پشت پرده سرقت از خانه جراح زیبایی/ زن سارق و همدستش ۵۰ هزار یورو و ۳۰ سکه دزدیدند
حوادث رکنا: دختر ۱۸ ساله وقتی در مهمانی خانوادگی از عمویش شنید که ۵۰ هزار یورو و ۳۰ سکه تمام بهار آزادی در خانه دارد، وسوسه شد تا با همدستی دوست خود به خانه عمویش دستبرد بزند اما هنگام سرقت گوشی موبایلش را در صحنه سرقت جا گذاشت و دستش رو شد.

به گزارش رکنا، اوایل دی ماه امسال گزارش سرقت از خانه یک جراح زیبایی به پلیس تهران اعلام شد. سارقان در این سرقت ۵۰ هزار یورو و ۳۰ سکه تمام بهار آزادی را به سرقت برده بودند اما نکته عجیب ماجرا این بود که سارقان، گوشی موبایل خود را در خانه مالباخته جا گذاشته بودند. از سوی دیگر شواهد نشان می داد که سرقت از سوی یک آشنا صورت گرفته است چون سارقان به راحتی و با کلید، وارد خانه آقای جراح شده و خانه اش را خالی کرده بودند.
بررسی دوربین های مداربسته نشان می داد که سارقان دو دختر بودند که لباس مشکی به تن داشتند و ماسک به صورتشان زده بودند تا چهره هایشان مشخص نشود.
ردپای برادرزاده
بررسیها نشان میداد موبایل جا مانده متعلق به برادرزاده آقای دکتر است. او دختری ۱۸ ساله به نام سارینا بود که از خانه اش فرار کرده بود. به نظر می رسید او پس از آنکه متوجه شده، گوشی اش را جا گذاشته، از ترس آبروریزی متواری شده است. در این شرایط جست و جو برای شناسایی مخفیگاه این دختر و دستگیری او و همدستش از سوی ماموران پلیس آگاهی تهران ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل ردپای آنها در یکی از شهرستان های غربی کشور به دست آمد. با این سرنخ، ماموران برای دستگیری آنها وارد عمل شدند و در نهایت هردو به دام پلیس افتادند. دو دختر جوان و کم سن و سال به سرقت از خانه جراح زیبایی اعتراف کردند و انگیزه خود را ماجراجویی و به دست آوردن پول دانستند. تحقیقات از این دو متهم، زیر نظر دادیار دادسرای ویژه سرقت ادامه دارد.
سرقت برای سفر به آفریقا
دختر ۱۸ ساله سارینا نام دارد. او وقتی با دوستش نقشه سرقت کشید، فکرش را نمی کرد که فراموشی عجیبش، کار دستش بدهد. گفت و گو با او را می خوانید.
چرا دختر ۱۸ ساله باید ایده سرقت به ذهنش خطور کند، آن هم سرقت از خانه عمویش؟
من اگر به دستگیری فکر کرده بودم، هرگز چنین نقشه ای نمی کشیدم. راستش اصلا تصور نمی کردم دستم رو شود و آبرویم برود. در واقع می خواستیم ماجرا جویی کنیم. البته خب از پول هم بدمان نمی آمد. با خودمان گفتیم حسابمان را پر می کنیم تا اگر خانواده هایمان اجازه دادند برای نوروز به آفریقای جنوبی سفر کنیم. چون من و دوستم آزیتا، یکی از آرزوهایمان این بود که با هم به سفرخارجی برویم.
وضع مالی خانواده خودت چطور است؟
اصلا خوب نیست. پدرم چند سال قبل ورشکست شد. او تاجر موفقی بود اما حدود ۷ یا ۸ سال قبل شریکش سرش را کلاه گذاشت و فراری شد. حتی مدتی به زندان افتاد که در نهایت خانواده اش بخشی از بدهی هایش را جور کردند و پدرم آزاد شد. اما خبر زندگیمان به زیر صفر رسید. در حالیکه عمویم پزشک زیبایی بود و وضع مالی بسیار خوبی داشت.
از چه زمانی تصمیم به سرقت از خانه عمویت گرفتی؟
از شب یلدا. آن شب همه جمع شده بودیم خانه مادربزرگم. بزرگترها صحبت می کردند و از مسائل جامعه می گفتند. آن روز از عمویم شنیدم که برای سرمایه گذاری یورو و سکه خریده است. در بین حرفهایش شنیدم که ۵۰ هزار یورو و ۳۰ سکه طلا در خانه اش دارد. آن شب که این حرف ها را شنیدم، وسوسه سرقت به جانم افتاد.
تعریف کن چطور به خانه عمویت دستبرد زدی؟
از همان شب یلدا، فکر سرقت به سرم زد. حتی همان شب به دوستم آزیتا پیامک دادم که او قرار شد فکر کند و خبر بدهد. چند روزی گذشت تا اینکه او در نهایت قبول کرد تا با من همکاری کند. برای اجرای این سرقت باید دسته کلید خانه عمویم را سرقت می کردم. منتظر ماندم تا مهمانی بعدی که دور هم جمع شدیم. آن روز دسته کلید خانه عمویم را از کیف زن عمویم برداشتم. سپس منتظر ماندم تا شبی که آنها مهمان خانه عمه ام شدند. بهترین زمان برای اجرای سرقت بود. آن شب من و آزیتا صورت هایمان را با ماسک پوشاندیم و لباس یک دست مشکی پوشیدیم و سپس وارد خانه عمویم شدیم. بعد از جست و جو به سراغ یورو و سکه ها رفتیم و نقشه سرقت را اجرا کردیم اما خب اشتباه من، کار دستمان داد. اصلا حواسم نبود که گوشی موبایلم رادر خانه عمویم جا گذاشته ام.
کی متوجه شدی که گوشی ات را جا گذاشتی؟
خیلی ترسیده بودیم. ما که سارق حرفه ای نبودیم. سرقت را انجام دادیم و بعد برگشتیم به خانه آزیتا. تازه آنجا بود که فهمیدم گوشی ام را جا گذاشته ام. دو دستی بر سرم کوبیدم، برگشتم که گوشی را بردارم اما دیدم چراغ خانه عمویم روشن است و آنها برگشته اند.
همان شب متوجه شدند که تو مرتکب سرقت شده ای؟
متاسفانه بله. البته من و آزیتا از خانه فرار کردیم و به شهرستان رفتیم. مدتی آنجا ماندیم اما آزیتا ترسید و برگشت. به این ترتیب پلیس ردمان را زد و هردوی ما دستگیر شدیم.
-
گیلان و مازندران در آستانه نوروز و انفجار زبالهها!/ علیپور: بحران پسماند شمال کشور به نقطه غیرقابل کنترل میرسد؛ اگر فوری اقدام نشود
ارسال نظر