از رگبار گلوله های طالبان تا راز دستبند 500 هزار دلاری
حوادث رکنا: راننده مسافربر شخصی که مدعی بود از زیر رگبار گلوله های طالبان، جان سالم به در برده است، راز دستبرد 500 هزار دلاری به اموال یک بازرگان افغانستانی را در حالی فاش کرد که حکایت عجیب آن به یک صرافی در مشهد رسید.
حدود یک ماه قبل بود که یکی از بازرگانان کشور افغانستان با چهره ای غمگین وارد پلیس آگاهی خراسان رضوی شد و ناامیدانه حکایتی تلخ را بازگو کرد که چگونه همه سرمایه اش را به دلیل یک سهل انگاری ساده از دست داده بود! این مرد بازرگان که «قانون» را تنها پناهگاه خود می دانست درباره چگونگی وقوع ماجرا گفت: راننده مسافربری را از چند سال قبل می شناختم که در مسیر هرات – مشهد مسافرکشی می کرد. او مردی موجه و کاملا مورد اعتمادم بود چرا که بارها کالاهای امانتی زیادی را به او سپرده بودم و هیچ گاه خیانتی ندیدم. به همین دلیل همیشه سعی می کردم طوری برنامه ریزی کنم که «اصغر» (راننده خودروی سواری) اشیا و اموال باارزشی مانند دلار یا ریال ها را برایم بین دو کشور جابه جا کند!
خلاصه آن روز هم قرار بود 500 هزار دلار حاصل از فروش کالا را که بسته بندی کرده بودم از افغانستان به ایران انتقال دهد که بتوانم به فعالیت های اقتصادی و معاملات خودم ادامه بدهم! ولی روز بعد زمانی که با راننده 55 ساله تماس گرفتم. از آن چه می شنیدم خشکم زد! گوشی تلفن در دستم یخ کرده بود و نمی دانستم چه بگویم چرا که یقین داشتم او مردی خیانتکار نیست و حقیقت ماجرا را بازگو می کند!
طبق اظهارات «اصغر» همه ارزهای خارجی (دلارها) در ایست و بازرسی پلیس افغانستان، توسط طالبان توقیف شده و او نیز با وجود شلیک های پلیس طالبان از آن منطقه گریخته و خود را به ایران رسانده بود چرا که حمل نقدی «دلار» نوعی جرم محسوب می شود! و اکنون من درحالی همه سرمایه ام را از دست داده ام که حتی کمترین ظن را به اظهارات «اصغر» ندارم! و ...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است در پی گزارش این ماجرا و با توجه به اهمیت موضوع، بلافاصله گروه تخصصی از افسران کارآزموده اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی با صدور دستورات خاصی از سوی سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) ماموریت یافتند تا به واکاوی دقیق این حادثه بپردازند.
چرا که احتمال می رفت در پشت پرده این ماجرا، حکایت دیگری نهفته باشد. به همین دلیل کارآگاهان در اولین مرحله از اقدامات پلیسی، «اصغر» را که در مشهد سکونت داشت به پلیس آگاهی دعوت کردند و از او درباره حادثه مذکور پرسیدند. او که شرمندگی و ناراحتی در چهره اش موج می زد در تشریح این حادثه گفت: روزی که بسته های «دلار» را درون خودرو گذاشته بودم به طور اتفاقی وارد کمین ایست و بازرسی طالبان شدم. آن ها بعد از بازرسی خودرو «دلارها» را مشاهده و توقیف کردند. من هم که قبلا شنیده بودم این گونه ماجراها در افغانستان وجود دارد و باید مجازات شوم از ترس پشت فرمان خودرو نشستم و با وجود شلیک های پلیس طالبان، از آن منطقه گریختم و خودم را به ایران رساندم! و سپس ماجرا را تلفنی برای مرد بازرگان توضیح دادم ...
اگرچه این مرد میان سال خیلی خونسرد و شرمگین حادثه توقیف 500 هزار دلار را شرح می داد اما کارآگاهان پلیس آگاهی بر جمله ای که «قبلا نیز چنین حوادثی در افغانستان رخ داده است!» متمرکز شدند و راننده را تا تکمیل تحقیقات پلیسی در حالی آزاد کردند که به صورت نامحسوس زیر چتر اطلاعاتی قرار داشت. از سوی دیگر گروه تخصصی کارآگاهان با هدایت مستقیم سرهنگ محمدرضا افتخاری (رئیس اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی خراسان رضوی) در بررسی های اطلاعاتی و بانکی متهم که با هماهنگی قضایی صورت گرفت به ماجرایی عجیب رسیدند. هیچ پول هنگفتی در حساب های بانکی «اصغر» وجود نداشت اما یکی از تراکنش های بانکی مشکوک به یک خط مخفی تلفن همراه ارسال شده بود که با مشخصات راننده 55 ساله نیز تطبیق نمی کرد. در عین حال تیزبینی کارآگاهان، آنان را به تاریکخانه ماجراهای معماگونه کشاند که در نهایت مشخص شد این حساب های بانکی به نام برخی از روستاییان یکی از شهرهای مرزی بین ایران و افغانستان در بانک های کشور گشوده شده است. به طوری که سرنخ هایی از حدود 20 میلیارد تومان در این حساب های مجهول وجود دارد.
با این سرنخ مهم ،کارآگاهان با راهنمایی های رئیس پلیس آگاهی دامنه بررسی های خود را به سوی افرادی سوق دادند که از بستگان راننده مذکور بودند چرا که اکنون دیگر کارآگاهان یقین داشتند که ماجرای توقیف دلارها و شلیک های پلیس طالبان فقط یک قصه ساختگی برای دستبرد به وجوه 500 هزار دلاری است!
ادامه تحقیقات بیانگر آن بود که خواهرزاده مادری راننده که در زمینه خرید و فروش مسکن فعالیت دارد، در یک اقدام سریع چندین ملک و خودرو خریده است و هم اکنون نیز در حال بازسازی یک منزل مسکونی در منطقه قاسم آباد هستند که به تازگی خریده اند!...
واکاوی این ماجرا نشان داد که «جواد» یکی دیگر از بستگان «اصغر» هم در حالی در خرید این املاک نقش دارد که پول های خرید از طریق یکی از صرافی های مشهد و به طور مستقیم به حساب فروشندگان واریز شده است!
طولی نکشید که کارآگاهان اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی دو فرد مذکور را دستگیر کردند و به مقر انتظامی انتقال دادند. بررسی های بیشتر نشان داد که املاک مذکور به نام افراد غیر ثبت شده است تا سرنخی برای پیگیری قانونی باقی نماند. در این شرایط بود که کارآگاهان متوجه شدند «اصغر» نیز به استان گلستان گریخته است و به طور مخفیانه در باغ ویلایی زندگی می کند که قرار است آن باغ ویلا را خریداری کند! اما کارآگاهان با پنهان کردن ماجرای دستگیری دو فرد مرتبط با اصغر، شبانه راهی گلستان شدند و او را نیز قبل از آن که از دستگیری بستگانش مطلع شود، در یک عملیات ضربتی به دام انداختند.
با انتقال راننده 55 ساله به مشهد، وی در برابر کارآگاهان نشست اما این بار دیگر نتوانست با اسناد موجود، قصه ساختگی خود را تکرار کند! او گفت: با افزایش بهای دلار، وسوسه شدم به دلارها دستبرد بزنم چون تصور می کردم این ماجرا در ایران قابل پیگیری نیست و به همین راحتی پولدار می شوم!
تحقیقات بیشتر در این باره توسط سرهنگ خداوردی نژاد (افسر پرونده) همچنان ادامه دارد.
سیدخلیل سجادپور
ارسال نظر