سرنوشت تلخ تبهکار 16 ساله مشهدی  / اشکتان در می آید!

 نمی دانم این بسته های هروئین را چه کسی داخل دیوار پنهان کرده بود. وقتی من از کنار دیواری در بولوار توس مشهد در حال عبور بودم ناگهان چشمم به هروئین های جاساز لابه لای آجرها افتاد و ...

این ها بخشی از اظهارات نوجوان 16 ساله ای است که در عملیات هماهنگ نیروهای کلانتری معراج مشهد و به اتهام توزیع مواد مخدر صنعتی به همراه راننده 32 ساله یک دستگاه خودروی سواری دستگیر شده است.

این نوجوان که به احتمال زیاد توسط تبهکاران مواد افیونی اغفال شده و زندگی آشفته ای دارد، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری معراج مشهد گفت: پدرم به مواد مخدر صنعتی اعتیاد داشت و مدام شیشه و کریستال مصرف می کرد اما نمی توانست هزینه های اعتیادش را تامین کند چرا که بیکار بود و کسی او را سرکار نمی برد.

در این شرایط مادرم به ناچار در خانه های مردم کارگری می کرد تا مخارج زندگی و تحصیل مرا بپردازد ولی درآمد او هم کفاف زندگی ما را نمی داد و به همین دلیل پدرم برای آن که  هزینه های خرید مواد مخدر را بپردازد دست به سرقت می زد. او از باغ ویلاهای مردم اموالشان را می دزدید و به مالخران می فروخت و به ما هم کاری نداشت.

من که این روزهای سخت را به چشمم می دیدم بیشتر کنجکاو می شدم تا مواد مخدر مصرف کنم تا بفهمم چرا دیگران معتاد می شوند! برای اولین بار در هفت سالگی و زمانی که در کلاس اول دبستان تحصیل می کردم سیگار کشیدم ولی آن زمان چیزی نمی فهمیدم و به همین دلیل هم دیگر سیگار را کنار گذاشتم.

خواهر بزرگ ترم ازدواج کرد و به دنبال زندگی خودش رفت ولی یکی دیگر از خواهرانم هنوز مجرد است و در کنار ما زندگی می کند. خلاصه من هم تا کلاس هفتم درس خواندم اما بعد به فکر افتادم که در بازار کار کنم و درآمدم را به مادر و خواهرم بدهم. این بود که ترک تحصیل کردم و در یک لحاف دوزی مشغول کار شدم. هر هفته دستمزدم را به خانواده ام می دادم و فقط مبلغی را برای هزینه های خودم نگه می داشتم تا این که با وسوسه های دوستانم دوباره به مصرف سیگار روی آوردم حالا دیگر خودم درآمد داشتم و از کسی پول نمی گرفتم این بود که آرام آرام به مصرف حشیش و بنگ آلوده شدم و آن ها را درون سیگار استفاده می کردم.

خیلی زود «ناسی» هم شدم و ناس هم مصرف می کردم به طوری که مدتی بعد روزی سه پاکت سیگار می کشیدم و بیشتر درآمدم را برای خرید سیگار، حشیش و ناس می پرداختم. دیگر چیزی برای خانواده ام باقی نمی ماند. در همین روزها بود که پدرم به جرم سرقت توسط نیروهای انتظامی دستگیر و روانه زندان شد.

از حدود دوسال قبل که پدرم به زندان افتاد، سختی های مادرم نیز بیشتر شد چرا که باید با همان حال بیماری باز هم برای تامین مخارج زندگی کار می کرد. در این هنگام با جوانی آشنا شدم که خودروی سواری داشت و گاهی مرا نیز سوار خودرو می کرد تا با هم دوری بزنیم ولی درباره 26 بسته هروئین که از من کشف شده است هیچ اطلاعی ندارم! من آن ها را از لابه لای آجرهای یک دیوار در بولوار توس پیدا کردم و بعد هم توسط ماموران پلیس دستگیر شدم و ...

در بازرسی از این نوجوان یک دستگاه گوشی تلفن همراه سرقتی و از جوان راننده خودرو نیز یک دستگاه گوشی گران قیمت دارای سابقه سرقت کشف شده است که احتمال می رود آن ها را از سارقان گوشی قاپ در قبال فروش مواد مخدر دریافت کرده باشند اما با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع و با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد امیر رضا فعال (رئیس کلانتری معراج مشهد) بررسی های تخصصی نیروهای کارآزموده تجسس و اطلاعات کلانتری برای ریشه یابی این پرونده آغاز شده است و نوجوان 16 ساله نیز برای اقدامات مشاوره ای و روان شناختی در اختیار دایره مددکاری اجتماعی قرار گرفت.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی