قتل خونین با چاقو قصابی پایان کینه قدیمی در ورامین / قاتل پسرم را قصاص کنید + جزییات

به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از 26 شهریورماه امسال به دنبال کشته شدن پسر جوانی به نام مجید در یکی از محله های قرچک ورامین آغاز شد. جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و ماموران به تحقیق پرداختند.

پرس و جو از شاهدان نشان می داد مجید کنار خیابان ایستاده بود که مورد حمله سرنشین یک خودرو قرار گرفت و در خون غلتید.

با افشای این ماجرا ماموران به بررسی  فیلم دوربین های مداربسته  پرداختند و رد عامل جنایت به نام احسان را که نگهبان یک کمپ ترک اعتیاد بود یافتند و وی را بازداشت کردند.

احسان رد بازجویی ها  به قتل اعتراف کرد و گفت: به خاطر اختلاف و کینه قدیمی دست به جنایت زده است.

وی به بازسازی صحنه جرم پرداخت و پرونده اش به صدور کیفرخواست به شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد .

در دادگاه

در ابتدای جلسه پدر و مادر قربانی برای قاتل پسرشان درخواست قصاص را مطرح  کردند.

مادر مقتول  در حالی که اشک می ریخت گفت: این متهم پسرم را از پشت سر و با چاقو کشت و مرا داغدار کرد. من حاضر به بخشش نیستم و او باید اعدام شود.

سپس وکیل اولیای دم روبه روی قضات ایستاد و گفت: خانواده متهم در این مدت حتی یک بار هم برای جلب رضایت سراغ خانواده مقتول نیامدند. متهم به خاطر دشمنی ، با چاقوی قصابی مرتکب این قتل شده و به همین خاطر اولیای دم به هیچ قیمتی حاضر به گذشت نیستند.

وقتی متهم در جایگاه ویژه ایستاد جرمش را گردن گرفت.

وی گفت: من شرمنده اولیای دم هستم.باور کنید از اینکه آن مرحوم را کشتم ، خوشحال نیستم و به خانواده اش تسلیت می گویم. من و مقتول از قبل با هم  اختلاف و درگیری داشتیم. یک سال قبل  در خیابان با هم درگیر شدیم و او با چاقو ضربه ای به دستم زد و موتورم را با خودش برد.

وی ادامه داد: بعد از آن درگیری  چند باری در فضای  مجازی  با هم کل کل کردیم اما  با هم روبه رو نشدیم. چون  در یک کمپ ترک اعتیاد کار می کردم  آخرین بار همراه یک راننده به فیلستان رفتم  تا  یک معتاد را تحویل بگیرم و به کمپ ببریم. اما  در میان راه مقتول را  اتفاقی دیدم. از راننده خواستم  توقف کند و سریع از ماشین پیاده شدم. من به سمت مجید رفتم و گفتم  بالاخره با او روبه رو شدم. اما او سنگی را که در دست داشت به سمت پایم پرت کرد و رفت . من که از رفتار او عصبانی شده بودم  از پشت سر با چاقو ضربه ای به او زدم و سوار ماشین شدم و فرار کردم.

من  چند متر آن طرف تر چاقو را  رها کردم و به کمپ رفتم اما صبح روز بعد دستگیر شدم.

قاضی گفت: :چند ضربه  چاقو به قربانی زدی؟

که متهم پاسخ داد: فقط یک ضربه زدم.

با پایان دفاعیات متهم، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.