برای دفاع از خودم او را کشتم ! / ادعای تازه مر تهرانی در قتل پسرش

به گزارش رکنا، همزمان با کشف چند تکه از بدن یک انسان در سطل زباله‌ای در شهر قدس و گزارش ماجرا به پلیس در مرداد سال گذشته تحقیقات برای رمزگشایی از این جنایت هولناک آغاز شد.

24 ساعت بعد در حالی که مأموران، شناسایی عامل قتل را در دستور کارشان قرار داده بودند گزارش کشف چند تکه دیگر بدن انسان در سطل زباله محدوده خادم‌آباد شهریار به مأموران اعلام شد و پلیس پس از حضور در محل و بررسی موضوع تأیید کرد که تمام اعضای کشف‌شده متعلق به یک نفر است. به‌این‌ترتیب کارشناسان پزشکی‌قانونی پس از معاینه و آزمایش‌های لازم در گزارشی اعلام کردند: اعضای مثله‌شده مربوط به مردی 40‌ساله است و هویت وی شناسایی و مشخص شد به‌تازگی از کشور استرالیا به کشور بازگشته است.

با مشخص‌شدن این موضوع، پلیس خانواده او را شناسایی کرد اما باتوجه به اینکه آنها ناپدید شدن پسرشان را به پلیس اعلام نکرده بودند فرضیه جنایت خانوادگی قوت گرفت، وقتی مأموران به تحقیق از خانواده مقتول پرداختند مادرش گفت: من مسافرت بودم وقتی برگشتم و سراغ پسرم را گرفتم شوهرم گفت او در غیاب ما به مسافرت رفته است.

پس از آن پدر مقتول تحت بازجویی قرار گرفت و راز جنایت را فاش کرد و گفت: پسرم مشکل عصبی داشت و پرخاشگر بود بعد از اینکه دیپلمش را گرفت او را برای ادامه‌تحصیل به استرالیا فرستادم کلی هزینه کردم تا توانست مدرک مهندسی‌اش را بگیرد. اما پس از آنکه فردی در استرالیا سرش را کلاه گذاشت و همه پول‌هایش را دزدید او با دست خالی به ایران برگشت. اما این‌بار حالش بدتر شده بود و رفتارهای غیرعادی داشت و همه را اذیت می‌کرد. من هم یک روز او را با ضربه‌های پتک کشتم و بدنش را در شهر رها کردم.

متهم در ادامه بازجویی‌هایش گفت: خود من هم بیماری اعصاب و روان دارم و تحت‌تأثیر بیماری‌ام مرتکب این جنایت شده‌ام وگرنه دلم نمی‌خواست دستم به خون پسرم آلوده شود.

اما وقتی متهم برای معاینه روانی به کمیسیون پزشکی‌قانونی معرفی شد کارشناسان اعلام کردند اگرچه متهم علائمی از افسردگی دارد اما چون قتل با برنامه‌ریزی صورت‌گرفته وی دارای قوه‌تمیز بوده و اثری از جنون در او مشاهده نشده است.

بنابراین با تکمیل تحقیقات برای مرد 70‌ساله به اتهام قتل‌عمد کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه چه گذشت

در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده خواهر مقتول از خون برادرش گذشت و گفت شکایتی از پدرم ندارم.

پس از آن متهم به جایگاه رفت و با طرح ادعایی جدید گفت: من نمی‌خواستم پسرم را بکشم و در دفاع از جانم مجبور به این کار شدم. از وقتی او از استرالیا برگشته بود حال روحی خوبی نداشت و مدام پرخاشگری می‌کرد و با هیچ‌کس رفتار خوبی نداشت. چند باری به دلیل رفتارهایش به او تذکر دادم اما او توجهی به حرف‌هایم نمی‌کرد و آخرین‌بار وقتی بحث‌مان شد به من حمله کرد و قصد‌داشت تا جانم را بگیرد که من هم برای دفاع از خودم با پتک به سرش زدم. اگر او را نمی‌زدم مرا کشته بود.

قاضی از متهم پرسید چرا بعد از فوت پسرت او را مثله کردی؟

متهم جواب داد: بعد از این اتفاق حالم خیلی بد بود و فقط می‌خواستم جسدش را از خانه بیرون ببرم و دفن کنم اما از آنجایی که خانه‌مان ویلایی است ترسیدم همسایه‌ها متوجه ماجرا شوند به همین دلیل ناچار شدم او را مثله کنم. حالا هم از اتفاقی که افتاده شرمنده و پشیمان هستم.

در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.