ناگفته های مرگ شرافتمندانه شلیر رسولی در دفاع از ناموسش / این زن کرد درس غیرت داد + فیلم و عکس
حجم ویدیو: 5.58M | مدت زمان ویدیو: 00:00:51

به گزارش رکنا، 17 شهریور ماه بود که در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی بازتاب گسترده‌ای داشته و به یکی از سوژه‌های روز تبدیل شد.در این حادثه یک زن غیور کرد به نام شلیر رسولی جان خود را از دست داد تا بتواند از چنگال مرد شیطان صفت به گوران که قصد آزار او را داشت نجات پیدا کند.

معاون رئیسی در امور زنان هم به مرگ اندوهناک شلیر رسولی برای فرار از تجاوز، واکشن نشان داد.

شلیر رسولی

ماجرای خودکشی شلیر رسولی چه بود؟

گفته ها حاکی از آن است که مردی از اهالی روستا به نام «گ.ق»، که از آشنایان شلیر بوده است این زن را به خانه دعوت میکند و خانم رسولی هم که گویا دوست همسر این مرد بوده به خانه آنها می رود اما متوجه می شود که همسر این مرد در خانه نیست و او قصد تعرض دارد!

شلیر رسولی زن متاهل ۳۶ ساله و مادر دو فرزند بود. او در شهرستان مریوان از شهرهای استان کردستان، در نزدیکی مرز باشماق و در چندکیلومتری عراق زندگی می‌کرد.

یکی از رسانه‌ها از قول یک فرد محلی نوشته:‌ «در روزی که شلیر از ساختمان دوطبقه به پایین پرت شد، همراه زنان دیگر محله در مقابل منزلشان مشغول صحبت بودند که متهم به قتل از بالکن خانه‌اش شلیر را صدا می‌زند و می‌گوید همسرش بدحال است. شلیر وقتی برای کمک خودش را می‌رساند، متوجه می‌شود که مرد دروغ گفته و کسی در خانه نیست. به دنبال راه فرار راهی بالکن می‌شود و از طبقه دوم به پایین می‌افتد؛ اما مشخص نیست خودش افتاده یا مرد متعرض او را به پایین پرت کرده است.

همسایه شلیر در هنگام فرار، علاوه بر شلیر فرد دیگری را نیز مصدوم کرده است. او وارد خانه‌ای که درش باز بوده می‌شود، دهان زن صاحبخانه را می‌گیرد و او را تهدید می‌کند که سر و صدا راه نیندازد تا بتواند از دست مردم فرار کند. از قضا همسر زن سر رسیده و فرد متعرض، با قمه ضربه‌ای به سر زن می‌زند و فرار می‌کند.»

فوت شلیر رسولی در جریان گروگانگیری با قصد تعرض از سوی یکی از اراذل و اوباش بوده است. برخورد شلیر رسولی با سر به سطح زمین موجب آسیب جدی به او می‌شود و در حالی که مردم برای نجات او اقدام کرده بودند، مرد متعرض از فرصت استفاده کرده و فرار می‌کند.

گویا تا انتقال او به بیمارستان زمان زیادی کشیده و برای همین خون زیادی از او رفته است. شلیر در بیمارستان کوثر سنندج به علت شدت صدمات و جراحات وارده از دنیا رفت.

مردی که عامل خودکشی این زن شده توسط پلیس دستگیر شده و در بازداشت به سر می‌برد. رئیس کل دادگستری استان کردستان دستور رسیدگی سریع به این پرونده را صادر کرد.

تسریع در عملیات رسیدگی به پرونده

روابط عمومی دادگستری کردستان پنجشنبه شب در اطلاعیه ای اعلام کرد: «به دنبال این واقعه، حجت الاسلام والمسلمین حسینی، رییس دادگستری کردستان از دستگیری فرد متهم با قرار بازداشت موقت خبر داد و به رئیس دادگستری و دادستان عمومی و انقلاب شهرستان مریوان دستور داد موضوع را با سرعت و دقت پیگیری کنند و ابعاد مختلف حادثه را مورد بررسی ویژه قرار دهند.»

بر اساس این گزارش، حجت الاسلام و المسلمین حسینی دستور رسیدگی خارج از نوبت به پرونده را در دادگاه کیفری یک استان صادر کرده و افزوده است:

«پرونده این حادثه باید توسط بازپرس و دادستان مریوان سریعا و خارج از نوبت مورد رسیدگی قرار گیرد.»

اطلاعیه روابط عمومی دادگستری کردستان افزوده است:

«حسب تحقیقات اولیه بازپرس دادگستری مریوان، در تاریخ ۱۴ شهریورماه سال جاری یکی از اراذل و اوباش این شهر، اقدام به گروگانگیری و قصد تعرض به یک زن ۳۶ ساله به هویت «شلیر رسولی» اهل روستای چشمیدر از توابع شهرستان سروآباد را می نماید و وی را از طبقه دوم ساختمان به پایین پرت می کند.»

گزارش می افزاید:«نامبرده بر اثر شدت جراحات وارده عصر امروز پنجشنبه  ۱۷ شهریورماه سال جاری در بیمارستان کوثر سنندج فوت کرده است.»

مردم مریوان ، مقابل دادگاه این شهر در اعتراض به عدم امنیت‌ زنان در جامعه دست به تجمع زدند، این تجمع اعتراض در پی اقدام فرار یک خانم جوان و سقوط از پنجره برای ممانعت از تجاوز صورت گرفته است.

پیکر مرحوم خانم شلیر رسولی عصر روز گذشته با حضور گسترده مردم مریوان تشییع و به خاک سپرده شد. مردم مریوان در این مراسم خواستار اقدام سریع دستگاه قضا در رسیدگی به این پرونده  شده بودند.

همسر جانش را داد اما اجازه نداد که گوران به او دست‌درازی کند. او درست مقابل چشمان دختر و پسرمان از پنجره طبقه دوم به کوچه سقوط کرد و جان باخت و حالا تنها خواسته ما اعدام هرچه زودتر کسی است که زندگی ما را نابود کرد».

جزییات مرگ شیلر رسولی از زبان همسرش/ما اعدام می‌خواهیم!

اینها چکیده حرف‌های سلام شهیدی، همسر شلیر رسولی است؛ شیرزن مریوانی که هنگام فرار از دست مرد شیطان‌صفت از پنجره طبقه دوم به پایین سقوط کرد و جانش را از دست داد. همسر شلیر با گذشت چند روز از حادثه در گفت‌وگو با همشهری از جزئیات آن شب شوم می‌گوید و اتفاقی که نه‌تنها مریوان که همه کشور را در شوک فرو برد.

از روز حادثه بگویید. چطور در جریان اتفاقی که برای همسرتان رخ داد قرار گرفتید؟

من از ۲ روز قبل از حادثه برای کار به عراق رفته بودم. صبح همان روزی که همسرم از پنجره خانه همسایه‌مان به پایین سقوط کرد، بیدار شده بودم برای نماز. تازه وضو گرفته بودم که برادرزنم گفت باید برگردیم مریوان. تعجب کردم و گفتم چی شده؟ که گفت شلیر افتاده و پایش شکسته. همان لحظه فهمیدم که اتفاق تلخی رخ داده و قسمش دادم که راستش را بگوید. پس از آن بود که ماجرا را برایم تعریف کرد و دنیا روی سرم خراب شد.

شغلم کارهای ساختمانی و گچ‌کاری است. خیلی از همشهری‌هایم که کارگر فصلی هستند برای کار به عراق می‌روند اما من به‌خاطر همسر و فرزندانم علاقه‌ای به رفتن به عراق نداشتم. در این سال‌ها هم فقط یکی دوبار و آن‌هم به‌مدت چند روز رفتم اما ازحدود ۲ماه قبل از حادثه بیکار بودم و تامین مخارج زندگی برایم سخت شده بود. این بود که به همراه برادرخانمم به عراق رفتیم که چند روزی کار کنیم و برگردیم اما خبر نداشتیم که قرار است بدبخت شویم.

ما در مریوان زندگی می‌کنیم و همسایه روبه‌رویی ما مردی به اسم گوران بود. او و همسرش در خانه‌ای ۳طبقه زندگی می‌کردند و همسر من همسر گوران را می‌شناخت. ۲روز قبل از حادثه، همسر گوران مریض شده و از حال رفته بود. آن روز اگر شلیر به دادش نمی‌رسید معلوم نبود چه بلایی به سرش می‌آمد. شلیر گواهینامه داشت و برای همین همسر گوران را سوار پراید من کرد و به بیمارستان برد. حتی همه هزینه‌های بیمارستان را هم خودش پرداخت کرده بود. ۲روز از این ماجرا گذشته بود که آن اتفاق افتاد. پسرم می‌گوید که آنها در خانه خواب بودند که زنگ در به صدا درآمد. ساعت حدود یک و نیم بامداد بود. پشت در، گوران بود. او به شلیر گفت که همسرش دوباره مریض شده و از هوش رفته است. بعد خواست به کمکش بیاید اما شلیر به او گفت که دیروقت است و او باید به اورژانس زنگ بزند. (همسر شلیر با بغض ادامه می‌دهد) گوران رفت اما دوباره برگشت. این بار گریه و التماس می‌کرد که حال همسرش بد است. شلیر که نگران شده بود قبول کرد که به خانه آنها برود اما از پسرم خواست که او هم بیاید. پسرم می‌گوید که آنها به سمت خانه گوران رفتند اما پس از اینکه همسرم وارد شد و از پله‌ها بالا رفت تا خودش را به همسر گوران برساند، مرد شیطان‌صفت پسرم را به سمت کوچه هل داد و در خانه را بست و پشت سر شلیر پله‌ها را بالا رفت. پسرم کاملا گیج شده بود. برای همین شروع کرده بود به کوبیدن در. اما در این مدت همسرم بی‌خبر از اینکه گوران چه نقشه شومی در سر دارد، وارد خانه گوران شده بود و مرد شیطان‌صفت نیز پشت سرش وارد خانه شده و در را قفل کرده بود. پس از آن شلیر که متوجه شده بود از همسر گوران خبری نیست و خواسته بود که آنجا را ترک کند، مرد شیطان‌صفت اسلحه‌ای درآورده و شروع به تهدید او کرده بود. شلیر با دیدن این صحنه به سمت پنجره دویده و آن را باز کرده و با سر و صدا درخواست کمک کرده بود. پسرم همچنان داخل کوچه بود و به در می‌کوبید تا شاید بتواند آن را باز کند. سر و صدای او و همسرم باعث شده بود که تعدادی از همسایه‌ها از خانه‌هایشان خارج شوند اما کاری از دست کسی ساخته نبود. شلیر خودش را به لب پنجره رسانده بود و همچنان کمک می‌خواست. همسایه‌ها با فریاد از او می‌خواستند که خودش را پایین نندازد. آنها می‌گفتند که پلیس الان می‌رسد و کسی جرأت نمی‌کرد در خانه گوران را بشکند و وارد آنجا شود. چون او اسلحه داشت و بعد هم همسایه‌ها دیدند که ناگهان شلیر از پنجره به پایین سقوط کرد. آنها می‌گویند که در لحظه آخر گوران با او درگیر شده و در این درگیری شلیر به پایین سقوط کرده بود.

فرزندانتان شاهد این حادثه بودند؟

پسرم ۱۷ساله است و دخترم ۱۱ساله. وقتی شلیر افتاد، هر دوی آنها داخل کوچه بودند و با گریه و فریاد کمک می‌خواستند. مادرشان درست مقابل چشمان آنها سقوط کرد و به خیابان افتاد. بیهوش شد و چند دقیقه طول کشید که آمبولانس آمد و او را به بیمارستان برد. (با گریه) دخترم از آن شب به بعد حالش خوب نشده. او را چندبار به بیمارستان بردیم و سرم وصل کرد اما هنوز در شوک است و گاهی وقت‌ها تشنج می‌کند. وضعیت پسرم هم خیلی خوب نیست. شلیر برای حفظ ناموس من جانش را از دست داد و همین مسئله دارد عذابم می‌دهد. نمی‌دانم چه کار کنم. نمی‌دانم به بچه‌هایم چه بگویم. معلوم نیست آینده‌مان چه می‌شود و از این به بعد باید چطور زندگی کنیم.

چقدر از ازدواج شما و شلیر می‌گذشت؟

ما ۲۱سال پیش ازدواج کردیم. فامیل بودیم. شلیر دختر دایی مادرم بود. عاشق هم بودیم. آن زمان در روستای چشمیدر سروآباد زندگی می‌کردیم. بعد از ازدواجمان راهی تهران شدیم. ۴-۳ سال آنجا بودیم. من کارگری می‌کردم و زندگی آرامی داشتیم تا اینکه تصمیم گرفتیم به کردستان برگردیم. برای ادامه زندگی به مریوان رفتیم و در این مدت آنجا زندگی می‌کردیم که این اتفاق افتاد.

درباره گوران بگویید. چقدر او را می‌شناختید؟

او همسایه روبه‌رویی ما بود اما مگر همسایه با همسایه چنین کاری می‌کند. حالا فهمیده‌ام که اوباش بوده و سابقه کیفری هم داشته است. شاید باور نکنید اما روز بعد از این حادثه مردم مریوان که از این ماجرا عصبانی شده بودند به خانه گوران حمله کردند. شیشه همان پنجره‌ای که شلیر از آنجا سقوط کرد را شکستند و می‌خواستند آنجا را آتش بزنند اما ما خواهش کردیم که این کار را نکنند. چون می‌خواستیم همه‌چیز را به قانون بسپاریم.

همسرتان چند روز در بیمارستان بود؟

این حادثه بامداد ۱۴شهریور رخ داد و همسرم تا شامگاه ۱۷شهریور در بیمارستان کوثر سنندج در کما بود تا اینکه در نهایت به ما گفتند که به‌دلیل ضربه مغزی، جانش را از دست داده است.

گوران چطور دستگیر شد؟

آن شب وقتی شلیر به کوچه سقوط کرد، گوران که ترسیده بود از طریق پشت بام خانه‌شان که به خانه پشتی راه داشت فرار می‌کند. برای اینکه خودش را مخفی کند وارد خانه یکی از همسایه‌ها می‌شود اما زن همسایه که بیدار بوده او را می‌بیند و گوران گلویش را می‌گیرد و با مشت به‌صورتش می‌کوبد و تهدید می‌کند که ساکت باشد. پس از آن چون بچه‌های آن زن بیدار شده و سر و صدا کرده بودند، از ترس دستگیری فرار می‌کند و با شکستن در، وارد خانه دیگری می‌شود. طوری که صاحب آن خانه می‌گوید به‌خاطر وحشت حضور گوران در خانه‌اش تیک عصبی گرفته است و در نهایت حدود ساعت ۴صبح، پلیس موفق می‌شود او را دستگیر کند.

حالا درخواست شما از مسئولان قضایی چیست؟

نه تنها درخواست ما بلکه همه مردم مریوان این است که خیلی زود گوران مجازات و اعدام شود. همسرم شهید راه عفاف و پاکدامنی شد. البته دادستان هم قول داده که به‌طور ویژه به این پرونده رسیدگی شود و ما همه‌چیز را سپرده‌ایم دست قانون و امیدواریم این مرد هر چه زودتر به اشد مجازات برسد. من در این مدت شرمنده مردم مریوان شدم. حضور و همدردی آنها باعث تسلی ما بود. دست همه را می‌بوسم و امیدوارم همه ما به‌زودی شاهد مجازات مرد شیطان‌صفت باشیم.

 

وبگردی