داغی که سال گذشته بر دل ایرانی ها ماند
تازه عروس و داماد تهرانی به جای حجله به آسمان رفتند ! + فیلم گفتگوی اختصاصی با مادر عروس
رکنا: زن جوان از حادثه غم انگیزی که برای دخترش رخ داد گفت. حادثه ای که باعث مرگ مغزی او و رضایت آنها برای اهدای عضو شد.
قرار بود تازه عروس و داماد خیلی زود به خانه بخت بروند. اما یک تصادف هولناک باعث شد تازه عروس و داماد پایانی به غیر از زندگی مشترک پیدا کنند. تازه داماد جان باخت اما تازه عروس به کما رفت. با مرگ مغزی تازه عروس خانواده اش رضایت دادند تا اعضای بدنش اهدا شود. حالا تازه عروس تبدیل به یک فرشته شده است.
به گزارش رکنا، سال گذشته کیانا قاسمی 20 ساله بود که با مصطفی نامزد کرد. با ورود مصطفی به زندگی کیانا، هردو خوشحال بودند و کلی برای زندگی آینده اشان برنامه ریزی داشتند. اما آن اتفاق تلخ باعث شد این زوج جوان هیچ وقت زندگی مشترکشان را زیر یک سقف آغاز نکنند.
اکرم مادر کیاناست، زن جوانی که وقتی نام دخترش را به زبان می آورد بی اختیار اشکهایش جاری می شود. می گوید: تیرماه بود که کیانا با نامزدش مصطفی بیرون رفتند. تا حدود ساعت یازده شب با آنها درتماس بودم اما ناگهان هر دونفرشان از دسترس خارج شدند و جواب ندادند.
یک خبر تلخ
همان زمان که خانواده کیانا و مصطفی نگران فرزندانشان بودند دختر و پسرجوان پس از تصادف هولناکی که در اتوبان امام علی(ع) داشتند به بیمارستان منتقل شدند.
مادرکیانا در ادامه گفت:
وقتی به ما خبردادند که کیانا و مصطفی تصادف کردند خودمان را بیمارستان تریتا رساندیم. آنجا بود که متوجه شدیم درجریان حادثه مصطفی دردم جان باخته اما دخترم در آی سی یو بود.
او در ادامه گفت: دخترم سالم بود، حتی یک قطره خون هم از بینی اش نریخته بود.وقتی ازپزشکان درباره وضعیت دخترم پرسیدم گفتندسطح هوشیاری او 3 هست و باید برایش دعا کنیم.
برای کیانا فقط دعا کردیم
مادر کیانا می گوید: هیچ کاری به جزء دعا کردن از دستمان برنمی آمد. آن شب تا صبح فقط دعا کردیم. فردا که بیمارستان رفتیم پزشکان گفتند کیانا دچار مرگ مغزی شده است و دیگر امیدی به بازگشت او به زندگی وجود ندارد.با شنیدن این خبر روی زمین افتادم. نمی توانستم باور کن که به همین راحتی دخترم را از دست داده ام. همان موقع بود که در بیمارستان به ما پیشنهاد دادند اعضای بدن کیانا را به بیماران نیازمند اهدا کنیم.
رضایت برای اهدای عضو کیانا
اکرم مادر کیانا درحالی که اشک ازچشمانش جاری شده است می گوید: وقتی حرف از اهدای عضو شد ، صدای کیانا را شنیدم که گفت: اعضای بدنم را اهدا کنید. این جمله یک بار از زبان کیانا شنیده بودم. مدتی قبل بود که در تلویزیون دختری که قلب یک نفر را به او پیوند زده بودند صحبت می کرد. صحنه خیلی احساسی بود. همان موقع کیانا از اتاقش بیرون آمد و گفت مامان اگر منم مردم اعضای بدنم را اهدا کنید.
خداحافظی برای همیشه با کیانا
زن جوان می گوید: من وکیانا با هم دوست بودیم، تئاتر بازی می کرد و همیشه می گفت یک روز معروف می شوم و باعث افتخارت می شوم. حالا که او از بین ما رفته متوجه حرفش شدم او باعث افتخار من است.
ارسال نظر