گروگانگیری میلیاردی خواستگار کینه جو / دختر جوان چه عاقبتی داشت؟

به گزارش رکنا ، ماجرای این گروگان گیری هولناک ظهر روز سه شنبه گذشته هنگامی لو رفت که زنگ تلفن همراه یک راننده مسافرکش‌ شهری به صدا درآمد.او که شماره دخترش را روی صفحه نمایشگر گوشی می دید، بی درنگ کلید سبز رنگ پاسخ را فشرد اما ناگهان حیران و هراسان در شوک فرو رفت. پسر جوانی به نام «امیر» که قبلا خواستگار دخترش بود با فریادهای خشم آلود از ربودن «ر- م» خبر داد و مدعی شد اگر مبلغ 2 میلیارد تومان نپردازد، بلایی جبران ناپذیر به سر او خواهد آورد!

این تهدیدهای وحشتناک در حالی از آن سوی خط بیان می شد که صدای جیغ و فریادهای «ر- م» (دختر 22 ساله) نیز در گوشی تلفن می پیچید و بر اضطراب و نگرانی های پدر دختر جوان می افزود.

 دقایقی بعد مرد میان سال وحشت زده خود را به کلانتری الهیه رساند و ماجرای گروگان گیری را در حالی برای افسر نگهبان بازگو کرد که دخترش از شب قبل به خانه نیامده بود! ساعتی بعد با تشکیل پرونده مقدماتی آدم ربایی، بررسی های تخصصی از سوی مقامات ارشد انتظامی به پلیس آگاهی خراسان رضوی سپرده شد و بدین ترتیب گروه ورزیده ای از کارآگاهان اداره جنایی با دستورات ویژه سرهنگ جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) برای پیگیری این ماجرای هولناک وارد عمل شدند. در همین حال کارآگاهان در اولین مرحله از اقدامات پلیسی، آموزش های لازم را برای حفظ جان دختر جوان به پدر وی ارائه دادند تا نحوه برخورد و گفت وگو با آدم ربای 26 ساله را رعایت کند. از سوی دیگر نیز رصدهای اطلاعاتی کارآگاهان زیر نظر مستقیم سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی آگاهی) و با همکاری کارشناسان اداره اطلاعات جنایی وارد مرحله عملیاتی شد. ردزنی های پلیس در حالی به سوی بزرگراه آسیایی مشهد – قوچان کشید که گروگان گیر در تماس کوتاه دیگری از پدر دختر خواست تا خودرواش را برای آزادی دختر به وی واگذار کند. همین سرنخ کافی بود تا عملیات در منطقه الهیه مشهد کلید بخورد چرا که «امیر» (گروگان گیر) نشانی منزلی را در بولوار سجادیه به «ع – م» داد و او را تهدید کرد که نباید پلیس در جریان آدم ربایی قرار گیرد!

 عقربه های ساعت حدود 21 را نشان می داد که کارآگاهان به چند شاخه اطلاعاتی و عملیاتی تقسیم شدند و تحقیقات میدانی را با هدایت سرهنگ وحید حمیدفر (رئیس دایره آدم ربایی و سرقت های مسلحانه) به یک مجتمع مسکونی در منطقه مذکور کشاندند. بررسی های تخصصی بیانگر آن بود که آدم ربا در طبقه اول مجتمع مسکونی مخفی شده است و تنها راه ورود به این مجتمع از طریق پارکینگ است. بنابراین چند تن از کارآگاهان با شگردی خاص و از طریق قرار گرفتن در خودروی پدر گروگان ، وارد پارکینگ شدند و در حالی عملیات ضربتی را آغاز کردند که خواستگار گروگان گیر همه راه های ورودی را مسدود کرده بود اما کارآگاهان با کسب دستورات ویژه ای از قاضی صادقی (جانشین کشیک معاون دادستان مشهد) عملیات غافلگیرانه را طوری برنامه ریزی کردند که جوان 26 ساله در میان بهت و حیرت در محاصره پلیس قرار گرفت و قبل از آن که بتواند عکس العملی نشان دهد با حلقه های آهنین قانون روبه رو شد. در همین حال، گروهی از کارآگاهان نیز به سرپرستی سرگرد پهلوان (افسر پرونده) وارد اتاقی شدند که دختر جوان با سرووضعی خون آلود، در میان لوازم شکسته و به هم ریخته منزل وحشت زده اشک می ریخت. همزمان با رهایی گروگان که در آغوش پدرش آرام گرفت، متهم به آدم ربایی نیز به مقر انتظامی انتقال یافت و مورد بازجویی های تخصصی قرار گرفت. این جوان 26 ساله که مدعی بود پس از آشنایی خیابانی با دختر مذکور از وی خواستگاری کرده است، انگیزه خود از ماجرای وحشتناک گروگان گیری را به سوءظن خیانت ربط داد و ادعا کرد تصورش بر این بود که «ر- م» با دو جوان دیگر هم ارتباط دارد! ...

از سوی دیگر دختر 22 ساله نیز در تشریح این حادثه هولناک به کارآگاهان گفت: ازدواج اولم نافرجام بود و به طلاق انجامید اما از حدود 6 ماه قبل با «امیر» در بولوار هاشمیه آشنا شدم که او مرا خواستگاری کرد ولی خانواده ام مخالف این ازدواج بودند. با این حال رابطه من و «امیر» ادامه یافت تا این که از حدود 2 هفته قبل رابطه ام را با او قطع کردم. به همین دلیل او یک روز قبل از این ماجرا با من تماس گرفت و مرا به بهانه پس دادن شارژر گوشی تلفن به داخل خودرو کشاند. بعد هم مدعی شد برای گفت وگو با یکدیگر دوری بزنیم! ولی او مرا به داخل باغی در اطراف جاده قوچان برد و به شدت کتکم زد. «امیر» به مصرف «گُل» اعتیاد داشت و ادعا می کرد من باید نام افرادی را که با آن ها رابطه دارم،برای او بازگو کنم! هرچه التماس می کردم که من با کسی رابطه ندارم باور نمی کرد و باز کتک می زد تا اعتراف کنم! او در همین شرایط با تلفن همراه من با پدرم تماس گرفت و از او خواست برای آزادی من مبلغ 2 میلیارد تومان بپردازد وگرنه مرا می کشد! در این میان، شارژ گوشی من تمام شد و او دوباره مرا سوار پژو 206 کرد و کتک زنان به مشهد بازگرداند به طوری که داخل خودرو هم پر از خون شد. او سپس مرا به خانه اش برد و در حالی که لوازم شیشه ای را کف آشپزخانه و اتاق ها می شکست مرا وادار می کرد تا روی خرده شیشه ها راه بروم، اگر از خواسته هایش سر باز می زدم با شیلنگ و دسته چوبی جارو به جانم می افتاد. او حتی گلدان ها را می شکست و خاک آن ها را بر سر و رویم می ریخت وبا پاشیدن آب روی خاک ها، مجبورم می کرد که گل ها را به سروصورتم بمالم! طوری وحشتناک شکنجه ام می کرد که هراسان فقط جیغ می کشیدم و کاری از دستم برنمی آمد. او همه لوازم را وسط اتاق می ریخت و دیوانه وار کتکم می زد تا این که بالاخره کارآگاهان پلیس به طور ناگهانی وارد خانه شدند و من امید دیگری به زندگی پیدا کردم ...

 تحقیقات پلیس در حالی با دستورات ویژه قضایی برای کشف زوایای پنهان این ماجرای هولناک ادامه دارد که رسیدگی قضایی به پرونده مذکور در شعبه 215 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد آغاز شده است.