سرنوشت تلخ دختر کرمانی در دخمه وحشت جوان شیطان صفت

به گزارش رکنا، صبح و شب فرقی نداشت صدای جرو بحث پدرو مادرم تنها خاطراتی بودند که در کودکی در ذهنم باقی مانده است کسی به من توجهی نداشت از داد و فریاد های آنها خسته شده بودم تا اینکه آنها از هم جدا شدند به خیال اینکه دیگر از جنگ و دعوا خبر ی نیست اما سخت گیری های مادرم حدو مرزی نداشت او فرصتی برای محبت به من نداشت باتمام خواسته هایم مخالف بود نمی دانستم کسی نبود برایش حرف بزنم تا مرا درک کند تا اینکه در راه مدرسه با پسرها دوست می شدم آنها رفتار بهتری با من داشتند با دخترها آبمان در یک جوب نمی‌رفت و وقتی این ماجرا لو میرفت مادرم به شدت اعتراض میکرد .

از سرزنش های او خسته شده بودم از محبت و خنده خبری نبود دیگر علاقه ای به درس خواندن نداشتم و گپ با پسران تنها چیزی بود که حال مرا خوب می کرد.

یک روز که دعوای سختی بین من با مادرم انجام شد دیگه تصمیم خودم را گرفتم میخواستم فرار کنم تا از زندانی که مادرم را من ساخته بود رها شوم جلوی آینه ایستاده بودم نه پای رفتن داشتم و نه پای ماندن دیگر هر چه بود تردید را از خود کنار زدم و با برداشتن کوله مدرسه ام با چند لباس از خانه فرار کردم به کافی شاپی رفتم که بیشتر اوقات با سیامک آنجا باهم قرار داشتیم سیامک وقتی موضوع فرار مرا شنید اولش باور نکرد و فکر کرد شوخی میکنم اما بعد که فهمید قضیه جدی است شوکه شد به اصرار من بود که مرا به خانه اش برد نمی دانستم پسر دیگری در خانه سیامک زندگی می کند بعد از یک روز که سیامک بیرون رفت متوجه شدم دوستش اشکان نیت پلیدی دارد او به سراغم آمد اما با فریاد و پرت کردن هر چیزی که دم دستم بودم مانع نیت شوم اش شدم .

همسایه ها که صدای مرا شنیده بودند به کمکم آمدند و من توانستم از آن دخمه وحشت فرار کنم پلیس آمد و مادرم با چشمانی گریه مرا در آغوش اش گرفت تازه فهمیدم که بهترین دوست آدم مادرش است کسی که او را برای خودت می‌خواهد و تو را از اعماق وجودش دوست دارد. حالا به این مرکز آمدم تا کمک ام کنید تا به خانه برگردم میخواهم درس بخوانم و به آرزوهایی که در دارم فکر کنم .....

نگاه کارشناسی

مشاور و مددکار کلانتری 21 کرمان

سارا به دنبال جدال هایی که پدرو مادرش داشتند نیازهای های روحی اش فراموش شده است او در تنهایی خودش به سراغ جنس مخالف روی آورده است عشق دختر به پسر بسیار زیباست و آنها را وارد دنیایی می کند که احساسات فوق العاده ای را تجربه می کنند. اما به نظر شما چرا دخترها عاشق پسرها می شوند؟ روانشناسی عشق دختر به پسر دلایل بسیار زیادی را برای این سوال مطرح می کند.

روانشناسی عشق دختر به پسر بسیار پیچیده است، اما این به معنای قابل فهم نبودن آن نیست! علاقه دختر به پسر دارای اصولی است که بیشتر خانم ها آن را درک می کنند و با شیوه عاشق شدن مردها بسیار متفاوت است.

عشق دختران بر اساس شرایط، موضوع و انگیز خاصی تشکیل می شود، به همین دلیل مطالعه دقیق روانشناسی عشق دختر به پسر کمک می کند تا افراد با دید وسیع تر بتوانند از آن سر در بیاورند.

نمی توانیم این واقعیت را نادیده بگیریم که اغلب هنگام مشاجره، دختران تمایل دارند به پسران بگویند که از آنها جدا خواهند شد، هرچند منظورشان این نیست و دلیلش فقط ناراحتی است.

دختران در چنین مواقعی، وقتی پسران به راحتی از آنها دست نمی کشند و همچنان به رابطه خود پایبند هستند را دوست دارند و دلیلی برای علاقه و عشق دخترها به پسرها است.  

چیزی که روانشناسی عشق در دختر می گوید این است که آنها می خواهند مطمئن شوند پسر همیشه همراه و خواهان آنها است و این را عملی نشان می دهد.

یک دلیل عشق دختر به پسر، احترام است. معمولا پسرها دوست دختر خود و افرادی که برای او بسیار عزیز هستند به ویژه خانواده اش احترام می گذارد.

احترامی که او شایسته آن است، به ویژه در مورد نظرات شخصی و نگرشش به زندگی. همچنین، شاید دلیل اینکه پسر با خانواده دختر به بهترین شکل رفتار می کند اینست که می خواهد بخشی از آنها باشد.

در مواقعی که دختران در بدترین لحظات خود قرار دارند، جایی که آنها در آستانه تسلیم شدن هستند، معمولا پسرها در آنجا هستند تا به آنها بگویند که یک بار دیگر دست به کار شوند و به خودشان ایمان داشته باشند.

وقتی دختری در ساعات آخر شبانه با دوست پسر خود صحبت می کند، آن را عاشقانه می داند. زمان هایی که هر دوی آنها هنوز نیمه شب بیدار هستند، چه به صورت تلفنی یا حضوری چند ساعت با هم صحبت می کنند.

آنها هیچ کاری انجام نمی دهند، اما این لحظات شگفت انگیز هستند و باعث علاقه دختر به پسر می شوند.

البته این مورد برای آقایان هم صادق است. اما روانشناسی عشق دختر به پسر اشاره مستقیم به فیزیک و جذابیت های جنسی دارد.

عضلات مردانه، استخوان بندی قوی تر و حتی تن صدا باعث می شود، آقایان برای دخترها جذابیت زیادی داشته باشند در لین پرونده سارا به دنبال تامین محبای که نداشته است به سراغ پسران میرفت تا نیاز اورا تامین کننند... او حتی برای ای مسله از چند وقت بیشتر با پسران دیگر این رابطه جنسی را تجربه کرده است

اما این علاقه های بیشتر اوقات سرابی بیش نیست و دختران زیادی در بازی هوس زودگذر پسران شیطان صفت گیر افتاده و سرنوشت زندگی اشان را با چالش جدی روبرو خواهد کرد که جبران آن گاهی مقدور نیست محبت پدرانه و مادرانه برای فرزندان از هر نیاز دیگری مهم تر است .

نه سخت گیری کنیم که فرزند به دنبال فرار باشد و نخ آنقدر رها کنیم که که دختران و پسرانمان قید همه چیز را بزنند.