دردسر ناپدید شدن المیرا در جشن تولد شبانه برای پسر جوان / المیرا بازگشت تا قاتلش آزاد شود!

به گزارش رکنا، چند ماه قبل زوج میانسالی از شهرستان به دادسرای جنایی تهران رفته و مدعی بودند که دختر 25 ساله شان ناپدید شده اما سرنخ‌هایی به‌دست آورده‌اند که نشان می‌دهد، او به پایتخت آمده است.

مادر المیرا در تحقیقات گفت: ساکن یکی از شهرستان‌های شمال غربی کشور هستیم و یکی از روزهای دی سال گذشته دخترم برای شرکت در جشن تولد دوستش خانه را ترک کرد.

زمانی که در جشن تولد بود به من پیام داد که حالش خوب است و چند ساعت دیگر به خانه برمی‌گردد. اما بعد از آن دخترم ناپدید شد به هر جا که فکر کنید رفتم اما بی‌فایده بود تا اینکه بسته‌ای به نام المیرا به خانه مان ارسال شد که داخل آن کتاب‌های رمان بود. بسته از تهران ارسال شده بود و احتمال می‌دهیم که فرستنده بسته از سرنوشت دخترم مطلع باشد.

با شکایت زوج میانسال به دستور بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران، فرستنده بسته که در کتابفروشی کار می‌کرد شناسایی و دستگیر شد. وی در تحقیقات اولیه گفت: چند روز قبل دختری برای خرید کتاب به مغازه‌ام مراجعه کرد و سفارش چند کتاب رمان داد. از آنجایی که کتاب‌ها آماده نبود قرار شد برایش ارسال کنم و چون قبلاً هم اینترنتی سفارش داده و آدرس او را در شهرستان داشتم من کتاب‌ها را به شهرستان ارسال کردم. من اصلاً نمی‌دانستم او از خانه فرار کرده است.

لکه‌های خون

در بازرسی از خانه وی دو مدرک به‌ دست آمد که فرضیه قتل دختر جوان پررنگ و پسر جوان بازداشت شد. اولین مدرک کارت عابر بانک المیرا بود و مدرک دوم آثار خون در انباری خانه پسر جوان که وی به مأموران گفت: روزی که برای خرید کتاب به مغازه آمده بود کارتش را جا گذاشت من هم بعداً متوجه شدم و آن را برداشتم و برای اینکه کارت گم نشود آن را به خانه آوردم.

وی درباره آثار خون نیز گفت: داخل انباری کتاب‌ها را جا به جا می‌کردم که دستم با میخ داخل قفسه برید و خونریزی کرد.

در حالی که پسر جوان بازداشت بود و تحقیقات ادامه داشت اتفاق جدیدی رخ داد. چند روز بعد دختر جوانی به پلیس رفت و خودش را المیرا معرفی کرده و گفت: من از خانه فرار کردم چون مدت‌هاست با خانواده‌ام مشکل دارم؛ هر کاری می‌خواهم بکنم اجازه نمی‌دهند. مجبورم که دروغ بگویم. شب تولد دوستم به پیشنهاد او از خانه فرار کردم. در تمام این مدت از طریق دوستم در جریان وضعیت خانواده‌ام بودم و زمانی که متوجه شدم پسر جوانی را بی‌گناه به اتهام قتل من بازداشت کرده‌اند عذاب وجدان به سراغم آمد و تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم.

به‌دنبال اعترافات دختر جوان، به دستور بازپرس شعبه یازدهم دادسرای جنایی پایتخت پسر جوان آزاد و المیرا تحویل خانواده‌اش شد.