اعدام برای مردی که به خاطر جای پارک جوانی را کشت! / در بنی هاشم تهران رخ داد
رکنا: مرد کاشیکار که بر سر جای پارک خودرو مرتکب قتل شده بود، با حکم قضات شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به قصاص محکوم شد.
رسیدگی به این پرونده از آبان سال ۱۴۰۰ با گزارش یک درگیری خونین در خیابان بنی‌هاشم به پلیس آغاز شد. پس از آن مأموران کلانتری ۱۲۰ سیدخندان به محل اعزام شدند و مشخص شد درگیری میان چند نفر بر سر جای پارک خودرو رخ داده و جوان 32 ساله‌ای به نام هادی نیز بشدت مجروح و ضارب نیز متواری شده است.
هادی بلافاصله به بیمارستان منتقل شد اما به خاطر شکستگی جمجمه به کما رفت.
در ادامه مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی ضارب آغاز کردند سپس به سراغ برادر مرد مجروح که شاهد درگیری بود رفتند. وی در توضیح ماجرا گفت: درگیری جلوی مغازه من رخ داده، روز حادثه راننده یک خودروی پراید قصد داشت خودرواش را جلوی مغازه‌ام پارک کند اما با موتوری که در آنجا پارک بود برخورد کرد. با اینکه موتور مال من نبود به راننده تذکر دادم که هنگام پارک کردن مراقب باشد ولی ناگهان دو پسر جوان که از سرنشینان خودرو بودند بسرعت پیاده شدند و به من حمله کردند و درگیری میان ما شروع شد.
لحظاتی بعد برادرم که متوجه درگیری شده بود از داخل مغازه بیرون آمد و راننده خودرو با میله‌ای که از صندوق عقب خودرواش درآورد ضربه محکمی به سر هادی زد و وقتی برادرم به زمین افتاد، هر سه نفر متواری شدند.
پس از اظهارات برادر هادی، مأموران شناسایی ضارب را با استعلام پلاک خودرو پی گرفتند و مشخص شد خودرو متعلق به جوانی 30 ساله به نام سیروس است. وقتی مأموران برای بازداشت متهم به نشانی محل سکونت او رفتند، متوجه شدند که او پس از درگیری به مکان نامعلومی رفته است.در حالی که مأموران بعد از دو ماه موفق به بازداشت سیروس نشده بودند هادی به سبب شدت جراحات وارده در بیمارستان فوت کرد.
پنج ماه بعد پلیس موفق شد رد سیروس را در یکی از شهرهای غربی کشور بزند و او اواسط فروردین سال جاری بازداشت شد و در همان بازجویی‌های اولیه به درگیری با هادی اعتراف کرد و پس از آن هم دو همدست متهم که یکی از آنها برادر وی بود، دستگیر شدند.
با تکمیل تحقیقات پرونده برای سیروس به اتهام قتل و دو همدست او به اتهام شرکت در نزاع جمعی، کیفرخواست صادر و پرونده‌شان برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه پدر و مادر مقتول درخواست قصاص کردند.پس از آن سیروس به جایگاه رفت و گفت: من کاشیکار هستم و آن روز هم برای کار همراه برادرم و دوستم به آن محله رفته بودیم، من اصلاً مقتول را نمی‌شناختم.
الان هم پشیمانم و از خانواده او می‌خواهم تا مرا ببخشند.سپس دو متهم دیگر یک به یک به جایگاه رفتند و اتهام‌شان را انکار کردند.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده سیروس را به قصاص و دو متهم دیگر را نیز به جرم شرکت در نزاع منجر به قتل به حبس محکوم کردند.
هادی بلافاصله به بیمارستان منتقل شد اما به خاطر شکستگی جمجمه به کما رفت.
در ادامه مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی ضارب آغاز کردند سپس به سراغ برادر مرد مجروح که شاهد درگیری بود رفتند. وی در توضیح ماجرا گفت: درگیری جلوی مغازه من رخ داده، روز حادثه راننده یک خودروی پراید قصد داشت خودرواش را جلوی مغازه‌ام پارک کند اما با موتوری که در آنجا پارک بود برخورد کرد. با اینکه موتور مال من نبود به راننده تذکر دادم که هنگام پارک کردن مراقب باشد ولی ناگهان دو پسر جوان که از سرنشینان خودرو بودند بسرعت پیاده شدند و به من حمله کردند و درگیری میان ما شروع شد.
لحظاتی بعد برادرم که متوجه درگیری شده بود از داخل مغازه بیرون آمد و راننده خودرو با میله‌ای که از صندوق عقب خودرواش درآورد ضربه محکمی به سر هادی زد و وقتی برادرم به زمین افتاد، هر سه نفر متواری شدند.
پس از اظهارات برادر هادی، مأموران شناسایی ضارب را با استعلام پلاک خودرو پی گرفتند و مشخص شد خودرو متعلق به جوانی 30 ساله به نام سیروس است. وقتی مأموران برای بازداشت متهم به نشانی محل سکونت او رفتند، متوجه شدند که او پس از درگیری به مکان نامعلومی رفته است.در حالی که مأموران بعد از دو ماه موفق به بازداشت سیروس نشده بودند هادی به سبب شدت جراحات وارده در بیمارستان فوت کرد.
پنج ماه بعد پلیس موفق شد رد سیروس را در یکی از شهرهای غربی کشور بزند و او اواسط فروردین سال جاری بازداشت شد و در همان بازجویی‌های اولیه به درگیری با هادی اعتراف کرد و پس از آن هم دو همدست متهم که یکی از آنها برادر وی بود، دستگیر شدند.
با تکمیل تحقیقات پرونده برای سیروس به اتهام قتل و دو همدست او به اتهام شرکت در نزاع جمعی، کیفرخواست صادر و پرونده‌شان برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه پدر و مادر مقتول درخواست قصاص کردند.پس از آن سیروس به جایگاه رفت و گفت: من کاشیکار هستم و آن روز هم برای کار همراه برادرم و دوستم به آن محله رفته بودیم، من اصلاً مقتول را نمی‌شناختم.
الان هم پشیمانم و از خانواده او می‌خواهم تا مرا ببخشند.سپس دو متهم دیگر یک به یک به جایگاه رفتند و اتهام‌شان را انکار کردند.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده سیروس را به قصاص و دو متهم دیگر را نیز به جرم شرکت در نزاع منجر به قتل به حبس محکوم کردند.
ارسال نظر