خودکشی دختر تنها بخاطر عشق پسر بد ذات / فکر می کردم عروس خانواده شان هستم + فیلم و جزییات

به گزارش رکنا، تیرماه امسال بود که دختر جوانی همراه دختر خاله‌اش به کلانتری 124 قلهک مراجعه کرد. دختر  جوان که مریم نام دارد بغضش را گلو نگه داشته بود و حال خوشی نداشت و خواست تا به تنهایی با مشاور کلانتری صحبت کند.

مریم  هنگامی که به اتاق مشاور شد بغضش ترکید و اشک‌هایش سرازیر شد.

مریم 18 ساله به مشاور کلانتری قلهک گفت: 4 سال پیش پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند و پدرم به کانادا مهاجرت کرد و در آنجا ازدواج مجدد کرد، من نیز همراه مادرم و همسرش زندگی می‌کردم اما 2 سال بعد، پدرم برایم پول ارسال کرد و توانستم خانه‌ای بخرم و از مادرم جدا شوم.

دختر که دیگر آرام‌تر شده بود و توانسته بود خودش را پیدا کند، ادامه داد: از 16 سالگی تنها زندگی می کنم، در آن زمان بشدت احساس تنهایی می‌‎کردم و احوال خوبی نداشتم، دیر به دیر مادرم را می‌دیدم و صمیمیتی بین ما نبود.

چندی قبل با امیر آشنا شدم ، خیلی به من توجه می‌کرد و با محبت‌های زیادی با من برخورد می‌کرد اما به او امتناع نمی‌کردم و جواب رد به او می‌دادم ولی او دست بردار نبود و مجددا به من درخواست دوستی می‌داد و من نیز بالاخره قبول کردم  اما بعد از مدتی که با امیر دوست شدم و به او اطمینان پیدا کردم از من 50 میلیون تومان قرض خواست و من نیز این پول را به او قرض دادم اما دیگر تلفنش را جواب نداد و برای همیشه ناپدید شد.

مشاوره کلانتری در خصوص این پرونده به رکنا گفت: بعد از اینکه دختر با کمبود توجه از جانب پدر و مادر روبرو شد و از سن پایین در خانه مجردی‌ زندگی کرده روز به روز احساس تنهایی بیشتری کرده است و شرایط مالی دختر جوان بدلیل حمایت مالی پدرش از کانادا، خوب بود و نیاز مالی نداشت، چیزی که او کم داشت احساس دوست داشته شدن بود که هرگز پدر و مادرش به او نمی‌دادند.

اما در همین حین سر و کله امیر 20 ساله پیدا می‌شود که با دریایی از احساسات و علاقه به سراغ دخترک تنها می‌رود، دقیقا چیزی که دختر به آن نیاز داشت.

پسر که انگار نقطه ضعف دختر را متوجه شده بود، او را با خانواده خودش آشنا کرده و حتی به او حلقه ازدواج نیز داده است.

آنطور که در پرونده آمده است، مادر امیر با مهربانی و علاقه زیاد با دختر برخورد می‌کرده و او را عروس خود می‌خوانده است . بعد از مدتی پسر قول ازداوج به دختر می‌دهد و حتی این صمیمیت ها باعث شده تا دختر جوان وارد رابطه خصوصی شود.

پس از این ماجرا امیر 20 ساله از مریم درخواست 50 میلیون تومان می‌کند و قول می‌دهد که این پول را پس دهد، مریم نیز این پول را به او قرض می‌دهد و خیال می‌کند که رابطه آن‌ها قرار است روز به روز گرم‌تر شود اما امیر که دو هفته بود پول را از مریم قرض کرده بود به هیچ یک از تماس‌ها و پیام‌های مریم پاسخ نمی‌‌دهد و بعد از آن در تماسی به دختر می‌گوید: دیگر مرا نمی‌بینی و من همراه خانواده‌ام به برزیل آمده‌ایم.

مریم بعد از این، ماجرا را به هیچ کس نمی‌گوید و دچار شوک و افسردگی ‌می‌شود اما در تنهایی نمی‌تواند این ماجرا را هضم کند، پس به سراغ دخترخاله‌اش می‌رود و تنها به او می‌گوید امیر 50 تومان را از او گرفته است و فرار کرده؛ دخترخاله‌اش که حال روحی مریم را وخیم می‌بیند، او را نزد خودش نگه می‌دارد اما حال مریم بدتر می‌شود و یک روز در خانه دختر خاله اش دست به خودکشی می‌زند اما اطرافیانش به موقع به سراغش می‌روند و او را نجات می‌دهند.

مریم که داستان تلخ رابطه‌اش با امیر را نه به پدر و نه به مادرش می‌گوید و پس از اینکه سنگینی رازش را دیگر نمی‌تواند تحمل کند به کلانتری مراجعه کرده و مدعی می‌شود که امیر هم از او پول گرفته و هم  او را بی عفت کرده است.

مشاور کلانتری ادامه داد: مریم بعد از طرح شکایت از امیر و خانواده‌اش به روانشناس مراجعه کرد و طبق آخرین تماسی که با او داشتم، حالش بهتر است و پیگیر جلسات روانشناسیش است.

مشاور کلانتری به رکنا گفت: باتوجه به پرونده‌های مشابه می‌توان حدس زد که امیر سابقه این کار را داشته است و حتی خانواده‌اش نیز با او همدست بوده‌اند و نقش یک خانواده صمیمی و پولدار را بازی کرده‌اند اما تحقیقات حاکی از این است که امیر از اوضاع فرهنگی و اقتصادی خوبی برخوردار نبوده است.

مشاور کلانتری درباره مریم و افراد شبیه مریم گفت: این دختر با تنهایی زیادی روبرو بود، پدر و مادری بالای سرش نبود و از 16 سالگی به تنهایی زندگی می‌کرد. او اسیر محبت پسری می‌شود که تمام آنچه مریم می‌خواسته را به او داده است. اگر خانواده مریم از هم گسسته نبود و به مریم توجه و علاقه داده می‌شد، هیچ وقت وارد رابطه اشتباه نمی‌شد. شاید اگر مادر با دخترش صمیمی بود، مریم هیچ وقت دست به خودکشی نمی‌زد.

او ادامه داد: بهترین کاری که مریم بعد از این ماجرای تلخ انجام داد این بود که به متخصص یا روانشناس مراجعه کرد و تحت درمان و مشاوره قرار گرفت.

عرفان بیوک نژاد