره باهم دعوایمان شد، ناگهان همسرم از روی عصبانیت به سمت اسلحه شکاری که گوشه اتاق بود رفت و با ناراحتی گفت که از زندگی خسته شده و می‌خواهد به زندگی‌اش پایان دهد، بعد هم به خودش شلیک کرد.

بدنبال اعلام این خبر تیم جنایی راهی محل شده و گرچه مرد میانسال مدعی بود همسرش دست به خودکشی زده است، اما تیم کارشناس سلاح در تحقیقات میدانی و بررسی‌های صورت گرفته باتوجه به محل قرار گرفتن اسلحه و جسد و زاویه شلیک و وضعیت پخش شدن خون روی دیوار و زمین، فرضیه خودکشی را منتفی دانسته و موضوع قتل پررنگ شد.

بدین ترتیب مرد 48 ساله به اتهام قتل عمد بازداشت شد. گرچه وی منکر قتل همسرش بود اما مدارک و شواهد تیم جنایی، باعث شد تا مرد میانسال به اتهام قتل همسرش بازداشت شود.

مرد کشاورز مدعی بود به خاطر شکار، اسلحه در خانه داشته و مجوز هم دارد؛ پس از تحقیقات بیشتر وی به اتهام قتل همسرش پای میز محاکمه رفت و به قتل اعتراف کرد. اولیای دم پرونده که پدر و مادر و 8 فرزند مقتول بودند خواهان قصاص متهم شدند. بدین ترتیب مرد میانسال با صدور حکم قصاص و تأیید آن در زندان یاسوج به انتظار اجرای حکم بود.

از طرفی زمانی که پرونده او برای اجرای حکم به دادسرای یاسوج ارجاع شد، محمد بهشتی‌فر، صلح یار و رئیس شورای حل اختلاف شهرستان یاسوج به همراه همکارانش جلسات صلح و سازش زیادی برای جلب رضایت اولیای دم برگزار کردند.در این میان فرزندان مقتول از قصاص پدرشان گذشت کردند اما مادر و پدر مقتول همچنان خواهان اجرای حکم قصاص بودند.

بخشش به حرمت امام رضا(ع)

 با گذشت 12 سال از قتل و در حالی که مرد زندانی دوبار پای چوبه دار رفته و هر بار مهلت گرفته بود سرانجام پس از ده‌ها ساعت برگزاری جلسه صلح و سازش وقتی برای سومین بار نام مرد زندانی در فهرست اجرای حکم قرارگرفت این بار واحد صلح و سازش با پرچم امام رضا(ع) راهی خانه اولیای دم شدند.

درنهایت پس از سه ساعت صحبت زمانی که پرچم امام رضا را به مادر مقتول نشان دادند و از او خواستند به حرمت صاحب این پرچم از گناه دامادش بگذرد زن سالخورده بدون هیچ اعتراضی و به حرمت امام هشتم دامادش را بخشید اما وی در حالی که گریه می‌کرد، گفت: من فقط یک شرط دارم. می‌خواهم به نیابت از دخترم به خانه خدا بروم. دخترم آرزوی دیدن خانه خدا را داشت می‌خواهم از طرف او نایب الزیاره باشم. دامادم باید مرا به خانه خدا بفرستد.

مرد میانسال نیز این شرط را پذیرفت و بدین ترتیب اولیای دم پای برگه آزادی او را امضا کردند.از آنجایی که مرد میانسال بیش از 12 سال در زندان به سر می‌برد و مجازاتی که برای او از جنبه عمومی جرم در نظر گرفته شده نیز درنهایت 10 سال است بدین ترتیب با احتساب ایام زندان وی آزاد شد و به خانه برگشت.

زندان، پیر و بیمارم کرد

مرد میانسال بعد از آزادی از زندان به خانه کوچکترین پسرش که حالا 19 سال دارد رفت. وی در رابطه با سال‌های زندان گفت: روزهای سختی بود، نمی‌خواستم این اتفاق برای همسرم رخ دهد. عذاب وجدان لحظه‌ای رهایم نمی‌کرد. در این 12 سال پیر و بیمار شدم و الان حواس درست و حسابی ندارم. حتی دیگر توانایی کار ندارم که بخواهم کشاورزی کنم با اینکه خیلی دلم می‌خواهد کار کنم.

او ادامه داد: با وجود اینکه بی‌سواد هستم اما در زندان چندین جزء قرآن حفظ کردم و از ساعت 5 تا 7 صبح بیدار می‌شدم و برای همسرم نماز می‌خواندم. چندین بار او را با لباس سفید در خواب دیدم و از همسرم حلالیت‌طلب کردم. روز حادثه ایام عید نوروز بود و دعوای آن روز ما بر سر عید دیدنی رفتن، همسرم می‌گفت برای عید دیدنی اول به خانه مادرش برویم و من می‌گفتم به خانه مادر من. سر این مسأله دعوایمان شد.

شرمنده مادر زنم هستم از او خیلی سپاسگزارم، او می‌توانست مرا نبخشد و اعدام شوم یا درخواست دیه میلیاردی کند اما با یک شرط مرا بخشید. 5 پسر و 3 دختر دارم که مادرزنم در این سالها آنها را بزرگ کرد بیشتر آنها به خانه بخت رفتند و ازدواج کرده‌اند الان با پسرم زندگی می‌کنم و خیلی شرمنده بچه هایم هستم. امیدوارم آنها مرا ببخشند.