شلیک مرگ به مرد تهرانی در هواخواهی یک دوست / پایان 11 سال چشم انتظاری چوبه دار + جزییات

به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از سال ۹۱ آغاز شد. عصر یکی از روزهای پاییز سال ۹۱ صدای شلیک گلوله در محله دروازه غار پیچید و مرد ۵۰ ساله‌ای به نام رضا در خون غلتید.

 رضا که از سوی شاهدان به بیمارستان منتقل شده بود به خاطر اصابت گلوله به قلبش تسلیم مرگ شد و ماموران پلیس برای رازگشایی جنایت خیابانی به تکاپو افتادند .شاهدان ‌گفتند دو پسر جوان پس از درگیری با مرد میانسال  و شلیک خونین به وی با موتور گریخته‌اند .

بازداشت دو متهم فراری

ماموران با نشانی‌هایی که از شاهدان گرفته بودند صاحب موتور سیکلت به نام بهنام را بازداشت کردند.

وی گفت :من  رضا را از قبل می‌شناختم و با او اختلاف داشتم .آخرین بار وقتی درگیری من و رضا با هم بالا گرفت به سراغ دوست صمیمی‌ام بنیامین رفتم و از او کمک خواستم .می ‌خواستم با بنیامین ، رضا را بترسانیم. به همین خاطر بنیامین ترک موتورم نشست به  دروازه غاررفتیم.  به محض اینکه با رضا روبه رو شدیم او شروع به فحاشی کرد. همان موقع بنیامین اسلحه‌ای را که همراه داشت بیرون آورد و یک تیر به سینه رضا شلیک کرد. من که از دیدن این صحنه  شوکه شده بودم بلافاصله فرار کردم .چون اصلا قرار نبود رضا کشته شود.من فقط می خواستم او را بترسانم.

به دنبال اظهارات پسر جوان بنیامین  ۲۵ ساله ردیابی و بازداشت شد و به شلیک خونین اعتراف کرد.

 وی گفت در هواخواهی از دوستش دست به شلیک خونین زده است .

پسر جوان پای میز محاکمه ایستاد و به درخواست سه دختر قربانی به قصاص محکوم شد .

این حکم در دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد .اما در این میان 2 دختر قربانی که ساکن ترکیه بودند اعلام گذشت  کردند ولی سومین دختر قربانی پیگیر پرونده نشد.

 به این ترتیب بنیامین ۱۱ سال بلاتکلیف در زندان ماند .

درخواست کمک از زندان

بنیامین که از این وضعیت خسته شده بود ، نامه‌ای به قضات دادگاه نوشت و از آنها کمک خواست .به این ترتیب طبق ماده ۴۲۹ قانون مجازات اسلامی و برای تعیین تکلیف بار دیگر در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد .

در دادگاه

در این جلسه بنیامین که حالا ۳۶ سال دارد روبه روی قضات ایستاد و گفت: من جوانی کردم و ۱۱ سال از بهترین روزهای زندگی ام تباه شد. آن روز دوست صمیمی‌ام سراغم آمد و گفت با یک نفر درگیر شده  و من برای اینکه دوستی ام را به بهنام ثابت کنم اسلحه‌ای را که مدتی قبل خریده بودم و آن را در خانه نگه می‌داشتم همراه خودم بردم  ما به محض اینکه به دروازه غار رسیدیم رضا شروع به فحاشی کرد و من بدون مقدمه به سمتش شلیک کردم و بهنام اصلا در جریان نبود و نمی دانست اسلحه همراه دارم.

متهم که سرش را پایین انداخته بود ادامه داد: می‌دانم اشتباه بزرگی مرتکب شده‌ام و پشیمان هستم . در این ۱۱ سال زندگی ام نابود شد . من آن زمان به تازگی ازدواج کرده بودم اما در این سال‌ها همسرم از من جدا شد. یک بار تا پای چوبه دار رفتم و مرگ را با چشمانم دیدم. اما  از اولیای دم توانستم مهلت بگیرم ولی آنها دیگر پیگیر پرونده نشدند .من در این سال‌ها دیگر روی آرامش را ندیدم و واقعاً از این وضعیت خسته شده‌ام و تقاضا دارم تا زودتر تکلیفم روشن شود .من به اندازه کافی تنبیه شده ام.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده و طبق قانون حکم به آزادی وی صادر کردند.